گروه قرآن و معارف خبرگزاری شبستان: استاد سید هادی محدث از فعالان جامعه قرآنی کشور که سالهای متمادی در تالیف کتب آموزشی قرآن کریم و تبلیغ و ترویج معارف الهی آن قلم فرسایی کرده بود صبح امروز چهارشنبه، 16 بهمنماه دعوت حق را لبیک گفت.به همین مناسبت یادداشتی که از نظرتان می گذرد درباره خدمات این استاد بزرگ و نحوه آشنایی وی با کتاب انسان ساز قرآن است.
حفظ عبارتی از قرآن بدون فهم آن، عاقلانه نیست!
استاد محدث معتقد بود، حفظ عبارتی از قرآن بدون فهم آن یا قرائت متن قرآن بدون فهم آن نه عقلی، نه علمی و نه شرعی است و در قرآن و احادیث نداریم که عبارتی را خوانده و معنای آن را نفهمیم و در عین حال فایده و ارزشی برای ما داشته باشد.
در آموزش حفظ یا قرائت باید «اقْرَأْ» با «أفهم» همراه باشد ولی متاسفانه نزدیک به ۱۰۰ سال است که جامعه آموزشی ما گرفتار روشی غیر از این شده و آن قدر گرفتار هستیم که در ۳۴ سال گذشته بسیار تلاش کردیم دانش آموزان در قرائت قرآن روان خوان بشوند اما در این امر موفق نشدیم.
باید توجه به حفظ عبارات ساده قرآن همراه با فهم آن را مورد تأکید قرار داد و برای حفظ آسان تر عبارات، آن را به صورت ساده و پیام دار، شیرین و مأنوس به آنان آموزش دهیم.
روخوانی و قرائت قرآن به دنباله روخوانی فارسی باید انجام شود و همراه با فهم باشد و از تمام مهارت های روخوانی فارسی استفاده شود؛ چیزی بر آن نیفزاییم و ساده و شیرین مباحث را برای کودکان بیان کنیم تا پس از اینکه حروف و حرکات فارسی را آموزش دیدند کلمات و عبارات ساده قرآن را آموزش دهیم و این کار باید تنها با معلم اول دبستان صورت گیرد و با تمام تخصص هایی که در دانشگاه یاد گرفته است فارسی و قرآن را همزمان به کودک آموزش دهد.
مهمترین وظیفه معلم قرآن کار سخت انسان سازی است
استاد محدث از معلمان برجسته قرآن کشوربودند که سال های دور با استاد علامه موسس مدرسه علوی آشنا می شوند این استاد برجسته در خاطرات خود می گوید: زمینهی انس و رفاقت استاد محدث با استاد علامه از طریق شاه مرادی که از بستگان ما بود شروع شد. ایشان رشتهی ریاضی دانشکده را رها کرد و رفت به قم مدرسهی دین و دانش آقای بهشتی. بعد آمد تهران مدرسهی علوی. من آن موقع افسر وظیفه بودم و گاهی برای دیدن آقای شاه مردای به مدرسهی علوی می آمدم. شخصیت آقای علامه و آقای روزبه مرا جذب کرد. من لیسانس فیزیک تربیت معلم بودم. عزمم جزم شد که وارد علوی شوم. هر چه تلاش کردم در مدارس نزدیک تهران بیفتم، آموزش و پرورش قبول نکرد لذا ناچار شدم از آموزش و پرورش بیرون بیایم تا بتوانم در مدرسهی علوی مشغول به کار شوم. بعد از یکی دو سال در اردیبهشت ماه به آقای علامه عرض کردم : من امتحان خودم را نسبت به شما و مدرسه دادم ولی سال دیگر خدمت شما نیستم. گفتند : چرا ؟ گفتم : اشکالاتی می بینم. موارد را شمردم. فرمودند : تو مورد اعتماد من هستی، اگر تلاش کنی، من میدان کار به تو می دهم و هیچ مانعی در رشد تو نخواهد بود ؛ تنها به من قول بده هر تصمیمی خواستی بگیری با من مشورت کنی. آن موقع من هم معاونت مدرسه را به عهده داشتم و هم تدریس می کردم و هم معلم راهنما بودم. عرض کردم : چشم، قبول می کنم. دست هم را فشردیم و قرار شد من در همهی فعالیتها با ایشان مشورت کنم و همهی مسایل را با ایشان در میان بگذارم و از مشورت و حسن ظن ایشان بهره بگیرم.
از خصوصیات برجستهی ایشان اعتقاد به کادر سازی و شخصیت سازی بود. ایشان می فرمودند : انسان سازی خم رنگ رزی نیست، برای این که 20 نفر دانش آموز بسازیم، باید 10، 15 نفر شخصیت کارآمد به آن ها بپردازند تا استخوان بندی آن ها درست شکل بگیرد. نقش برجستهی علوی کادرسازی بود نه تنها داشتن محیط سالم تربیتی و اعتقادی.
دبیرستان هر سال دو کلاس اول ثبت نام می کرد. اقبال و مراجعه به مدرسه زیاد شد. بعضی به من توصیه می کردند چهار کلاس ثبت نام کنید. نشستی داشتیم خدمت آقای علامه و استاد روزبه و معلمین مدرسه. آقای علامه فرمودند : اگر چهار کلاس بشود دیگر آن کادرسازی ممکن نیست و نخواهیم توانست فرد بسازیم.
پایان پیام/
نظر شما