خبرگزاری شبستان: "آنچه که در خاورمیانه جواب می دهد، مناسبات عاقلانه است. مدل مردم سالاری اسلامی می تواند حتی برای ابرقدرت ها در خاورمیانه امنیت و منافع مشروع را به همراه داشته باشد چرا که این منطقه برای جهان حساس است و معادلات دنیا بر آن استوار است." اینها بخشی از سخنان علیرضا صدرا، دانشیار علوم سیاسی دانشگاه تهران در خصوص تبلور سبک زندگی سیاسی اسلام پس از پیروزی انقلاب است که مشروح آن از نظرتان می گذرد:
سبک زندگی سیاسی که انقلاب اسلامی به مردم عرضه کرد با دیگر مکاتب سیاسی حاکم و رایج چه تفاوت هایی دارد؟
ایران علیرغم تاریخ چند هزار ساله تاسیس دولت تمدن که پیشتاز در گذار بشریت از بدویت به مدنیت با تشکیل دولت بوده، اما همواره مردم در حاشیه قدرت بودند و دولت ها و قدرت ها در ایران غالبا به صورت قومی و با شمشیر جا به جا می شدند و حکومت در درون خاندان ها هم به صورت موروثی بود و مردم نقش نداشتند. این اولین بار است در تاریخ پر تلألؤ ملت ایران که با اراده خود به صحنه می آیند و انقلاب می کنند و حکومتی را که هم مستبد و سلطنتی است و خودکامه و موروثی و هم وابسته به بیگانه را حذف کردند و یک نظام مردم سالار را بر اساس مباین دینی مورد اعتقاد خود روی کار آوردند و اراده کردند در قالب قانون اساسی که مورد تایید خودشان هم قرار گرفت، علاوه بر جابه جایی قدرت، جایگزینی دولتمرادن هم با اراده مردم از طریق انتخابات و آراء آنها صورت گیرد.
لذا بر خلاف نظام استبدادی و سلطنتی - که متاسفانه مورد حمایت مدعیان حقوق بشر و آزادی به صورت دروغین بودند- مردم سالاری حقیقی که سلطه بیگانه و روابط و مناسبت های خانوادگی و عشیره ای یا تاثیر نفوذ مالی در این مناسبات، نمی پذیرد را جایگزین کردند. در این نوع نظام منتخبین مردم اصل قرار می گیرند و این اتفاق طی چند دهه گذشته تا کنون نشان داد بزرگترین تحول بوده و تعیین سرنوشت مردم و حاکمیت بر سرنوشت توسط خود مردم انجام می گیرد و هر تحولی نیز تابع این اصل است.
این سبک زندگی سیاسی از نظر تغییر موازنه جهانی چه تاثیراتی را داشت چه نوع تفکراتی را در توع بشر احیا یا ایجاد کرد؟
این موضوع دو تاثیر داشت؛ نخست اسلامیت و دوم جمهوریت.
این سبک از حیث جمهوریت نشان داد، جمهوری اسلامی الگویی بی بدیل، اثربخش و الهام بخش را به دنیا نشان داد و روشن ساخت که مدعی مردم سالاری و دموکراسی در جمهوری های سوسیالیستی و لیبرالیستی، جمهوری نیستند. آنها ادعای مردم سالاری می کنند اما جمهوری سوسیالیست، دولت سالار است و جمهوری لیبرالیست، نظام سرمایه داری.
حال اینکه در مردم سالاری نفوذ باید با مردم باشد و این الگو توده های مردم را در نظر گرفته و به عبارتی مردم دار و مردم مدار باشد. در انقلاب اسلامی ایران این الگو به معنای واقعی مطرح شد البته ادعا نمی کنیم که اشکالی در اجرای آن نیست و این به مانند آن است که انسانی تازه متولد شده باشد این انسان اگرچه معلول نیست اما کامل هم نیست و باید به مرور رشد کرده و تکامل یابد.
امروز در ایران سرمایه و ثروت بر خلاف نظام لیبرال، تعیین کننده نیست، بلکه توده های مردم این نقش تعیین کنندگی را بر عهده دارند و این طبیعی است. ضمن آن که خاورمیانه در جهان به عنوان یک پایگاه مهم محسوب می شود و اگر ثبات داشته باشد، کل دنیا ثبات دارد و اگر بی ثبات باشد، همه جهان بی ثبات می شود. بنابراین مشاهده می کنیم مردم این منطقه نیز خواستار حکومت هایی با مدل ایران اسلامی همراه با عدالت، آزادی و خالی از استبداد و سطنت هستند و می خواهند خود بر تعیین سرنوشت شان حاکمیت داشته باشند.
دوم اسلامیت؛ این سبک از حیث اسلامیت قرائت صحیحی از اسلام ارائه داد و روشن ساخت که اولا دین اسلام دینی زنده و جاویدان و جهانی است ثانیا مردم حکومتی را خواهان هستند که دو اصل جمهوریت و اسلامیت داشته باشد نه سوسیالیت و لیبرالیست باشد. امروز مشاهده می کنیم که این نوع حکومت های غربی در منطقه خاورمیانه در حال عقب نشینی است و همچنین نظام ملوکیت عرب ها رو به زوال است. الان در افغانستان فشار می آورند، تهدید می کنند و تلاش می کنند حضور نامشروع خود را حفظ کنند اما فضای افکار مردم این موضوع را نمی پذیرد و انها می فهمند که غرب نه تنها برای آنها امنیت نمی آورد، بلکه تهدیدی برای امنیت آنها محسوب می شود و نه تنها برای آنها توسعه ایجاد می کنند، بلکه مانع توسعه برای آنها می شوند. بنابراین مشاهده می کنیم به محض اینکه فضا باز می شود آنها در قانون اساسی خود دو عنصر اسلام و مردم سالاری را خواستار می شوند.
لذا این مدلی از سبک سیاسی که در ایران مطرح شد، اگر چه مردم به نان شب محتاج باشند، اما عزتشان را حفظ می کنند و حاکمیت را با رای خود جا به جا می کنند و اسلام این ظرفیت را برای آنها ایجاد کرده است. نظام های سوسیالیستی و لیبرالیستی اگر می توانستند و قدرت داشتند، مشکل خود را حل می کردند. سایر مکاتب هم دین هایی نیستند که بتوانند ارائه سبک زندگی کنند لذا اسلام با معنویت، آزادی و عدالت خود را نشان می دهد و معادلات منطقه را تغییر می دهد. اگر چه ممکن است استکبار در این منطقه و در این راه مانع ایجاد کند اما انگیزه و تلاش ملت های مسلمان را نمی تواند از بین ببرد. همان طور که در نهضت ملی شکل گرفت و با مشکل مواجه شد و اما ده سال بعد قیام 15 خرداد شکل گرفت و با این که مردم سرکوب شدند اما 15 سال بعد انقلاب اسلامی را به پیروزی رساندند و این نشان می دهد استکبار نمی تواند مانع ایجاد کند. کودتایی که آمریکا – به عنوان کشوری آزادی طلب- پس از انقلاب و در اولین تجربه خود در ایران انجام داد و وارد میدان شد، اعتمادها را از او سلب کرد و اگر آمریکا رابطه سازنده با ایران داشت کودتا نمی کرد و لذا با این حرکات خود موجب شده مردم هوشیارتر شده و متوجه شوند رابطه با آمریکا نه تنها مشکلی را حل نمی کند بلکه مشکل ساز نیز می شود.
لذا الگویی که انقلاب اسلامی ایران به جهان ارائه کرد، الگویی حکیمانه و عاقلانه بود و عقلای غربی باید بیاندیشند و وارد میدان شوند و به ابرقدرت ها بفهمانند که با کشتار و جنگ چه چیز عاید آنها می شود؟ آنچه که در خاورمیانه جواب می دهد، مناسبات عاقلانه است. مدل مردم سالاری اسلامی می تواند حتی برای ابرقدرت ها در خاورمیانه امنیت و منافع مشروع را به همراه داشته باشد چرا که این منطقه برای جهان حساس است و معادلات دنیا بر آن استوار است.
پایان پیام/
نظر شما