دهقان، نخستین شهید انقلاب در قائمشهر

خبرگزاری شبستان: شهید مسعود دهقان سال 57در اوج مبارزات انقلابی مردم علیه ظلم و استبداد زژیم ستم شاهی، نخستین شهید قائمشهرشد.

به گزارش خبرگزاری شبستان از مازندران، شهرستان قائمشهر در دوران هشت سال دفاع مقدس و انقلاب اسلامی بیش از هزار شهید تقدیم این انقلاب کرد که سرلشگر خلبان کشوری، سردار صمصام طور ،سردار شیرسوار از جمله این شهدای گرانقدر هستند.


شهید مسعود دهقان، شهید محسن مبینی و شهیده حمیده مروتی، سه شهید دوران انقلاب اسلامی در قائمشهر که شهری مزین به نام حضرت امام عصر(عج) است، محسوب می شود.


نخستین شهید قائمشهر، شهید مسعود دهقان که الگوی هم سن و سالانش بود. پدرش قربانعلی دهقان، اهل آمل بود و مادرش نصرالهی اصالت جویباری دارد.


حاجیه خانم نصرالهی، مادر شهید دهقان، می گوید: شوهرم در ژاندارمری آمل کار می کرد. یک روز ماموریت به قائمشهر می آید، من نیز همراه با پدرم به قائمشهر آمده بودم و تقدیر این بود که با هم ازدواج کنیم.


وی افزود: ابتدای ازدواج قائمشهر بودیم و چون نظامی بود به رشت و سپس به گرگان نیز منتقل شد. در سال هایی که گرگان بودیم دچار بیماری شد و این بود که مجدداً به قائمشهر منتقل شد. پس از چندسال از دنیا رفت.


*مسعود فرزند بزرگ و کمک خرج خانواده


نصرالهی اظهار کرد: مسعود فرزند بزرگ خانواده بود و درحین درس خواندن نیز کار می کرد و کمک خرج خانواده بود. با اینکه جوان بود، اصلاً به دنیا دلبستگی نداشت، بسیار مومن و معتقد بود و الگوی هم سن و سالانش بود. بسیار به من احترام می گذاشت. خودش همیشه می گفت من اولین شهید قائمشهرم. او در رشته مهندسی معدن مدرسه ی عالی معدن شاهرود (که اکنون دانشگاه صنعتی شاهرود می باشد) پذیرفته شد. در زمان دانشجویی هم مانند دوران مدرسه کار می کرد و حقوقش را بین خانواده تقسیم می کرد. بسیار به برادر و خواهرهایش عنایت داشت، خودش را سختی می داد تا آنها راحت باشند.


مادر شهید دهقان ادامه داد: گذشت تا سال های نزدیک به انقلاب، فعالیت ها و تظاهرات شروع شده بود. او بسیار در این سال ها فعال بود. با سه تن از دوستانش شب ها به صورت مخفیانه فعالیت می کردند. به شهرهای مختلف می رفت و فعالیت و اعلامیه پخش می کرد و به تهران می رفت و کتاب می آورد.


* سال 1357؛ اوج فعالیت های انقلابی


سال 1357 بود و اوج فعالیت های انقلابی. دائما در تظاهرات بود. به او پیشنهاد دادم ازدواج کند و او هم پذیرفت برایش خواستگاری رفتم و همه چیز مهیای برگذاری مراسم عقد بود، کت و شلوار سفارش دادم تا برایش بدوزند. به او گفتم ببخشید که نتوانستم پارچه بهتری بخرم، گفت دختر که با پول من ازدواج نمی کند!


وی بیان کرد: صدای مرگ بر شاه از بیرون شنیده می شد آماده بیرون رفتن شد، پرسیدم کجا میروی، گفت: به خیاطی برای پرو کت شلوار، می دانستم می خواهد به تظاهرات برود. پس از مدتی یکی ازهمسایگان گفت مسعود تیر خورده. سرم گیج رفت فشارم افتاد، باورم نمی شد. او را به تهران منتقل کردند اما او شهید شده بود. در آن شلوغی ها بنزین کم بود. بنزین تهیه کردیم و فرستادیم و پس از سه روز پیکرش را آورند... و سرانجام اینکه در آرامگاه سید ملال کنار پدرش، جسم خاکیش به خاک سپرده شد و روح آسمانیش به آسمان پرکشید.


گفتنی است؛ اکنون نام سالن آمفی تئاتر دانشکده مهندسی معدن دانشگاه صنعتی شاهرود نیز به نام این شهید است. آری، شهید مسعود دهقان نام یک خیابان و یک مدرسه نیست، یک وجود است… آری اینچنین است، زندگی انسان های الهی که دنیا را برای عروج به آسمان ها رها می کنند و لذایذ ماندگار اخروی را برمی گزینند.

 

پایان پیام/

 

کد خبر 339167

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha