رسول نجفیان، هنرپیشه سینما و تئاتر و پژوهشگر موسیقی آیینی درباره آخرین اثر منتشر شدهاش "ذوالجناح آمد بیسوار" به خبرنگار شبستان گفت: سالها پیش در روستاهای دور و نزدیک ایران و در میان اقوام مختلف لالاییهای مادران، شاهنامهخوانیها، مولودیخوانیها و عاشوراخوانیها را جمعآوری میکردم و این کار هنوز هم ادامه دارد که پیامد این پژوهشها، نغمات و ملودیهایی است که از اصالت واقعی برخوردارند و توسط پیرزنان و پیرمردان ایرانی به صورت سینه به سینه منتقل میشود.
نجفیان افزود: اخیرا مجموعه نوحهخوانی منتشر کردم که دلیل اصلی آن رواج و رسوخ آهنگهای سخیف در نوحهخوانیهاست که موجبات از میان رفتن و فراموش شدن نوحههای اصیل است چراکه هیچکدام این نوحههای جدی، خلوص و پاکی نوحههای پیشین را ندارند.
وی تصریح کرد: اصالت تاریخی بعضی از نوحههای گردآوری شده به گفته راویان آنها دارای قدمتی چهارصد- پانصدساله هستند که به سنت گذشتگان سینه به سینه حفظ شدهاند.
نجفیان خاطرنشان کرد: نوحههایی که در مجموعه ذوالجناح بیسوار آمد مربوط به نواحی مختلف کشور از جمله ایل بختیاری، لرستان، خراسان، مازندران و گیلان است که بدون هیچ تغییری در ملودی و آهنگ نوحه اجرا و بازخوانی شدهاند اما به خاطر عامیانه کلام، بدون اینکه مضمون اصلی نوحه تغییری پیدا کند لهجهها و گرایشها به زبان فارسی برگردانده شدهاند.
وی ادامه داد: این نوحهها حس و حال عجیبی دارند و گاهی مشاهده میشود یک نوحه که در جنوب خوانده میشود به همان صورت در شمال نیز خوانده میشود که تنها فرق آن جنس گویشی کلامها است، در واقع بسیاری از نوحههای اصیل مرز مشخصی ندارند، گویا هر کسی که به هر جا رفته نوحه منطقه خود را به منطقه دیگر انتقال داده است.
این هنرمند سینما و تئاتر تأکید کرد: هر یک از این نوحهها تابع آیین خاص هستند، به عنوان مثال در گذشته کسانی که پیاده به زیارت کربلا میرفتند در مسیر حرکت با حوادث مختلفی روبرو میشدند و گاه پیش آمده شخصی برای تهیه پول در شهری به کارگری مشغول میشده تا بتواند به زیارت مرقد حضرت امام حسین (ع) نایل شود و چه بسا که در آن راه میمردند. اکثر نوحههایی که در این مسیر خوانده میشد همانی هستند که به چاووشی معروفاند و معمولا از بدو خروج از دیار تا رؤیت گلدستههای بارگاه امام حسین خوانده میشد. مثل این شعر: "من از ره دور آمدم با دیده کور آمدم/ از عشق تو بینا شدم با چشم پرنور آمدم"، "جانم حسین، جانم حسین/ ای جان جانانم حسین"، "ای نور چشمانم حسین/ ای شیر می دانم حسین".
نجفیان تصریح کرد: در این اثر کار از همین چاووشی و حج آخر امام حسین (ع) شروع میشود و با نوحههای شب عاشورا، روز عاشورا و شام غریبان و نوحه حضرت علی اصغر (ع)، حضرت قاسم (ع) و حضرت زینب (س) به پایان میرسد.
وی خاطرنشان کرد: این مجموعه بخش کوچکی از همه نوحههایی است که از اصالت بالایی برخوردارند و پایان کار هم نیست بلکه قصد دارم این روند را ادامه بدهم زیرا فرصت چندانی برای حفظ و ضبط آنها نداریم و به این دلیل که آخرین آنها توسط پیرمردان و پیرزنانی حفظ و نگهداری میشوند که هر آن ممکن است از دیار ما کوچ کنند و به دیار باقی بروند.
این کارگردان نمایش آیینی افزود: البته این همه پژوهشهای من در حوزه فرهنگ نمایشی و آیینی ایرانی نیست بلکه سالهاست که در حوزه شاهنامهخوانی نیز فعالیت میکنم و چندی پیش داستان "بیژن و منیژه" را بر اساس ساختاری نمایشی آماده کردهام. به نظر من جوانان ما نیاز به این فرهنگ اصیل دارند، همانطور که یک ریشه به آب نیاز دارد، این جوانان و مردم نیز نیازمند فرهنگ اصیل و شاهنامه هستند. به نظر من اینها حکم بیمه را برای مردم ما دارد.
وی تصریح کرد: نباید سادگی ملودیهای روستایی را نادیده بگیریم زیرا بزرگترین آهنگسازان جهان مانند بتهوون و موتزارت اکثر آهنگها و سمفونیهای بزرگ خود را از تم ملودیهای روستایی میساختند.
نجفیان در پایان گفت: ما یک چیز را نباید فراموش کنیم اینکه بدون پژوهش و مطالعه زمینه ورود هر چیزی را خصوصا در آیینهای خود فراهم نکنیم، نتیجه ورود بدون پژوهش همین می شود که بسیاری از آهنگها و ملودیهای غیرمرتبط وارد نوحهخوانیهای ما شده و عرصه را بر نوحههای اصیل تنگ می کنند، به عنوان مثال میخواهم بگویم در همدان دسته های عزادری با شور عجیبی راه میافتند و با هم نوحهای میخوانند که حتی نمیشود با آن سینه زد، عزاداری دست در بغل یکدیگر میکنند و سرها را به عنوان عزاداری پایین میاندازند و این مرثیه را میخوانند. "بیاید از حرم بیرون ببندید محمل زینب (س)/ که بر باد فنا رفته مکان و منزل زینب (س)"، باید آنجا بود و این شور و حماسه را دید. ریتم این نوحه به گونهای است که یادآور حرکت کاروان است، کاروانی که حضرت زینب (س) و دیگر اهل بیت (ع) را به اسارت شام میبرد.
پایان پیام/
نظر شما