به گزارش خبرنگار ادبیات خبرگزاری شبستان، بیست و نهمین نشست عصر تجربه روز یکشنبه 6 بهمن ماه و همزمان با فک پلمپ بنیاد ادبیات داستانی، با حضور صادق کرمیار برگزار شد.
* مسئولان نویسندهها را دوست ندارند و تحملشان میکنند
«صادق کرمیار» نویسنده در ابتدای سخنانش درباره فک پلمپ بنیاد ادبیات داستانی ایرانیان گفت: انتظار نداشتم بلافاصله بعد از فک پلمپ بنیاد در جلسه ای حاضر شوم که این تعداد نفرات در آن حضور دارند. نویسنده ها مانند بقیه اهالی فرهنگ و هنر خانه ای ندارند که عده ای بخواهند آن را هم پلمپ کنند و پلمپ بنیاد ادبیات نیز پرونده خوبی برای فعالیت های فرهنگی هنری در سطح شهر تهران نیست. به این باور رسیدم که مسئولان نویسنده ها را دوست ندارند اما ناچار به تحمل آنها هستند و نویسنده ها نیز در هر شرایطی کار خود را انجام می دهند، چراکه رفتار یک نویسنده، سیاسی نیست و رفتارش در کاراکتر داستانش نمود پیدا می کند.
وی به سال های دهه 60 و دوران ابتدایی نویسندگی اش اشاره کرد و توضیح داد: در دوره ما وضع خیلی خوب بود و نویسنده ها به راحتی جایی برای دور هم جمع شدن پیدا می کردند و با هم به بحث می پرداختند که یکی از آنها، روزنامه اطلاعات بود که در سرویس گزارش دورهم جمع می شدیم و بحث درباره یک کتاب را آغاز می کردیم. این جلسات مورد تایید آقای دعایی نیز بود و در واقع نوعی کارگاه داستان نویسی تعریف نشده ای برگزار می کردیم. آن زمان با وجود کوپنی بودن خوراک و سخت بودن شرایط زندگی، فضای دلنشینتری حاکم بود.
* راهاندازی فرهنگسراها؛ نقطه عطفی در چند صدای در ادبیات
کرمیار اضافه کرد: اکنون دلم برای جوانانی که انرژی و پتانسیل یادگیری دارند، می سوزد، چراکه زمینه های مساعد آن زمان الان فراهم نیست. البته امکانات الان نیز قابل مقایسه به آن زمان نیست برای مثال راه اندازی فرهنگسراها در نقاط مختلف شهر تهران یکی از ابتکارات شهرداری در دوره کرباسچی بود که نقطه شروع مناسبی برای جوانان در نویسندگی است.
وی تاکید کرد: این صداها و سبک ها و متدهای مختلف در حوزه ادبیات داستانی، اتفاق خوبی است و باید غنیمت شمرده شود و امیدوارم زمینه های چاپ آثار این جوانان نیز فراهم شود.
نویسنده کتاب «نامیرا» در ادامه درباره داستان و ضد داستان بیان کرد: در فرانسه موجی به راه افتاد که به اشیا و رابطه اشیا با هم و با انسان اصالت می داد که در حد یک موج ادبی به وجود آمد و باقی ماند و از بین رفت. هم اکنون دیگر کسی اعتقاد به داستان و ضد داستان ندارد و حرکت ادبی به سمت پست مدرن و فرا پست مدرن رفته است.
وی به انتشار اولین کتابش در سال 69 اشاره کرد و گفت: در همان سال نقدهای بسیاری درباره این کتاب نوشته شد، چراکه نسبت به داستان های هم عصر خودش متفاوت محسوب می شد، اما بعد از آن هر چه نوشتم چاپ نکردم چراکه معتقدم دیر چاپ شدن یک اثر، لطمه ای به بزرگی اثر نمی زند تا اینکه در سال 88، سیدمهدی شجاعی پس از انتشار یکی از کتاب هایم، مرا در ورطه ای انداخت که هر سال یک کتابم به چاپ می رسید.
* رکن اصلی داستان، زبان است/ زبان، زاویه دید نویسنده را مشخص میکند
کرمیار به کارکرد «زبان» در داستان نویسی تاکید کرد و توضیح داد: الان به آنجایی رسیدم که معتقدم آنچه بیش و پیش از همه چیز برای یک نویسنده، «زبان» است و شکی ندارم که زبان رکن اصلی و بنیادی داستان است، چراکه اگر زبان نویسنده ها از هم تفکیک نشود، دیگر نویسنده ها با هم تفاوتی نخواهند داشت. داستان کشف پدیده رابطه انسان با انسان و انسان با هستی است و برای کشف این رابطه نیاز به زبان داریم و زبان هر نویسنده، زاویه دید او را نسبت به روابط مشخص می کند.
* از قدرت زبانی باراک اوباما تا تاثیرگذاری رئیس جمهور ایران
وی در ادامه خطاب به نویسنده های جوان گفت: اگر نویسنده های جوان می خواهند از جایی کار خود را آغاز کنند، در ابتدا باید روی زبان خود کار کنند تا زبان منحصربه خودشان و شناسنامه خود را داشته باشند. علت اینکه برخی نمی توانند منظور خود را از کشف خود در هر موضوعی بیان کنند، ضعف آنها در زبان بیانی است و در واقع قدرت زبان است که انسان را در راس امور قرار می دهد، همچنان که باراک اوباما پس از آزمایش های IQ و EQ در میان رقبای خود قدرت زبانی بالاتری برخوردار بوده است یا در انتخابات کشور خودمان که رییس جمهوری تاثیرگذار است که قدرت زبانی داشته باشد یا دانشمندی که کشف علمی اش را به گوش جهانیان می رساند از قدرت زبانی برخوردار است. بنابراین زبان در تمامی حوزه های روابط انسانی تاثیرگذار است.
صادق کرمیار خاطرنشان کرد: در اوایل دهه 70 و زمان شکل گیری ادبیات انقلاب اسلامی، نویسنده چندان به زبان کار نداشتند و بیشتر به فکر محتوا بودند و آثاری نیز خلق شد که ماندگار نشدند، چراکه در آنها توجهی به زبان نشده بود.
* سه شاخصه یک نویسنده خوب از نگاه کرمیار
وی در پاسخ به سوالی درباره شاخصه های یک نویسنده خوب، مطرح کرد: در وهله اول، پیوند بین ادبیات کهن و معاصر و خواندن این نوع ادبیات برای جوانان را پیشنهاد می کنم، چراکه تا زمانی که این پیوند به وجود نیاید، قطعاً زبان قدرتمندی نخواهید داشت. در قدم دوم، ممارست در نوشتن مهم است. سومین قدم نیز زاویه دید است چراکه زوایه دید، زبان و لحن را تغییر می دهد و پیدا کردن یک زاویه دید مبتنی بر هستی شناسی شخصی نویسنده مهمترین اصل در این قدم است.
به گفته کرمیار، اگر یک نویسنده این سه ویژگی را داشته باشد، دیگر هیچ موضوعی پیش پا افتاده نیست و هر موضوعی قابلیت طرح شدن دارد.
وی ادامه داد: زبان نسبت به محتوای داستان اولویت دارد و یک نفر باید در ابتدا ثابت کند که نویسنده است و زبان خاص خود را دارد، چراکه ما از نظر محتوایی چیزی کم نداریم بلکه نویسنده ای را کم داریم که زبان شاخص خود را داشته باشد.
* نویسنده در داستان عامه پسند به ابتذال کشیده میشود
این نویسنده توانای کشور، در ادامه درباره داستان های عامه پسند و مبتذل بودن آنها گفت: ادبیات عامه پسند، زبان شاخص خود را ندارد و نویسنده در داستان عامه پسند به ابتذال کشیده می شود. ابتذال در دو معنی کاربرد دارد؛ اول اینکه از ریشه بذل است و به معنای زیاد استفاده کردن است و دوم اینکه به معنای کنش و واکنش های غیر متعارف و غیر منطقی در موقعیت های مشخص گفته می شود.
وی با ذکر مثالی بیان کرد: رمان «بامداد خمار» از آثار عامه پسند است چراکه روابط انسانی را به ابتذال کشانده است و در آن روابطی که بین مردم عادی معمول نیست و غیرمنطقی است، تعریف شده است. بنابراین ابتذال در داستان و ابتذال در هنر عامه پسند، در زیاد مصرف کردن یک موضوع و کنش های غیر منطقی و غیرمتعارف در یک اثر است.
به گزارش شبستان، صادق کرمیار متولد 1338 تهران است و در کارنامه خود مواردی چون مسئول ویژه نامه اطلاعات در سال 65، سردبیر نشریه سینما و مردم وابسته به بنیاد فارابی، کارگردانی سریال «یک روز قبل» و نگارش فیلم نامه های شاخصی چون اشک کوسه و جان سخت را دارد. کتاب های «فریاد در خاکستر»، «انتقام در اردوگاه»، «غنیمت»، «دشت های سوزان» و «نامیرا» به قلم وی نوشته شده است و همچنین وی تاکنون برنده جایزه ادبی شهید غنی پور و نامزد جایزه ادبی جلال آل احمد و شایسته تقدیر جایزه کتاب سال برای کتاب «نامیرا» شده است.
پایان پیام/
نظر شما