به گزارش سرویس دیگر رسانه های خبرگزاری شبستان و به نقل از جهان، یکی از مبلغان مذهبی ورزشگاه آزادی در یادداشتی در صفحه اجتماعی خود نوشت: مبلغان در کنار پرسش و پاسخ به سئوالات، تشکیل گعدههای بحث، حضور در بین تماشاگران و انس و رفاقت صمیمانه وقت نماز اقدام به برگزاری نماز جماعت نیز میکنند.
شاید اولین نوبت حضورمان در ورزشگاه، استقبال کمی و کیفی تماشاگران از نماز -پرشور، اول وقت و به جماعت - غیرمنتظره بود اما حالا بعد از بیست و پنج نوبت حضور در ورزشگاه آزادی وقت اذان که میشود، هم منتظر جوانان نمازگزار هستیم، هم با کمک همین جوانان پرانرژی و با نشاط، فرشها را پهن و مهرها را توزیع میکنیم.
حق میدهم، برای کسی که آوازه ورزشگاه و تماشاگرانش را تنها از قاب تلویزیون شنیده و دیده باشد، باور این مسئله سخت باشد که حتی تماشاگران هم به حضور ما عادت کردهاند و نزدیک اذان که میشود، متعدد از ما از محل برگزاری نماز جماعت سئوال میکنند.
ورزشگاه آزادی هجده نماز خانهی حدودا بیستمتری دارد که البته در واقع کاربری اصلی آنها استراحتگاه تماشاگران است و وقت نماز به عنوان نمازخانه استفاده میشوند.
در بازیهایی مثل بازی امروز که قریب به صدهزار نفر تماشاگر در ورزشگاه حاضر میشوند، نه تنها در همه نمازخانهها نماز جماعت برگزار میکنیم -در برخی دو تا سه نوبت نماز جماعت - بلکه در انتهای یک یا دو درب ورودی اصلی هم فرش پهن میکنیم و نماز جماعت برقرار میشود.
همه هم حاضر میشوند. تماشاگران، نیروهای خدماتی، بوفهداران، نیروهای نظامی و انتظامی و... اما همیشه حضور تماشاگران پررنگ تر است.
تقریبا در همه بازیها تعدادی از برادران اهل سنت ما هم در ورزشگاه حضور دارند و وقت اذان، برای نماز حاضر میشوند. معمولا سعی میکنم جویای حالشان بشوم و حداقل، از اصالت و محل سکونت و تیم محبوبشان سئوالی بپرسم. حالا چه در بین تماشاگران ببینمشان، چه در وقت نماز.
گپ و گفتهای صمیمانهای که گاهی منجر به رفاقت و ارتباط بیشتر شده است و هنوز هم ادامه دارد. بی هیچ حاشیهای و حرف و حدیثی!
تصویری که در این جا میبینید مربوط به بازی امروز بین پرسپولیس و استقلال است. نماز جماعت ما تمام شده بود. ایستاده بودم و به سئوال یک تماشاگر پاسخ میدادم که عکس گرفتن یک نفر جلب توجه کرد. حساس شدم، دقت کردم دیدم از این دو عکس میگیرد. اشاره کردم، آمد و عکسها را برای من هم بلوتوث کرد. حین بلوتوث گفت: برای فیس بوکم میخواهم.
نمازشان که تمام شد، رفتم سراغشان و مثل همیشه گپ و گفت و... . طرفدار استقلال بودند و از زاهدان تا تهران را به عشق تیم محبوبشان و بازی دربی آمده بودند. آخر هم، حین دیده بوسی، گفتم راضی باش از شما عکس گرفتیم. میخواهم از با هم بودنمان بنویسم. لبخندی زد و گفت اشکالی ندارد.
نکتهی آخر اینکه، این تصویر یکی از صدها تصویر ناب و زیباییست که گویای یک اتفاق فرهنگی با حضور روحانیان و مبلغان حوزه علمیه در ورزشگاههاست که متاسفانه یا به تصویر کشیده نمیشود و خبری دربارهی آن درج نمیشود یا به غلط و با سیاهنمایی به تصویر کشیده میشود!
بگذریم. حرف در این زمینه هم زیاد است و پست مستقلی میطلبد.
نظر شما