به گزارش خبرگزاری شبستان به نقل از اشپیگل آنلاین در پایان سال 2011 بود که سر و کله اولین پارتیزان های خارجی در سوریه پیدا شد. از آن زمان تا به امروز ده ها هزار نفر در جنگ داخلی سوریه کشته شده اند و البته در میان این خیل کشته شدگان نام های شمار بالایی از مردان جوانی نیز به چشم می خورد که همگی از مغرب زمین برای جنگ به سوریه رفته بودند. رسانه های اروپایی هر روز مطالب و برنامه های زیادی در مورد سرنوشت این افراد پخش می کنند و ده ها داستان از پارتیزان های اروپایی در سوریه منتشر شده است. آخرین مورد در آلمان و در مورد آن بازیکن سابق تیم فوتبال جوانان آلمان یعنی "بوراک کاران" بود که بسیاری را شگفت زده و البته متاثر کرد.
بسیاری از مردم داستان زندگی این پارتیزان های اروپایی را خوانده اند و تحقیقات زیادی از سوی پژوهش گران امور رادیکالیسم بر پایه دیگر مناقشات سال های اخیر در این مورد صورت گرفته است. و البته بر پایه همین تحقیقات است که می توان ویژگی های غالبا مشترک بسیاری از پارتیزان های اروپایی را که امروز در جنگ داخلی سوریه شرکت دارند مورد بررسی قرار داد.
بخش اعظم پارتیزان های خارجی در سوریه حول و حوش بیست سال سن دارند. اکثر این افراد از خانواده های مهاجر به شمار می آیند و پارتیزان های بریتانیایی حاضر در سوریه غالبا پاکستانی تبار بوده و پارتیزان های اتریشی اکثرا تبار چچنی دارند. این مردان جوان علی القاعده باید مسلمان و مسلمان زاده بوده باشند اما جالب آن که برخی از آنان بخشی از دوران کوتاه زندگی خود را با عقیده و مذهبی به غیر از اسلام گذرانده و در بسیاری از موارد پیش از گرویدن به اسلام کاتولیک بوده اند. افراد تازه مسلمان غالبا پیش از سفر به سوریه با شبکه های به اصطلاح رادیکال اسلامی از جمله شبکه های فرانسوی موسوم به برادران نیکولا و ژان دانیل در تولوز در ارتباط بوده اند. اما پارتیزان های اروپایی مسلمان زاده غالبا در خانواده های مسلمان و معتدلی بزرگ شده اند که سفر آنان به سوریه بدون اطلاع افراد خانواده و پدر و مادر صورت گرفته است. دوستان و اقوام اکثر این افراد زمانی که خبر سفر آنان را شنیده به شدت شگفت زده شده اند مانند مورد آن چهار مرد بلژیکی به نام های سامی، زکریا، شون و اسماعیل.
پیش بینی این مساله که چه کسی در این جریان پارتیزان خواهد شد و چه کسی هرگز به سمت پارتیزان ها نخواهد رفت البته امر ممکنی نیست. به عنوان مثال هنوز هم این معما حل نشده است که چرا و چگونه آن فوتبالیست 24 ساله نروژی و عضو باشگاه فوتبال هوفن هایم به پارتیزان های سوریه پیوست و چگونه یکی از نزدیک ترین دوستانش که اهل شهر فردریک استاد نروژ بود به تازگی در سوریه کشته شد؟
"اروین اشتاوب" روان شناس و پژوهش گر امور رادیکالیسم بر این باور است که این افراد حداقل در یکی از طبقات سه گانه "آرمان گرا" ، "مرتجع" و "پاکباخته" جای می گیرند:" آرمان گراها برای عدالت اجتماعی سینه چاک می دهند و به همین خاطر رفتارهایی به شدت تخریبی از خود بروز داده و این رفتار غالبا زمانی که خود را برتر از دیگران می بینند شدت پیدا می کند. مرتجع ها غالبا افرادی به شمار می آیند که خود به نوعی سرکوب و خشونت را تجربه کرده اند. پاکباخته ها اما غالبا در خانواده های از هم گسسته بزرگ شده اند یا فرزندان مهاجران و پناهندگانی هستند که همواره خود را در جامعه غرب بیگانه احساس کرده و در جست وجوی امنیت و هویت و پذیرفته شدن هستند".
اشتاوب بر پایه گزارش هایی که تا به امروز در مورد پارتیزان های اروپایی حاضر در سوریه منتشر شده است اکثر این افراد را در طبقه "پاکباخته ها" جای می دهد. به گفته این پژوهش گر برخی از آنان به سوریه سفر می کنند تا فقط به ارائه کمک های انسان دوستانه مشغول شوند اما پس از آن که خشونت ها و بی رحمی ها را می بینند تصمیم می گیرند که دست به سلاح ببرند. البته بر این اساس می توان هر یک از این افراد را همزمان در دو یا حتی سه جایگاه متفاوت در طبقه بندی اشتاوب جای داد زیرا برخی از آنان دو تا سه ویژگی متفاوت را دارا هستند.
پژوهش گران طی تحقیقات خود تخمین می زنند که از 400 تا 2000 پارتیزان اروپایی از پایان سال 2011 تا به امروز به سوریه سفر کرده و در آن جا به نفع دشمنان بشار اسد به جنگ مشغولند. توماس هگ هامر کارشناس ارشد امور تروریسم از انستیتوی تحقیقات دفاعی نروژ می گوید:" شمار اروپایی هایی که در حال حاضر در جنگ سوریه حضور دارند از مجموع پارتیزان های اروپایی که در دو جنگ افغانستان و عراق حضور داشتند به مراتب بیشتر است".
در این میان اما نقش به اصطلاح شبکه ها در مورد حضور پارتیزان های اروپایی در سوریه از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است. بسیاری از این افراد پیش از سفر به سوریه ارتباط های مشکوکی داشته اند و در کشور خود در محافل رادیکال حضور پیدا کرده و با افرادی که قبلا در به اصطلاح جهاد مقدس شرکت داشته اند در ارتباط بوده اند. برخی دیگر از سوی آشنایان و اقوام خود برای عزیمت به سوریه ترغیب می شوند، آشنایان و اقوامی که غالبا خود نیز در جنگ سوریه حاضر بوده اند. اما بیش از همه این برادران بزرگ خانواده هستند که غالبا در ترغیب و تشویق برادران کوچک تر خود برای سفر به سوریه نقشی مهم ایفا می کنند. بدین ترتیب جذب این افراد معمولا با روش شبکه های هرمی انجام می گیرد و بدین ترتیب می توان پیش بینی کرد که شمار پارتیزان های اروپایی در سوریه افزایشی چشمگیر پیدا کند.
با این حال این که آیا آن گروه به اصطلاح پاکباخته ها قادر باشند در سوریه به جنگجویانی قابل بدل شوند یا نه ، پرسشی است که تا اندازه ای مهم به نظر می آید. بسیاری از اروپایی های حاضر در سوریه ظاهرا بیشتر وقت خود را پای کامپیوتر و توییتر و فیسبوک و دیگر شبکه های اجتماعی می گذرانند و در عمل حضوری در جبهه ها ندارند. حتی آن مشهورترین پارتیزان آلمانی حاضر در سوریه یعنی دنیس کوسپرت نیز نه در جبهه های جنگ بلکه بر اثر بمباران خانه های غیرنظامیان مجروح شد.
در عین حال مساله غربی های حاضر در جنگ سوریه برای نهادها و سرویس های اطلاعات و امنیت کشورهای غربی به یک کابوس بدل شده است. این نهادها خود را در برابر وظیفه دشواری می بینند زیرا باید کشف کنند که چه کسی به هنگام بازگشت از سوریه می تواند برای کشور خود خطر ساز باشد و حملات تروریستی انجام دهد.
دایره جنایی پلیس آلمان با انتشار عکس ها و تصاویر پارتیزان های آلمانی حاضر در سوریه نسبت به خطرناک بودن این افراد هشدار داده است. این روزها در بلژیک جوانی 19 ساله به نام "ییون بوتینک" به دلیل سفر به سوریه قرار است محاکمه شود و البته بوتینک سفر خود به سوریه را نه برای جنگ بلکه تنها برای ارائه کمک های انسانی توصیف کرده است. و البته ثابت کردن این ادعا نیز در عمل چندان ممکن نیست. دولت بریتانیا نیز در همین اواخر از پارتیزان هایی که به صورت اکتسابی تابعیت بریتانیی داشتند سلب تابعیت کرد.
"فردریک میلدر" سخنگوی مطبوعاتی اداره امنیت داخلی سوئد می گوید:" اگرچه که اکثر این افراد پس از بازگشت به کشور خطر مستقیمی برای امنیت ملی محسوب نمی شوند اما ما به هر صورت بر پایه تجارب خود، این افراد را پس از بازگشت تحت نظر قرار می دهیم تا از بروز هر گونه خطر احتمالی از سوی آنان جلوگیری شود". هاگ هامر نیز می گوید:" این بسیار مهم است که اگر گروه های تروریستی بخواهند از این افراد برای اجرای نقشه های خود در غرب استفاده کنند ما چه کار باید انجام دهیم. البته تا به امروز خطری از جانب سوریه متوجه ما نبوده است".
با این همه احتمال حملات تروریستی انفرادی از سوی پارتیزان های اروپایی در غرب نگرانی های زیادی را موجب می شود اما مساله حملات انفرادی در مقایسه با احتمال حملات گروهی و سازمانی پس از بازگشت از سوریه بسیار کم اهمیت تر می نماید.
خبرگزاری شبستان:آمارهای مختلفی از تعداد نیروهای خارجی که در سوریه مشغول نبرد هستند منتشر می شود اما آنچه امروز بیش از گذشته زنگ ها به صدا در می آورد خطر بازگشت این نیروهای آموزش دیده به کشورهای مبدا است.
کد خبر 333862
نظر شما