خبرگزاری شبستان: یزید دومین خلیفه دودمان نامشروع و منحوس اموی در 14 ربیع الاول سال 64 هجری قمری پیش از ان که پا به چهل سالگی بگذارد، مرد و زمین و زمینیان را از لوث وجود پلیدش آسوده ساخت. دست یزید به خون آل الله رنگین شد، رسوایی بزرگی که تاریخ هرگز از ذهن خود پاک نخواهد کرد. فرزند شراب خوار و سگ باز معاویه پس از مرگ پدر در نیمه دوم رجب سال 60 اعلام خلافت کرد، حضرت سیدالشهدا (ع) از همان آغاز با زمامداری نامشروع و موروثی یزید مخالفت ورزید و نهضت شریف و سرخ حسینی ماحصل ایستادگی در برابر تحریف آشکار مبانی اسلام محمدی (ص) بود.
اگرچه بزرگترین جنایت یزید که هرگز در تاریخ فراموش نخواهد شد قتل عام اهل بیت رسول الله (ص) و فرزندان علی (ع) و فاطمه (س) بود اما آنچه در منابع و متون تاریخی آمده نشان می دهد که این سفاک مست خونریز، تاب هیچ گونه علم مخالفت را نداشته و حرمتی به حریم مدینه و مکه دو شهر مقدس مسلمانان قائل نبوده است. چنانکه در تاریخ آمده است یزید در پاسخ به قیام مردم مدینه در همان دوره خلافت ننگینش، سپاهی با فرماندهی مسلم بن عقبه را به این شهر گسیل داشت و این سپاه برای ایجاد رعب و وحشت در دل مسلمانان، جنایت های وحشتناکی را مرتکب شدند تا بعد روانی و تبلیغاتی این جنایت ها و غارت ها به زعم خلیفه نامشروع اموی بتواند پایه های حکومت او را مستحکم تر کند غافل از آن که به تعبیر معصوم، "الملک یبقی مع الکفر و لا یبقی مع الظلم".
بعد از سرکوبی قیام مردم مدینه، در ذی حجهٔ سال 63 هـ.ق، جنایت دیگری به دستور یزید انجام شد و آن محاصره شهر مکه و گلوله باران مکه با تیرهای آتشین و هتک حرمت خانه خدا بود.
اما اهل سنت هم مثل شیعه، از فسق و فجور این سیه چهره تاریخ بیزاری جسته اند. مطابق با آنچه که در منابع آمده است الیافعی می نویسد: آن کس که امر به قتل حسین بن علی (ع) کرد و آن کس که او را به قتل رساند و آن کس که آن را حلال دانست و راه را برای قتل حسین بن علی فراهم داشت همه اینها کافر هستند.
التفتازانی در شرح عقاید النفسیه می نویسد: حق این است که یزید به قتل حسین رضایت داد و او را چنین بشارت دادند و به اهل بیت رسول (ص) اهانت کرد پس لعنت خدا بر وی و بر یاران و همراهان اوست.
مسعودی در مروج الذهب می نویسد: یزید مردی ستمگر و ظالم و فاسق بود و مسوول در قتل نوادهٔ رسول خدا صلی الله علیه و سلم و اصحاب او رضی الله عنهم است. او آشکارا شراب مینوشید و با سگان مینشست. اخلاقش اخلاق فرعون بود. جز این که فرعون در امر رعیت مدارا بیشتر مینمود تا وی و انصاف بیشتر داشت و تدبیر بیشتر.
اما درباره شیوه به جهنم واصل شدن یزید ملعون، روایت های متفاوتی وجود دارد. در لهوف سید طاووس آمده است: یزید روزی با اصحابش به قصد شکار به صحرا رفت. به اندازه دو یا سه روز از شهر شام دور شد، ناگاه آهویی ظاهر شد، یزید به اصحابش گفت: خودم به تنهایی در صید این آهو اقدام میکنم کسی با من نیاید. آهو او را از این وادی به وادی دیگر میبرد. نوکرانش هرچه در پی او گشتند اثری نیافتند.
یزید در صحرا به صحرانشینی برخورد کرد که از چاه آب میکشید. مقداری آب به یزید داد ولی بر او تعظیم و سلامی نکرد.
یزید گفت: اگر بدانی که من کیستم بیشتر مرا احترام میکنی! آن اعرابی گفت: ای برادر تو کیستی؟ گفت: من امیرالمومنین یزید پسر معاویه هستم. اعرابی گفت: سوگند به خدا، تو قاتل حسین بن علی(علیهماالسلام) هستی ای دشمن خدا و رسول خدا.
اعرابی خشمگین شد و شمشیر یزید را گرفت تا بر سر یزید بزند، اما شمشیر به سر اسب خورد، اسب در اثر شدت ضربه فرار کرد و یزید از پشت اسب آویزان شد. اسب سرعت میگرفت و یزید را بر زمین میکشید، آنقدر او را بر زمین کشید که او قطعه قطعه شد. اصحاب یزید در پی او آمدند، اثری از او نیافتند، تا این که به اسب او رسیدند فقط ساق پای یزید روی رکاب آویزان بود.
اما از شیخ صدوق رحمت الله علیه درباره چگونگی مرگ یزید بن معاویه نقل شده که : یزید شب با حال مستی خوابید و صبح او را مرده یافتند، در حالی که بدن او تغییر کرده مثل آنکه قیر مالیده شده باشد. بدن نحسش را در باب الصغیر دمشق دفن کردند.
در "الکامل فی التاریخ" درباره علت مرگ وی آمده است: سبب مرگ یزید، اصابت پارة سنگی از منجنیق به یک طرف صورت او بود، که همین امر باعث شد مدّتی مریض شود، بعد مُرد
البنه برخی گفته اند که وی به وسیله "سلمى" دخـتـر حـجـر بـن عـدى کندى و با همکارى عبدالرحمان برادرزاده حجر، مسموم شده و به مجازات رسیده است.
پایان پیام/
نظر شما