خبرگزاری شبستان: مکتب علمی امام صادق (ع) فقط متعلق به شیعیان نبود و ایشان در طول دوران زندگی مبارک شان شاگردان و عالمان زیادی را بخصوص در شهر کوفه پرورش دادند که علاوه بر علم و دانش لدنی و سعه صدر ایشان فضا و دوران حکومتی آن زمان که در دست بنی عباس بود توانست در یاری رساندن ایشان در این کار موفق یاشد. گستره شاگردان این امام بزرگوار و حوزه فعالیت علمی ایشان در بین مردم آن زمانه پرسشی بود که برای درک بیشتر آن گفتگویی را با محمد الله اکبری، کارشناس تاریخ اسلام و عضو پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی انجام داده ایم که مشروح آن را می خوانید:
برای ورود به بحث توضیح دهید آیا شاگردان امام صادق (ع) فقط شیعه مذهب بودند و فقط به حجاز آن روز تعلق داشتند؟
خیر، برای توضیح باید دید امام (ع) چه ماموریت و وظیفه ای در جامعه دارد، اگر بخواهیم امام صادق (ع) را فقط امام شیعیان درنظر بگیریم این یک تنگ نظری شدید است و معنایش امام نشناسی است و اگر کسی امام شناس باشد طور دیگری به این قضیه نگاه می کند اولا پیغمبر اسلام (ص) زمانی که مبعوث شده است بر طبق آیات و روایات به همه بشریت تعلق دارند و تنها متعلق به مسلمانان نیست و آمده اند انسان ها را از هر دین، نژاد و آیینی که دارند، راهنمایی کنند.
امامان همان ماموریتی را دارند که پیامبر (ص) دارند حال پیامبر (ص) یک ویژگی اضافه داشته که وحی را از خداوند می گرفت و آن را به مردم ابلاغ می کردند و ائمه (ع) این یک بند را ندارند اما دیگر خصایص پیامبر (ص) مانند اینکه باید همه انسان ها را هدایت کند، دین و شریعتش را باید به گوش همه جهانیان برسانند، از دینشان دفاع می کردند و مامور تبیین وتشریح دین شان بوده اند و هرجا نیاز به توضیح بود و سوال جدید پیش می آمد و سوال ها را پاسخ می دادند.
امام (ع) و پیامبر (ص) وظیفه مراقبت از دین را داشته و این وظیفه ای عمومی بوده است و اینکه آنها را در دایره فرقه ای خودمان گرفتار کنیم و ادعا کنیم امام صادق (ص) فقط امام شیعیان است، این به نظر نگاه درستی نیست.
نهضت علمی حضرت (ع) و تربیت شاگردان به طور کلی چه تاثیری بر عالم علم داشته است چه درون مرزهای اسلام چه خارج از آن؟
فهم و درک فعالیت علمی و فرهنگی ایشان بدون درک زمانه آن حضرت (ع) مخصوصا از لحاظ علمی و فرهنگی شاید درک درست و کاملی نباشد.
نیمی از دوران امامت ایشان درزمان بنی امیه و نیمی دیگر در زمان بنی عباس بوده است. ظرفیت جامعه آن روز مسلمانان از لحاظ فکری، عقیدتی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی در این دو دوره بسیار متفاوت بود و در دوران بنی امیه فضا محدود و مسدود است و هیچ کس دنبال آگاهی نیست اما در دوران عباسی صددرصد فضا تغییر پیدا کرده بود و همه به دنبال آگاهی و دانستن بودند و بنی عباس با تبلیغاتی که علیه بنی امیه راه انداختند و کارهای فرهنگی که کردند توانستند بنی امیه را از حکومت ساقط کنند.
بنی عباس در جامعه آن روز یک انقلاب فکری و فرهنگی نیز به راه انداختند و تا حدی مردم را به حقوق شان آشنا کردند و این بیداری که صورت گرفت ضمن اینکه بیداری اسلامی و انسانی بود بیداری فرهنگی و علمی هم بود .
بنابراین در این دوره یک عطش دانشجویی بسیار زیاد شعله ور و هویدا شد و همه دنبال علم رفتند و دانشمندان و حاکمان جامعه همگام با هم به دنبال علم و دانش رفتند و هرچه دوران حکومت بنی عباس جلوتر می رفت عطش علمی هم افزون تر می شد و این حکومت آگاهانه تلاش می کرد کتاب های علمی دیگر ملت ها را بگیرد و ترجمه کند. طبیعی بود که با توجه به این آثار افکار جدید علوم نوین و رشته و اندیشه های جدید وارد حوزه اسلامی شدند.
با این کتاب ها افکار مسلمانان عوض شد و از سوی دیگر این بیداری فکری و فرهنگی در بین مسلمانان سبب شد مسلمانان هم دنبال فهم بیشتر آموزش قزآن و حدیث و فقه بوده و تلاشی بیشتر از قبل انجام دهند.
از طرفی دیگر امام (ع) با پاسداری از دین و مفسرگری و تبیین کنندگی دین و پاسخگویی به مسائل دینی طبیعی است یک فرصت بسیار مناسبی برای امام (ع) پیش می آید که راهنمایی های خود را در این زمینه پیش آمده عرضه کند ولو گیرنده ها نیز هر کسی از هر مرام و مسلکی باشندبرای ایشان فرقی نمی کرد و حضرت صادق (ع) امام برای یک فرقه نبودند.
در چنین عرصه ای که افکار نوین بیان و سوالات زیادی در جامعه طرح شد نسبت این اندیشه و افکار با دیانت و قرآن چگونه می بایست تبیین شود؟
ممکن است جمع زیادی از این آرا و افکار با دین در تضاد نباشند و امام (ع) به آن کاری نداشته باشد اما بخشی از اینها ممکن است با معارف دینی همراه نباشند اینجاست که امام وظیفه خطیری پیدا می کند و باید فعال شود و آن قسمت هایی از علم را که با دین نمی سازد را مشخص کند.
یا اگر سخنی علمی از دیگر دانشمندان جهان مانند ایرانی ها، هندیان و یونانی ها مطرح شده بود اگر مردم نظر اسلام را درباره این کتاب ها می خواستند، ایشان ارائه کند.
امام زمانی که پاسدار دین است اگر جایی ببیند که وضع جامعه به سمتی می رود که چند مورد خلاف در دین یا بدعت و شبهه ای ایجاد می کند ایشان طبق ماموریتش باید شبهات را برطرف کند و انحرافات را گوشزد و بیان کند. در دوران کنونی نیز همین گونه است عالم دینی اگر نکته و شبهه و یا انحرافی از مسائل دینی دید باید از طریق تریبون های رسانه ای آن را به گوش مردم برساند حال می تواند در یک نماز جمعه، تلویزیون ،رادیو و یا در سخنرانی هایش در جمع مردم این نکات را گوشزد کند.
آیا امام صادق (ع) یک حوزه علمی و دانشگاه داشت که دارای رشته های علمی داشته باشد و افرادی در آن درس خوانده و متخصص شوند؟
بله، امام (ع) در حوزه های مختلف علمی ورود داشته اند، درست است که این حوزه و دانشگاه ساختمان مشخص ندارد اما می توانیم بگوییم چنین مکانی وجود داشته است، امام (ع) به تناسب نیازمندی های جامعه، نیازمندی های مردم را عرضه می کند. برخی از شاگردان ایشان متکلمان برچسته ای هستند اشکالات کلامی شان را از ایشان پرسیده و آن حضرت (ع) جواب داده اند و آنها نیز در مکاتب علمی و تحصیلی خود شاگردانی داشتند که این موارد را به آنها می آموخته اند و یا کتبی را تالیف کرده اند. تعدادی هم متکلمان بسیار برجسته هستند که از زمان ایشان به بعد ظهور کردند.
در حوزه تفسیر نیز ایشان چندین شاگرد برجسته دارند که در تفسیر قرآن متخصص اند و جایگاه والایی دارند و در حوزه فقه بیش از دو مورد قبلی یاد شده شاگرد داشته اند و در واقع مرزهای فقه شیعه نشانه گذاری می شود و در این زمان سوالات زیاد است و همه در حال یادگیری هستند.
در حوزه غیر دینی و آنچه با دین سرو کار ندارد و ریاضیات، نجوم، فیزیک، شیمی و علومی که به درد دنیای مردم می خورد می بینیم که امام (ع) در این موارد نیز حرفی برای گفتن دارد و اگر از امام سوالی در این زمینه می کنند، چواب می دهد.
امام (ع) یک حضور علمی گسترده دارد که دو بخش است بخشی متکفل علوم دینی است که پاسخگوی اعتقادات فقه، تفسیر، کلام و معارف دینی است و حوزه دیگر به علوم دنیایی بر می گردد مانند پزشکی و ریاضی و نجوم و فیزیک و شیمی است و امام (ع) در دو حوزه هم شاگرد و هم حرف های زیادی برای گفتن داشته اند.
اینکه می گویند امام صادق (ع) 4 هزار دانشجو داشته است از زبان چه کسی نقل شده است آیا این فرد خود نیز از شاگردان آن حضرت (ع) بوده اند؟
جمله ای بر سر زبان شیعیان است که می گویند امام صادق (ع) 4 هزار شاگرد داشته است گوینده این عدد یک شیعه زیدی مذهب به نام ابن عقده است و او برای خود عالم بزرگی بوده است و دارای شعور و حافظ حدیث بوده است و شیعه و سنی سر او دعوا دارند و ایشان گفته اند آن شاگردانی که دانسته هایشان را از امام صادق (ع) مکتوب کرده اند و دفترچه هایی به جامعه عرضه کرده اند 4 هزار نفر بوده اند نه اینکه همه شاگردان ایشان بوده اند و کسانی که کاری نمی کردند را حساب نکرده است.
این عدد منحصر به شیعیان نیست و در آن روزگار قلمرو مذاهب خیلی مشخص نبوده است و از ایشان استفاده کرده اند و اکثرشان مسلمان هستند اما از مذاهب و نژادهای گوناگون هستند.
امام صادق (ع) در حدود دو سال در کوفه سکونت داشته اند و انقلاب فکری و فرهنگی دربین مردم این ناحیه رخ داده است و آنها کنجکاوند و با شنیدن جواب ها قانع نمی شوند و ادامه می دهند و روحیه مردم مکه و مدینه اینگونه نبوده است و آنها وقتی جواب سوال را می گرفتند دیگر در فکر سوال و جواب دیگر نبودند اما مردم کوفه که با ایرانیان و مردم دیگر ملل گشته بودند آشنا شده بودند فرهنگشان غیر از فرهنگ حجاز و کنار آنها دانشگاه جندی شاپور بوده است و فلسفه، ریاضی و علوم دیگر خوانده اند سوال های مکرر است که موضوع را از هم باز می کند و زوایای آن شکافته می شود و زوایای مبهم ان روشن می شود. این کنجکاوی مردم این منطقه بود که باعث شکوفایی علوم و گسترش علم و دانش در این منطقه شده بود.
پایان پیام/
نظر شما