به گزارش خبرنگار اندیشه خبرگزاری شبستان، برنامه «شب آسمانی» به تهیهکنندکی علیرضا قطبی، سهشنبه شب، 14 دی ماه با موضوع "علم و دین" و با حضور سیدرضی موسوی گیلانی، عضو هیات علمی دانشگاه ادیان و مذاهب اسلامی روی آنتن شبکه قرآن و معارف سیما رفت.
بر پایه این گزارش در ابتدای برنامه حجتالاسلام و المسلمین جوادی، کارشناس برنامه شب گذشته به صورت تلفنی مهمان برنامه بوده در مورد اشتباهی که سهوا در مورد کتاب «کشف الارتیاب» رخ داده بود به ارائه توضیح پرداخت چراکه شب گذشته این کتاب به جای آنکه نویسندهاش شیعی معرفی شود سنی معرفی شد که به این وسیله و با ارتباط تلفنی برای بییندگان برنامه توضیح داده شد.
اما در ادامه سید رضی گیلانی طی سخنانی با اشاره به نسبت میان علم و دین و همچنین سیر این دو در طول تاریخ اظهار کرد: نسبت میان این دو از جمله مباحث کلام جدید و فلسفه است که به طور کلی از بعد ار رنسانس که روششناسی علمی شکل گرفت، مطرح شد.
وی ادامه داد: همچنین در جهان مسیحیت و در ابتدای رنسانس چالشی بین کلیسا و دانشمندان علوم طبیعی ایجاد شد که شکلگیری بحث نسبت میان علم و دین از همانجا کلید خورد، چراکه در آن زمان کلیسا به عنوان یک نهاد مقاومتی در برابر نظریات دانشمندان داشت سبب ایجاد واکنشی میان دانشمندان علوم ترجبی شد، به عنوان مثال گالیله در تعارض با کلیسا و بیان بحث خود یعنی چرخیدن زمین دور خورشید از سوی کلیسا زیر سوال رفت لذا این جریانات باعث ایجاد تنش میان اصحاب کلیسا و دانشمندان شد.
موسوی گیلانی تصریح کرد: بنابراین افرادی چون «لوتر» و «کالون» جنبشهایی را شکل داده و عصیان کردند که به نظر می کسد نزاع میان علم و دین اولین بار در این دوران شکل گرفت و اساسا در بستر اسلام چنین بحثی مطرح نشده است، ضمن آنکه پروفسور «عبدالسلام» که پاکستانی الاصل بوده و جایزه نوبل را گرفت در مقالهای از مقالات خود آورده است که هرچه به سوی قرن بیستم می آییم فاصله میان علم و دین کاهش میِابد.
عضو هیات علمی دانشگاه ادیان و مذاهب اسلامی با بیان اینکه بحث میان علم و دین در بستر مسیحیت اتفاق افتاده و شکل گرفت، عنوان کرد: اما در حال حاضر سوال آن است که آیا تعارض میان علم و دین کاسته شده است که در پاسخ باید گفت در حال حاضر مواردی در تعاررض علم و دین وجود دارد که تا حدی به روششناسی علم بر میگردد، برای مثال بسیاری از تئوری های علمی هنوز در آزمون تاریخی قرار دارند ضمن آنکه تا قبل از رنسانس که علم تجربی به معنای مدرن وجود نداشت بحث از نسبت میان عقل و دین میشد.
وی گفت: در سنت مسیحی افرادی را داشتیم که وحیگرای افراطی بودند یعنی اگر در تعارض گزاره دینی و عقلانی قرار میگیرند سوی وحی میرفتند که این رویکرد در میان وهابیت و افرادی چون بن باز دیده میشود.
موسوی گیلانی ابراز کرد: اما در ادامه جریان آگوستینی و آکویینی را داریم که در این مباحث به ارائه نظر پرداختند، بنابراین اگر بخواهیم در باب معرفت نگاه منصفانهای داشته باشیم باید این باور را داشته باشیم که همان خدایی که دین را فرستاد عقل را برای رسیدن انسان به معرفت طراحی کرد و این در حالی است که در طول تاریخ برخی خواستند یکی از این دو را به نفع دیگری کنار بگذارند.
وی ادامه داد: برای مثال در اوایل قرن بیستم پوزیتیویست ها می گفتند برای صحهگزاری بر یک مساله حتما باید صحت آن در لابراتوار تایید شود، در عین حال منتقدان دین و کسانی چون هگل پیش از این که دین را نقد کنند کلیسا و فهم دینی کلیسا را زیر سوال برده و نقد کردند.
عضو هیات علمی دانشگاه ادیان و مذاهب اسلامی با اشاره به اینکه فهم گزارههای دینی از جمله مباحثی است که در این سیر مطرح میشود، تاکید کرد: برای مثال ابن سینا در تفسیر آیه «الله نور السموات» بر اساس هیات بطلمیوسی نظر میدهد، بطلمویس که معتقد بود 10 سیاره داریم در حالی که از سوی دیگر گزارههای علمی وجود یکصد میلیون سیاره را اثبات کرد اما در همین راستا شخصی مثل بن باز می گوید اگر کسی معتقد به چرخش زمین به دور خورشید باشد خوناش حلال است که با این سخن او هفت میلیارد جمعیت کره زمین خونشان حلال می شود!
وی ادامه داد: اما آنچه که اهمیت دارد این است که از قرن هجده میلادی به بعد فاصله میان عالمان دین و دانشمندان تقلیل یافت چراکه هر کدام از اندیشمندان هر دو حیطه خود را به روششناسی خودشان منتهی دانسته و محدود کردند.
موسوی گیلانی همچنین با اشاره به اندیشه شیعه نسبت به رابطه میان علم و دین خاطرنشان کرد: شیعه به ویژه بعد از خواجه نصیر عقل گرا بوده است لذا در کلام شیعی توافقی میان عقل و وحی وجود دارد در حالی که در تفکری چون تفکرات ابن تیمیه توجه به ظواهر امور بوده و عقل جایگاهی ندارد.
پایان پیام/
نظر شما