به گزارش خبرگزاری شبستان، آیدین آغداشلو، نقاش و نویسنده، در مراسم تجلیل از نیمقرن فعالیت هنری و پژوهشی حبیب الله آیت اللهی که عصر یکشنبه هشتم دیماه در فرهنگستان هنر برگزار شد، درباره شخصیت هنری آیتاللهی گفت: همیشه پیش خودم فکر میکردم چه چیزی در وجود استاد مرا مجذوب و شیفته خود کرد و هرگز دچار خدشه نشد؛ چون هر کس با توجه به اعتقاد و آنچه در درون و باطنش است مجذوب کسی یا چیزی میشود و بعد به در طول زمان به این نتیجه رسیدم که آرزوی من برای مردان فرهنگ و هنر سرزمینم این بود که دو جهانه باشند و استاد چنین بود. یعنی همانطور که به اقلیم و سنت خو وفادار و متعهد هستند، نسبت به آنچه که در جهان میگذرد هم بیاعتنا نیستند.
وی افزود: برای من افتخار بزرگی است که در مراسم گرامیداشت استاد بزرگواری مانند حبیب آیتاللهی حضور دارم. بسیار کوشیدم به هر ترتیب که شده خودم را به مراسم برسانم و با اینکه دیگران حرفهای گفتنی را گفته و خواهند گفت، اما برایم مهم بود که حضور داشته باشم و به عنوان تشکر چند کلمهای صحبت کنم.
آغداشلو همچنین اظهار کرد: استاد من هنرمند متفکری است که به زعم من قدرش آنچنان که باید شناخته نشده و البته باکی هم نیست، چون به هر حال اثر آدمهای بزرگ باقی میماند و در طول سالها عمل می کند؛ چه خود انسان حاضر و ناظر باشد وچه نباشد. به نظر من مسئله مهم تاثیرگذاری آدمهای خاصی است که حضور پیدا میکنند و اطراف خود را منور میکنند. خاطرات من از استاد آیتاللهی به دانشکده هنرهای زیبا برمیگردد. وقتی من وارد دانشگاه شدم، ایشان سال آخر بودند و در حال کار روی پروژهاش بود.
این هنرمند نقاش افزود: ما که تازه وارد دانشگاه شده بودیم با علاقه کارهای او را دنبال میکردیم. دقت و توجه ما به کارهای ایشان به حدی بود که من همین حالا و پس از گذشت سالها میتوانم پروژه دیپلم استاد را که طرح یک چرخ و فلک بود نقاشی کنم. همام زمان استاد به عنوان شاگرد اول دانشگاه بورسیه گرفت و برای ادامه تحصیل به پاریس رفت. من با برادر استاد به واسطه کار در روزنامه اطلاعات دوستی نزدیکی داشتم و در عالم شور و شر جوانی بسیار از او آموختم. پس از آن هم بارها من و آقای آیتاللهی در معرض یکدیگر قرار گرفتیم و برخورد داشتیم.
آغداشلو با بیان اینکه آیتاللهی برای من مظهریت شخصیتهای دو جهانه بود، خاطر نشان کرد: چیزی که من هم سعی کردم کم یا زیاد آن را دنبال کنم. چنین کسانی علاوه بر اینکه میخواهند آنچه در جهان میگذرد را بشناسند، دلبستگیها و وابستگیهای خودشان را هم از یاد نمیبرند و ما چنین افرادی را کم داشتیم. در سالهای پیش از انقلاب کفه ترازو به سود جهان غرب عمل میکرد و هنرمندان ما میخواستند به هر ترتیبی که شده به خانواده جهانی بپیوندند و ذهنیات خود را با آنها همسو کنند تا در دنیا غریبه نباشیم و جایی برای خودمان داشته باشیم؛ پس از انقلاب هم به جبران این شتابزدگی از جهان و آنچه در آن میگذشت دوری کردیم.
وی یادآور شد: در این سالها با برچسب چسباندن به هر چیزی که از حوزه سنتی ما نمیآمد سعی کردیم خودمان را آسوده کنیم. این افراط و تفریط همیشه بوده و من شخصیت استاد را به دلیل ارتباطش با هر دو جهان و متعادل بودنش در این زمینه تحسین میکنم. او حتی بعد از سفر به فرانسه برای گذراندن تحصیلات عالیه سعی و کوشش عمدهتری را برای معنا و هویت سنتی خود کرد. استاد جزئی از کل حکمت و فلسفه ماست که بخشی از آن را به صورت خودآگاه دارد و بخشی دیگر به او ارث رسیده و چه میراث محترم و قابل تکیهای است.
این هنرمند در بخش دیگری از سخنانش به معنویت در هنر و تاثیر آن در آثار آیتاللهی اشاره و اظهار کرد: همیشه فکر میکردم عرصه برای متفکرین دو جهانه محدود است، اما حالا میفهمم که این مقاومت به اتصال طبیعی انسان به حکمت و معنای گذشتهاش برمیگردد. این گذشته برای استاد من خانواده، ایمان، مطالعه و علاقهاش به همه مسائل بومی و اقلیمی بود. او این میراث را نگه داشت و آن را برتر و افزون کرد.
آغداشلو اظهار کرد: کار بزرگ او ترجمه کتاب «معنویت در هنر» بود که از درک او از هندسه متوازن هنر ناشی شد و نوعی معرفتشناسی بود که با هنر و معرفت اسلامی در اتصال بود. او در درسها و نقاشیهایش هم به این موضوع پرداخت و میزان متعادل و متوازنی شد از چیزی که بارها و به تواتر بالا و پایین رفته بود و استاد با تبدیل خود به شاهین ترازو و اعتدال، وظیفه و دین خود را ادا کرده است.
وی افزود: من سپاس قلبی خودم را نسبت به الگویی که همیشه لازم داشتیم و جستوجویش نمیکردیم ابراز میکنم. الگویی که بر مبنای ایمان و خرد توامان کار میکند و نمیهراسد که زیبایی و معنا را در جایی دیگر سراغ بگیرد و ستایش کند. ما خیلی همدیگر را ندیدیم، ولی استادم همیشه برای من نمونهای از موجودی شریف، عزیز، مهربان و ساده است و تندیهایی هم داشته که شکر خدا شامل من نشده، ولی این تندی هم بخشی از این حلوایی است که در این معرکه پخش میکنند.
این هنرمند تصریح کرد: همیشه هم نمیتوان ساکت و حلیم و بردبار بود و گاهی باید به دنبال حق رفت؛ حق انسان هنرمند و متفکری که جهان را دگرگونه میکند و اقلیمها و تاریخها اثر چندانی بر آن ندارند. این وجود عزیز و مهربان به معنای دقیق کلمه متفکر و فرهیخته است و با هندسه زیبایی که در کارهایش خلق کرد، دریچهی تازهای را بر روی هنر اسلامی گشود و همان معنویت هنر که ترجمهاش کرد بر کارهایش حاکم است.
وی تاکید کرد: امیدوارم در کنار همه این تعارفها و تحسینها، دست عطوفتاش روی سر جوانها باشد و شخصیت او به معنای واقعی شناخته شود. به هرحال صحبت از حاصل عمر هر فرد برای او ارزشمند و لذتبخش است، اما اینکه او خود را مقید به داشتن جایگاه کند، در حد و شان او نیست و امیدوارم روزی هنرمندان را نه به صرف ستایش، بلکه به صرف معنایی که پدید آوردهاند بشناسیم.
پایان پیام/
نظر شما