به گزارش خبرگزاری شبستان، در 26 صفر سال 11 هجرى قمرى پیامبر صلى الله علیه وآله به عده اى از صحابه امر فرمود براى سفر به روم و جنگ با رومیان به فرماندهی اسامة بن زید آماده شوند؛ آنان از این امر کراهت داشتند و نسبت به فرماندهى اسامه بر سپاه اسلام به خاتم الانبیاء صلى الله علیه وآله اعتراض کردند.
حضرت فرمود: «لعن الله من تخلف عن جیش اسامة»: «خدا لعنت کند کسى را که از لشکر اسامه تخلف کند» ولى با این همه آنها تخلف کرده و بازگشتند!
پیامبر اکرم صل الله علیه وآله پس از بازگشت از حجةالوداع، در آخرین روزهاى عمر شریف خود جهت نبرد با رومیان که از شمال غربى شبه جزیره عربستان در صدد لشکرکشى به سرزمینهاى مسلمانان بودند، سپاهى منظم از مهاجران و أنصار مدینه ترتیب داد و به همگان فرمان داد تا در آن شرکت جسته و با رومیان متجاوز به جهاد برخیزند.
حضرت فرماندهى این سپاه بزرگ و پرمخاطره را به جوانى به نام اُسامه فرزند زید بن حارثه (که پدرش پیش از این در جنگ موته به دست رومیان کشته شده بود) سپرد. اسامه در آن زمان بیش از هفده یا هجده سال نداشت. اسامه، به فرمان پیامبر خدا صل الله علیه وآله از مدینه خارج شده و «جُرف» (مکانى در سه میلى شهر مدینه به سمت شام) را پادگان نظامى سپاهیان خویش قرار داد.
برخی از مسلمانان از جمله ابوبکر، عمر بن خطاب، سعد بن أبى وقاص، ابوعبیده، قتادة بن نعمان، عبدالرحمن بن عوف، طلحه و زبیر از فرمان پیامبر خدا تخلف کردند و این اولین اختلاف بین امت اسلامی بود. نبی مکرم قبل از رحلتشان دستور دادند اسامة بن زید با لشکر انبوهی به طرف موته برای رویارویی با ارتش روم حرکت کند.
پیغمبر صل الله علیه وآله پرچم را به دست اسامه داد تمام شخصیتهای برجسته مهاجرین و انصار در این لشکر حضور داشتند و وقتی که احساس کردند اسامه بن زید یک جوان 18 ساله فرماندهی ارتش را به عهده گرفته اعتراض کردند، وقتی پیغمبر شنید که مهاجرین و انصار صحابه به اسامه طعنه میزنند به شدت غضبناک شد و از منزل خارج شد پارچه مشکی بر سرش بسته بود و قطیفهای نیز بر روی آن بود. بالای منبر رفت و پس از حمد و ثنای الهی فرمود: «این چه سخنی است که از بعضی نسبت به فرماندهی اسامه میشنوم اگر امروز شما نسبت به اسامه بن زید اعتراض میکنید قبلاً هم نسبت به فرماندهی پدرش زید اعتراض میکردید، قسم به خدا زید هر آیینه شایسته و زیبنده فرماندهی بود، فرزند او هم همینطور.»
روز شنبه 26 صفر مسلمانها دسته دسته میآمدند از پیغمبر صل الله علیه وآله خداحافظی میکردند و میرفتند، حلبی و دیگران نل کرده اند که با توجه به اصراری که نبی مکرم داشت آنها مدام میرفتند و میآمدند با اینکه اسامه بن زید چندین بار دستور حرکت سپاه را داد ولی متأسفانه لشکریان و افراد حتی سران صحابه و مهاجرین مخالفت کردند، امروز و فردا کردند، بهانه کردند که رسول خدا صل الله علیه وآله مریض است ایشان بهبودی پیدا کنند بعد ما عازم می شویم. شهرستانی در کتاب ملل و نحل جلد اول ص 129 چاپ بیروت میگوید: پیامبر خدا فرمودند: «جهزوا جیش أسامة لعن الله من تخلف عنه»: سپاه اسامه را مجهز کنید خدا لعنت کند هر کس را که از سپاه اسامه تخلف کند.
جوهری از بزرگان اهل سنت در کتاب السقیفه این قضیه را مفصل آورده: فتثاقل اسامة و تثاقل الجیش بتثاقله تا آنجایی که نبی مکرم بارها فرمود هر چه سریعتر لشکر اسامه و سپاه اسامه حرکت کند بعد فرمود: «انفذوا جیش اسامه»: هر چه سریعتر مقدمات حرکت سپاه اسامه را آماده کنید، «لعن الله من تخلف عنه»: خدای عالم لعنت کند آن کسانی را که از جیش اسامه تخلف میکنند.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی حج وابسته به بعثه مقام معظم رهبری ابن حجر عسقلانی در کتاب فتح الباری ج 8 ص 124 باب بعث اسامه بن زید، صالحی دمشقی در کتاب سبل الهدی و الرشاد ج 6 ص 248 میگوید: محمد بن عمر و ابن سعد آوردهاند که: انّ ابابکر کان ممن امره رسول الله بالخروج مع اسامه: ابوبکر از کسانی است که پیغمبر اکرم دستور داد با سپاه اسامه حرکت کند.
پایان پیام/
نظر شما