حجتالاسلام علی نصیری، مدیر موسسه معارف وحی و خرد در گفتگو با خبرنگار اندیشه خبرگزاری شبستان در پاسخ به این سوال که آیا تقسیم علم به دینی و غیر دینی ممکن و صحیح است، گفت: این بحث را باید جزو مباحث جدید کلامی دانست که در حقیقت بستر اصلی آن هم غرب است.
وی ادامه داد: در واقع از دوره مدرنیته و پست مدرنیته این مساله مطرح و بیان شد اساسا رابطه دین و علم چیست؟؛ به ویژه پس از سده هجدهم به بعد بسیاری از افراد اذعان کردند که زلزله ای به ارکان دین وارد شده و از اینجا چهار نظریه در خصوص علم و دین مطرح شد.
عضو هیئت علمی دانشگاه علم و صنعت با اشاره به چهار نظریه یاد شده تصریح کرد: نظریه نخست در خصوص تعامل و عدم تعامل علم و دین "این همانی" است و این نظریه از سوی کسانی مطرح شد که هم مدافع سرسخت دین بودند و هم علم، و تفکیک آن را ناممکن می دانستند.
وی بیان کرد: اما نظریه دوم عکس نظریه نخست بود و طرفداران آن اذعان داشتند که نوعی تعارض و ستیز میان دین و علم است و طراحان این نظریه اغلب فلاسفه ملحد، پوزیتویسم و کسانی بودند که دل به مسائل متافیزیک نسپرده بودند و به این مساله پافشاری کرده و باور داشتند که علم را باید پرچمی کرد در مقابل دین و علیه آن ایستاد.
حجت الاسلام نصیری در ادامه استقلال در علم و دین را به عنوان نظریه سوم در این زمینه مطرح و عنوان کرد: در این قسم، علم مسیری جدا را طی می کند و دین هم راهی جدا و این مانند حد فاصل میان علم هندسه و طب است و همان طور که هندسه عالمی دارد و طب هم دنیایی دیگر و ارتباطی با هم ندارند، علم و دین هم مستقل و جدا از یکدیگرند و پیوندی میان آنها نیست.
وی بیان کرد: همچنین نظریه چهارم و پایانی معتقد است به رغم این که علم و دین دو مقوله جدا از یکدیگر هستند اما نه "این همانی" هستند و نه با یکدیگر تعارض داشته و نه مستقل از هم؛ بلکه با گفتگو و تعامل می توان میان این دو ارتباط برقرار کرد و علم و دین بدون یکدیگر به جایی راه نمی برند، همان طور که انیشتین بیان می کند: علم بدون دین راه به جایی نمی برد و فلج می شود و دین هم بدون علم مانند پای لنگ می ماند.
عضو هیئت علمی دانشگاه علم و صنعت تاکید کرد: فارغ از این چهار نظریه یاد شده، وقتی به متون دینی خود یعنی قرآن و روایات مراجعه می کنیم، آنجا که بحث آفرینش انسان مطرح می شود و جریان هبوط او به زمین، در مساله هدایت و تربیت و دین و معنویت بیان می شود هادیان در قالب انبیاء باید فرستاده شوند تا انسان هدایت شود اما در همین جریان آفرینش وقتی وارد ماجرای قتل هابیل به دست قابیل می شود، خداوند در خصوص جریان دفن هابیل "فبعث الله غرابا" به انسان نشان می دهد در مسائل دنیایی و فیزیکی چطور برخورد کند و خود مستقیم وارد این مبحث نمی شود و این آیه سر حد اساسی را به دست بشر می دهد. در واقع دست یافتن به رموز طبیعت را به دست خود انسان می سپارد که با عقل و حس که حجت خدا هستند، مسائل را حل کند و در این راستا با الهام و راهنمایی به کمک انسان می آید.
حجت الاسلام نصیری در ادامه عنوان کرد: در این راستا دانشمندان بسیاری از جمله ادیسون تصریح می کنند که "دستاوردهای بشر حاصل الهام است" بنابراین منشأ علم و دین هر دو خداست و هر دو بالی هستند که به سمت یک مقصد یعنی تعالی و رشد انسان حرکت می کنند و هر دو در پی یک مقصد هستند.
وی خاطرنشان کرد: بنابراین تناقضی میان آنها نیست. اما شأن دین فراتر از آن است که بخواهد به مسائل فیزیکی و دنیوی بپردازد و نباید از دین توقع داشت که از فیزیک و ریاضی بگوید همان طور که از ریاضی و شیمی توقع نمی رود از خداشناسی و روان شناسی و جامعه شناسی بگویند، بنابراین علم و دین هر دو از یک پیکرند و هر دو مانند دو پارویی هستند که کشتی زندگی را به پیش می رانند و تنها مسوولیت ها در آنها تقسیم شده است.
پایان پیام/
نظر شما