جعفر بای آسیب شناس در گفتگو با خبرنگار شبستان گفت: متأسفانه خانواده به عنوان یک نهاد بینالمللی در جامعه غرب نیز فرو شکسته است و جهان غرب در بررسیهای خود به این نتیجه رسیده است که باید این نهاد خانواده را احیا کنند و همچنین بسیاری از مشکلات دنیای غرب به اعتقاد خود آنها ریشه در مسایل و مشکلاتی دارد که بر سر خانه و خانواده آنها آمده است، به همین دلیل غربیها به دنبال این هستند که خانواده را به عظمت گذشته خود برگردانند.
وی ادامه داد: چون بحرانهای امروز جهان غرب ریشه در بحران خانواده آنها دارد به همین دلیل هماکنون نهادهای حمایتی فوقالعادهای را تدارک دیدند تا عظمت گذشته خانواده را برگردانند، این در حالی است که ما متأسفانه به این موضوع هیچ توجهای نداریم.
آمار 1/7 خانه های مجردی زنگ خطری برای رشد منفی جمعیت
بای با بیان اینکه 1/7 جوانان مجرد در جامعه ما در خانههای مجردی زندگی میکنند، افزود: این امر یک زنگ خطری برای جامعه ماست که نتیجه آن این است که جمعیت کشور ما به صفر یا منفی خواهد رسید.
وی با اشاره به شیوه اصولی زندگی اظهار کرد: در گذشته بین پدر و مادر وفاق در مدل تربیتی وجود داشت ولی هماکنون این مدل تربیتی در این وسط گم شده و اصلا مدلی وجود ندارد، پدر یک حرف میزند، مادر یک حرف دیگر و رسانهها نیز چیز دیگری را بیان میکنند که این امر منجر به مشکلات و مسایلی در جامعه شده است که هماکنون ما شاهد آن هستیم.
بای با اشاره به مشکلات فرهنگی طلاق خاطرنشان کرد: فرهنگ ما مورد یورش شدید فرهنگهای متخاصم قرار گرفته و این امر منجر به تغییرات شدید و شتابان فرهنگی در جامعه ما شده است، وقتی ما دچار تعارضات فرهنگی در جامعه میشویم یعنی عناصر متضاد و متعارض و گاهی متضاد فرهنگی در جامعه پیروان عجیب و غریبی پیدا میکند، نحلههای مختلف فرهنگی هیچگاه نمیتوانند زیر یک سقف راحت زندگی کنند، بنابراین تنوع فرهنگی در جامعه اگرچه یک سرمایه است ولی تهدیدی برای بنیان خانواده هم محسوب می شود.
وی ادامه داد: امروزه سایتهای بیگانه 24 ساعته از برج و باروهای مرزهای کشورمان وارد خانواده ما شده و بمباران فرهنگی و اطلاعاتی میکنند که نتیجه آن نیز همین 1/7 درصد خانههای مجردی، 2/1 زاد و ولد میشود و مشکلات فراوانی نیز برای نسل چهارمیها فراهم کرده است.
وی ادامه داد: وقتی تمام اندیشههای فکری جوانان حال و هوای فرهنگی به خود میگیرد و خوراک فکری و فرهنگیاش رنگ و بوی اجنبیها را میدهد با نسل ما متفاوت خواهد شد.
این آسیبشناس تصریح کرد: میل به جاودانگی باعث گرایش انسانها به ازدواج میشود و با ازدواج نیز تولید نسل در جامعه ایجاد میشود که باعث ادامه نسل فرد میشود ولی هماکنون نسلهای ما ادامه ما نیستند و انگیزهها برای فرزند آوری بین رفته است.
وی ادامه داد: تمام مشکلات از تغییرات فرهنگی شروع شده، وقتی دشمن از برج و باروهای مرزهای ما در قالب امواج وارد خانههای ما میشود و فرزندان ما را به عنوان اسیران جنگ نرم میگیرد به گونهای که امروزه بسیاری از فرزندان اگرچه به ظاهر در کنار خانوادههای خود هستند ولی سرباز پیادهنظام جنگ نرم در و اختیار دشمن میباشند.
وی با بیان اینکه مدرنیته باعث از بین رفتن ارزش بزرگسالی و میانسالی در جامعه شده است، افزود: مدرنیته باعث مهم جلوهشدن نسل جوان در جامعه شده است به گونهای که امروزه میانسالانی را میبینیم که از رنگهای شاد استفاده میکنند تا جوان جلوه داده شوند که این امر به خاطر این است که کهنسالی و ریشسفیدی دیگر در جامعه اهمیت ندارد. این امر در جهان غرب نیز کاملا مشهود است زیرا جوان در غرب شاخص و مظهر قدرت تلقی میشود.
سازمان ملی جوانان هیچ نقش حمایتی جدی و اساسی برای جوانان نداشت
وی تصریح کرد: در گذشته که جامعه ما بالاترین جمعیت جوان را داشت نهادهای پشتیبانیکننده از جوانان شکل نگرفت و آنها را به حال خود رها کردند، مثلا سازمان ملی جوانان در گذشته هیچ نقش حمایتی جدی و اساسی برای جوانان نداشت و گاهی اوقات نیز که دولتمردان وام ازدواج به جوانان میدهند اینها هم مشکلاتی از ازدواج جوانان را حل نخواهد کرد زیرا مشکل ازدواج ما مشکل فرهنگی است نه اقتصادی. ما ابتدا باید برای جوانان اشتغالزایی کنیم سپس جوان خود میداند چگونه ازدواج کند و چگونه به زندگی خود ادامه دهد.
وی ادامه داد: در گذشته خانوادههای گسترده پشتیبان نوخانمانها بودند ولی هماکنون خانواده گسترده از میان رفته و خانواده هستهای جایگزین آن شده است یعنی جوان باید از همان نقطه صفر زندگی خود را شکل دهد.
وی با بیان اینکه میزان تخریب خانواده هستهای بیشتر از بمب اتم است، گفت: وقتی خانوادههای ما هستهای هستند مجبوریم از همان ابتدا جوان را به بلوغ اقتصادی برسانیم و بعد دعوت به ازدواج کنیم زیرا اگر جوان بدون اشتغال تن به ازدواج دهد از چاله به چاه میافتد به همین دلیل باید کوشش ما این باشد که سیاستهای کارآفرینی و اشتغالزایی برای جوانان داشته باشیم.
وی با بیان اینکه وقتی میگوییم جوان باید حمایت شود، افزود: آیا نهادهای حمایتی موجود در جامعه ما از جوانان ما حمایت کردند، این نهادها باید قوی و فراگیر باشند و همچنین آیا ما واقعا برای جوانیکردن جوانان به آنها میدان دادیم؟ این نهادهای حمایتی مسئلهساز شدند و در نتیجه تعارض در جامعه ایجاد کردند یعنی اینکه از یک سو جوان مهم است و از سوی دیگر هیچگونه حمایتی از آنها نمیشود.
وی با بیان اینکه امروزه جوانان به دلیل کسب مهارتهای لازم در زندگی مانند کودکان 40 ساله هستند، افزود: یعنی 40 سال عمر کردهاند ولی هنوز در دوران کودکی بسر میبرند بنابراین جوانان باید در اردوهای کار دورههای سختی را سپری کنند تا جوانی خود را به اثبات برسانند نه اینکه نه توانایی و نه حس مسئولیتپذیری نسبت به زندگی داشته باشند، بنابراین این رشد و توسعه ناپختگی باعث شده که جوانان خام به دامن ازدواج افتاده و نتیجه آن هم طلاق باشد.
پایان پیام/
نظر شما