جعفر بای، آسیبشناس در گفتوگو با خبرنگار شبستان با بیان اینکه اگرچه طلاق معلول علتهای فراوان ناهنجاریهای اجتماعی است ولی میتواند علت بسیاری از آسیبهای اجتماعی دیگر نیز باشد، گفت: اولین و مهمترین قربانی طلاق قبل از والدین فرزندان طلاق میباشند.
وی اظهار کرد: طلاق که مغضوبترین حلال شرعی خداوند است، آثار و ناهنجاریهایی از قبیل متلاشیشدن نهاد اجتماعی خانواده، نهادی که پایه و اساس تربیت فرزندان و خشت اول شکلگیری شخصیت انسان است می شود.
بای در ادامه تصریح کرد: مهمترین تأثیر ناشی از طلاق این است که بر روند شکلگیری شخصیت کودکان تاثیر گذاشته و با متلاشیشدن کانون گرم خانواده اعضای آن هر یک به تنهایی موظف به انجام امور خویش میشوند و همچنین کمک و مساعدتی را که ما در کانون پرمهر و محبت خانواده شاهد آن هستیم از بین میرود و اصلیترین نهاد اجتماعی با دگرگونگی، دارای اعضایی سرگشته و سرگردان در جامعه می شوند.
وی ادامه داد: زن خانواده افزون بر مسئولیت تربیت فرزند، موظف به تأمین مایحتاج زندگی از لحاظ اقتصادی و هزینههای مربوط به آن نیز میشود که قطعا این امر به تلاش و فعالیتهای او میافزاید و در نهایت برای او مشکلات فراوانی را به همراه خواهد داشت.
امروزه ملاکها و معیارهای زندگی مورد توجه قرار نمی گیرد
وی با اشاره به مهمترین دلایل افزایش طلاق در جامعه خاطرنشان کرد: علیرغم ارتباط فراوانی که بین زوجین وجود دارد متأسفانه شناخت عمیق قبل از انتخاب توسط طرفین ازدواج حاصل نمیشود. اگرچه شاخصهای ازدواج دستخوش دگرگونگی شده است ولی ملاکها و معیارهایی که در روند زندگی مورد اهمیت است مورد توجه قرار نمیگیرد.
بای اظهار کرد: نسل کنونی به لحاظ غلبه فرزندسالاری و تجربه رفاه و راحتی در روند رشد زندگی خویش هیچگاه سختی و دشواری را تجربه نمیکنند و این امر منجر به عدم یادگیری مهارتهای اساسی زندگی می شود و اگرچه جوان به لحاظ روحی، سنی و جسمی آمادگی ازدواج را پیدا میکند ولی به لحاظ شخصیتی پختگی لازم را برای مقابله با مشکلات زندگی پیدا نکرده است و فاقد مهارتهای لازم و ضروری برای مدیریت زندگی میباشد.
این آسیبشناس تصریح کرد: در واقع آستانه تحمل جوانان امروزی ناچیز، توانایی حل مشکل او ضعیف و همچنین با توجه به مشکلاتی که امروزه تشکیل خانواده برای جوانان به ارمغان میآورد متأسفانه انگیزه و رغبت نیز به مراتب برای پذیرش مسئولیت خانه و خانواده توسط جوانان کمرنگ شده است.
طلاق؛ بیراهه ای که جایگزین سوختن و ساختن شد
این آسیبشناس در پاسخ به سؤالی مبنی بر اینکه چرا در گذشته زنان معتقد به سوختن و ساختن در زندگی بودند ولی امروزه طلاق را تنها راه احقاق حق خود میدانند، گفت: روند زندگی گذشته تمرین دشواریها و سختیها بوده است همچنین شرایط رفاهزدگی و راحتی مهیا نبوده که فرد با پذیرش خانواده آن سختیها را تحمل کند یعنی در گذشته با ازدواج از دشواری به راحتی میرفتند ولی هماکنون برعکس شده و افراد از رفاه و راحتی به سمت ازدواج میروند.
وی در ادامه با اشاره به زندگیهای لوکس امروزی خاطرنشان کرد: زندگیهای لوکس، فانتزی و نیازهای کاذب زندگی منجر به بروز مشکلات زیادی برای خانوادههای جدید شده است و همچنین فروپاشی هرم قدرت، دگرگونی نقشهای اعضای خانواده و سهمخواهی به جای سهمگذاری در اقتصاد خانواده توسط اعضای آن موجب افزایش طلاق در جامعه شده است.
وی با بیان اینکه آگاهی زنان از حقوق اجتماعی خود نقش مهمی در افزایش طلاق در جامعه داشته است، افزود: متأسفانه تساوی حقوق زن با مرد در جامعه ما خیلی نامناسب جا افتاده و وارونه شکل گرفته است. این آگاهی، آگاهی منطقی و اصولی نبوده که منجر به طلاق شده یعنی با ملاحظات و تفاوتهای جنسیتی بین زن و مرد به حقوق مساوی انجامیده است.
بای با بیان اینکه هماکنون اقتدار مردانه در خانواده ایرانی فرو شکسته است، یادآور شد: امروزه برعکس زنسالاری به گونهای در جامعه حاکم شده است که متأسفانه یکی از دلایل شایعشدن آرایش زنانه توسط پسران به دلیل کمالخواهی و قدرتطلبی زنان در محیط خانواده بوده است.
پایان پیام/
نظر شما