خبرگزاری شبستان: کرزای رئیس جمهوری افغانستان برای یک دیدار یک روزه به ایران آمد و در کاخ سعدآباد در شمال تهران مورد استقبال رسمی حسن روحانی، رئیس جمهوری ایران قرار گرفت. در این حال اگر نگاهی به روابط دو همسایه هم فرهنگ، هم زبان و هم تبار داشته باشیم باید گفت اگر چه این روابط در 12 سال گذشته از فراز و نشیب های زیادی برخوردار بوده و افغانستان نتوانسته از ظرفیت های حضور و پتانسیل های رابطه با ایران استفاده کاملی کند، اما روابط ایران و افغانستان طی یک دهه گذشته بطور ویژه ای گسترش و توسعه یافته و مقامهای عالی رتبه تهران و کابل در این مدت سفرهای متعددی داشته اند. این سفر به دعوت آقای روحانی و در زمانی که آقای کرزی به مراسم تحلیف آقای روحانی آمد انجام گرفت. اما اینکه اهداف آقای کرزای از این چیست باید در دو قالب قرار داد. در وجهه نخست کرازی به عنوان رئیس جمهور افغانستان و دیگری کرزای به عنوان شخصیتی دارای جنبه های شخصی است.
به نظر می رسد که کرزای در این سفر از یک سو به دنبال منافع خاصی است که در ارتباط با انتخابات آینده ریاست جمهوری در افغانستان مطرح است. یعنی اینکه ایران چه کمکی می تواند به روند انتخابات افغانستان کند مد نظر است. اما از جنبه جایگاه حقوقی وی با پست رئیس جمهوری وی مناسبات ایران و افغانستان مطرح است .اکنون افغانستان به دو دلیل نیازمند همکاری با ایران است. نخست روند صلح با گروه های مخالف خود است که تاحدی آقای کرزای امیدوار است که ایران به این روند کمک کند. در حوزه دیگر با توجه به توافق امنیتی کرزای با امریکایی ها و اعلام شرایطی از سوی کرزای، برداشت من این است که کرزای در تلاش است تا موضع ایران را در مورد این توافقنامه بداند.
این امر در حالی است که ایران با اصل توافقنامه امنیتی با امریکا مخالف بود. ایران تنها کشوری بوده است که علنا مخالفت خود را با توافق اعلام کرد و کرزای هم در مراسم گشایش لویی جرگه به صراحت گفت تنها ایران با این قرارداد مخالف است. گذشته از این توسعه تجارت با ایران مدنظر است. باید دانست افغانستان کشوری محصور در خشکی است و نیاز به بنادر تجاری ایران دارد. اکنون نیز مد نظراست تا بندر چابهار و یا بندر عباس بتوانند واردات و صادارت افغانستان را تثبیت کنند و از راه ایران خط ترانزیتی برای رفت و آمد کالاهای افغان در نظر گیرند.
دولت آقای کرزای بیش از شش ماه دیگر در افغانستان در قدرت حاضر نیست. یعنی انتخابات در افغانستان در 16 فروردین نود و سه برگزار میشود. آقای کرزای به دنبال آن است که کشورهایی همچون ایران به تیم کرزای کمک کنند تا تیمی که اکنون در افغانستان حاکم هست بتواند قدرت خود را ادامه دهد، ولی از نظر تحلیلی برداشت من است که سیاست دولت آقای روحانی نمیتواند بر روی شخص کرزای و تیم وی متمرکز باشد. چرا واقعیت هایی که در افغانستان وجود دارد باید مد نظر قرار گیرد. واقعیت این است که اکنون اعتبار دولت آقای کرزای و تیم حاکم به دلایل متفاوتی در افکار عمومی افغانستان همچون اعتبار سال 2001 نیست. اکنون تا حدی زیادی سوالهایی در مورد حکومت کرزای وجود دارد.
این امر مد نظر ایرانی ها هست. به علاوه اینکه گروه های دیگری که مدعی قدرت در افغانستان هستند و امیداورند که در انتخابات آینده افغانستان قدرت را بدست گیرند مانند ائتلاف ملی با نامزدی دکتر عبداله عبداله از نظر سیاسی با ایران احساس نزدیکی بیشتری دارند تا گروه هایی دیگر که منافع قومیت پشتون را در نظر دارند. چنانچه فارس زبان ها در هرات و شمال افغانسان و گروه های قومی غیر پشتون از گذشته با ایران مرتبط بوده اند. با این حال باید دانست که امریکایی ها در یک دهه آینده در افغانستان حضور دارند و مخالفت کشورهای منطقه نمی تواند جلو پیمان امنیتی افغانستان با امریکا را بگیرد. در این حال بخش هایی از جامعه افغانستان هم که از نظر فرهنگی با ایران نزدیک هستند مانند تاجیک ها هم خواهان حضور و باقی ماندن نیروهای امریکای در افغانستان هستند. چرا که آنها نگران بازگشت طالبان به قدرت هستند و اگر طالبان به قدرت بازگردند ممکن است جنگ داخلی دیگری در کشور تحمیل گردد.
تقویت همکاری های اقتصادی دو کشور، حضور مهاجران افغان در ایران، و همکاری سه جانبه ایران و هند در بندر چابهار ایران در این سفر مورد توجه مقامات افغان بوده است. مساله مهاجران افغانستان مساله ی پیچیده ای است. حقیقت این است که از نگاه ایران افغان هایی که به گونه غیر قانونی وارد ایران شده اند حق ایران است تا اخراج شوند اما شرایط آنها موجب برخی نگرانی ها برای افغانستانی ها است. آنها با توجه به جنگ در افغانستان و فقر گسترده و توانایی و نیاز ایران به نیروی کار معتقدند ایران اجازه دهد افغان ها در ایران بمانند و سخت گیری هایی انجام نگیرد. از سوی دیگر ایران با اشاره به حدود دو میلیون افغان در ایران به افغان های غیر قانونی توجه دارد. در هر حال موضوع مهاجران را باید از بقیه مناسبات جدا دید.
دو طرف باید تا وقتی که این امر قانونمند گردد به مذاکره بپردازند. جدا از این محصور بودن افغانستان در خشکی و صادرات کالا و واردات کالا به افغانستان از راه ایران و بندر چابهار توسط هندی ها مد نظر بوده و افغان ها هم مایل به آن هستند. در این حال توافق هایی بین سه کشور انجام شده است که اگر عملیاتی گردد میتواند مهم باشد. افغان ها با توجه به مشکلات در پاکستان و مسیر ترانزیتی آن ترجیح میدهند از بنادر ایران بهره برند. این امر نقطه مثبتی در توسعه روابط است اما باید گفت افغان ها هم واقع بینانه برخورد کند و سهم آبی ایران در هیرمند را در نظرگیرند. اگر این سهم آبی دریافت نگردد ممکن است نارضایتی های ایرانیان بخش شرقی ایران را در پی داشته باشد.
در نهایت باید اشاره داشت ایران و افغانستان باید در فضای واقع بینانه هم به موانع و مشکلاتی که در توسعه مناسبات وجود دارد نگاه کنند و دید مثبتی در حل آن داشته باشند و هم واقعیت های موجود در افغانستان را در نظرگیرند. گذشته از این مساله آب هیرمند و قراردادی که در زمان ظاهر شاه و شاه ایران امضا شد ( در 1351 )هنوز عملی نشده است و سیستان ایران اکنون خشک شده است و گرفتاری های زیادی برای مردم سیستان و بلوچستان در شرق ایران به وجود آورده است. یعنی آب هیرمند رگ حیات منطقه شرقی ایران بود. این امر از دید ایران مهم است و در هر گونه مذاکرات انتظار میرود که وزارت خارجه ایران از گذشته فعال تر نسبت به این امر برخورد کند.
پایان پیام/
نظر شما