محمود تاری متولد 1339درتهران، دوران نوجوانی را به علت علاقه زیاد به دروس حدیث و قرآن در مساجد به فراگیری این علوم پرداخته و در نهایت با تشویق اساتید و بزرگان به شعرخوانی و مداحی اهل بیت روی آوردنده است.تحصیلاتش را تا مقطع دیپلم در رشته فرهنگ و ادب ادامه داده و بنا به دلایلی از تحصیل در دانشگاه بازمانده است. درسال1357 برادرشان توسط رژیم شاه مقابل مسجد لرزاده در تهران به شهادت رسید. ایشان از آغاز تا پایان دفاع مقدس در جبهه های جنگ حضور و در این راه مقدس به مقام جانبازی نائل گشته است. آنچه در ادامه می خواندید گفت و گوی سرویس قرآن و معارف خبرگزاری شبستان با محمود تاری، مداح اهل بیت است.
مشوق اصلی شمادر حوزه مداحی چه کسی بود؟
قبل از انقلاب در خیابان 17 شهریور زندگی می کردیم در آنجا مسجدی بود به نام مسجدالصادق اما به نام سازنده اش حاج عبدالله معروف بود. ما از دوران کودکی زیر نظر تعدادی از اساتید با بصیرت به درس و تحصیل در آنجا می پرداختیم. در همان زمان به مناسبت ولادت امام زمان (عج) سرودی خواندیم که بسیار معروف شد و تک خوان سرود هم بنده بودم. از آن دوران با تشویق استادم حاج جعفر به مداحی روی آوردم و پس از آن هم افتخار داشتم تا در مجالس شهیدان مداحی کنم و استاد من در این زمینه آقای سازگار بودند.
از سرودی که برای ولادت امام زمان(عج) خواندید قطعه ای را به یاد دارید؟
به صورت دقیق خیر،اما قطعه ای بود که می گفتم "یابن طاها مهدی نیامد نیامد مهدی نیامد" "یابن طاها یابن زهرا "
از شهادت برادرگرامیتان برایمان بگویید؟
11آذر ماه سال 1357مصادف بود با اوایل محرم . آن روز جو امنیتی بر شهر حاکم و بنا بود جمعیت به سمت خیابان سرچشمه حرکت کند تا تظاهراتی شکل بگیرد. آن زمان من دانش آموز بودم و با دیگر دانش آموزان قرار گذاشتیم تا مدارس را تعطیل کرده و همراه جمعیت باشیم. به خانه رفتم و برادرم گفت من هم همراهیت می کنم. او پرچمدار دانش آموزان در آن روز بود و رهبری گروه دانش آموزی را بر عهده گرفته بود. جو حاکم بر خیابان های شهر بسیار امنیتی و ملتهب بود و با شعار "درود بر خمینی" توانستیم جمعیت را به سمت خودمان سوق دهیم. شلوغی جمعیت سبب هراس گارد شاهنشاهی و شهربانی شد و آنها برای متفرق کردن جمعیت شروع به تیراندازی به سمت مردم کردند که توانستند با این اقدام جمعیت را پراکنده کنند. به یاد دارم از بالا تا پایین خیابان ها را به احاطه خود درآورده بودند و رعب و وحشت عجیبی را در میان مردم ایجاد کردند. در همان حال در خیابان لر زاده بسیاری از دانش آموزان را به شهادت رساندند و عده ای را زخمی کردند . برادرم از یک جوی آب خود را به سمت یکی از دانش آموزان زخمی به نام حمیدرضا بیابانی رساند و دستش را گرفت همین لحظه یک ماشین گارد شاهنشاهی به سمت آنها رفت و مامور به سر انها شلیک کرد. در ابتدا من تصور نمی کردم شهید شده باشند لباس ها و صورتشان غرق در خون بود به بیمارستان انتقال دادیم اما در آنجا کسی پاسخگوی ما نبود که سه روز بعد از طریق فردی متوجه شدیم در سردخانه بیمارستان هستند و از دادن اجساد تا زمان دادن هزینه ی گلوله هایی که به سمت آنها شلیک کردند را نمی گرفتند ممانعت می کردند. برادرم بسیار شجاع بود و پایه ی اصلی سخنرانی های آقای چاووشی در مسجد لرزاده بود. آقای چاووشی زیر شکنجه های ساواک بسیار قرار گرفت تا جایی که دستانش آسیب دید. ایشان پس ازپیروزی انقلاب نماینده حضرت امام (ره) در نیروی هوایی ارتش بودند و بعد هم که ترورشان کردند و به شهادت رسیدند.
خاطراتی از آن روزها به یاد دارید؟
ماه رمضان سال 1356 آقای چاووشی در مسجد لرزاده سخنرانی داشتند. آن روزها در میدان خراسان سینمایی بود که با یک عکس بزرگ و مستهجن به تبلیغ فیلمی پرداخته بود آقای چاووشی در میان سخنرانی هایش اظهار داشت نباید بگذاریم در مملکتی که اکثر جمعیتش را شیعیان تشکیل می دهد، در ماه رمضان این تصاویر نمایان شود. همان روز برادرم پس از پایان سخنرانی با یک فندک به سمت عکس رفت تا آن را به آتش بکشد اما آنجا با هجوم شهربانی رو به رو شد و مجبور به فرار شد. برادرم شجاع ترین فرد خانواده مان بود و همیشه در نبرد حق و باطل حضور داشت.
از مراسم تشییع پیکر پاک شهیدتان برایمان بگویید؟
زمان تحویل دادن اجساد دو روز به طول انجامید. پس از تشییع جنازه،خانواده ما را تهدید کردند که نباید برای پسرتان مجلس ترحیم بگیرید اما ما در خانه خودمون برای شهیدمان مجلس را به بهترین شکل ممکن برگذار کردیم. امیدوارم خداوند همه ما را به این شهدا برساند.
آیا شما در ابتدا از مداحی شروع به کار کردید و سپس به شاعری روی آوردید؟
گرایشم از ابتدا مداحی بود و از همان ابتدا آثارم در حوزه انقلاب و شهیدان و مقام معظم رهبری بود و دایره شعرم را از دیانت بیرون نبرده ام. به بصیرت در شعر، بسیار قائلم و معتقد هستم شاعر باید از بصیرت کافی برای سرودن برخوردار باشد.
اولین مجموعه اشعار شما چه زمانی به چاپ رسید؟
در سال 1361 جذب حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی شدم. در آنجا اساتید بزرگواری همچون قیصر امیین پور و حسن حسینی به تشویق ما برای سرودن شعر پرداختند که اولین مجموعه من به صورت جزوه بود. زمانی هم که در جبهه بودیم به صورت جزوه ای چاپ می شد و در اختیار رزمندگان قرار میگرفت. بعد ها هم در حدود 6 الی 7 جزوه که اشعار آقای سازگار هم در آن بود به چاپ رسید و مجموعه هشتم هم به نام" آن سوی آسمان "در سال گذشته منتشر شد.
شما ماندگاری بعضی از قطعات(نوحه و مرثیه )را در چه چیزی می بینید؟
ماندگاری را در اصالت شعر می دانم. اگر نگاهی به اشعار ماندگار بیاندازیم، می بینیم آنهایی که ساختار را رعایت کرده اند موفق هستند. ترکیب کلمات و مفاهیم شان به گونه ای بر دل می نشیند که می توان از آنها درس های عاشورایی آموخت. متاسفانه اشکال کار از آنجایی به وجود می آید که نابلدان در این حوزه ورود پیدا کرده اند.
ایده تشکیل هیئتی به نام مجمع الذاکرین از طرف چه کسی بود؟
سال 1360 بود اوج موشک باران بود. همین طور با گذشت زمان می دیدیم روز به روز به خانواده شهدا اضافه می شود و شمار شهدا از هزار خارج می شد و داغداران به دنبال محفلی برای تقسیم کردن غم هایشان بودند. آنقدر جمعیت حاضر در هیئت افزایش یافت که سبب شد مجمعی به نام ذاکرین اهل بیت تشکیل شود. در آن سال ها هر کس را که از بزرگان فکرش را می کنید در مجمع حضور داشت و حقیقتا می توان گفت بی نظیرترین مجلس تا به امروز بوده است .
در سالهای اولیه چهره شاخص چه کسی بود؟
سالهای اولیه آقای استاد سازگار و آقای انسانی و سید احمد صالحی خوانساری، مصطفی طالبی، علی فراهانی، محمد صادقی، محسن اعتمادی و محمد ترابی و همچنین عرض شود گلبانگ محمدی که علاقه مندم از ایشان برای ضبط و رساندن صدای مداحان در آن زمان تجلیل و قدردانی کنم که در میان دیگر مداحان بزرگوار حضور داشتند. مجمع ما از آغاز، طرفداران و علاقه مندان زیادی را به سمت خودش جلب کرد.
در خصوص مجمع، جلساتی را هم برگزار می کردید؟
طی این سال در مساجد کل تهران جلسات برگذار می شد . سال 1366 بود که رهبری که در آن زمان رییس جمهور وقت بودند به آقای شمسایی مدیر روابط عمومی نهاد ریاست جمهوری فرمودند که علاقه مند هستند تا در جلسات مجمع ذاکرین حضور داشته باشند. این برای ما افتخار بزرگی محسوب می شد و پس از آن افراد مجمع تصمیم گرفتند تا به دیدار آیت الله خامنه ای بروند که از دفتر ایشان به ما گفتند: روز میلاد حضرت زهرا تشریف بیارید و شعری هم بخوانید که این سنت از همان موقع به جای ماند و در واقع پایه گذار اصلی دیدار با مقام معظم رهبری، مجمع الذاکرین بود و پس از آن دیدار بود که دیگر هیئت ها توفیق حضور در پیش ایشان را یافتند .
زمانی که به دیدار مقام معظم رهبری رفتید ایشان چه توصیه هایی برای شما داشتند؟
مقام معظم رهبری در بحث شعر و شاعری اشراف کامل دارند. همه ساله ایشان نکات بسیار ظریف و خوبی را به ما گوشزد می کنند اما ما در اجرایش از خود ضعف نشان می دهیم و آنطور که مدنظر ایشان است نمی توانیم به اجرا در آوریم. سال اولی که خدمت آقا رسیدیم در ابتدا ایشان مداحان را بسیار تشویق کردند و رهنمودهایی را برای ما داشتند که نباید از واقعیت قدم بیرون گذاشت و آنچه در مقتل و روایت ها هستند را بیان کنید. همچنین خواستند در علم حدیث دانش داشته باشیم؛ چرا که فرمودند مداحی هایتان را با زیور احادیث بیارایید. متاسفانه در دهه اخیر ما انحرافات زیادی را در مداحی دیده ایم و مداحان ما از حرفه و رسالت اصلی خودشان منحرف شده اند. چندی پیش دیدیم یکی از خوانندگان غربی به امام هادی علیه السلام توهین کرده است. نمونه همین توهین ها را هم در اشعار برخی مداحان جدید می توان دید که اشعار کاباره ای را با مداحی اشتباه گرفته اند و اعتقادات مردم را به راحتی دست مایه بازی های بچه گانه خود قرار دادند مثلا مداحی را گوش دادم که بسیار مایه تعجب و شرم ساری برایم بود؛ چرا که مداح اظهار داشت نعوذبالله هرکسی یک دوست دختری دارد و دوست دختر من حضرت رقیه است.
اینها کسانی هستند که تنها به دنبال یک تریبون برای اجراهای خود هستند و چون در هیئت ها راحت تریبون به بعضی داده می شود به سمت مداحی بدون هیچ دانشی روی می آورند و تنها شهرت را مدنظر دارند و اینها همان هایی هستند که به دین ضرر می زنند و عاملی می شوند برای خوشحالی سلفی ها و وهابیان. حضرت آقا در یکی از دیدارها فرمودند: که شما بروید یک فرد که به موسیقی آشناست و ملودیها رو میشناسد، بگویید برایتان سبک بسازد.
سبک مختص به خودتان و فضای فرهنگی حاکم بر جامعه که با فضای هیات ها همخوانی داشته باشد. البته ما همه کس را مداح اطلاق نمیکنیم. بزرگانی چون سید محمد موسوی، انسانی، منصورعرضی ودیگران همانند آقای سازگار و آقای اکبر زاده درشمارمداحان واقعی و دلسوز قرار گرفته اند. من مخالف حضور جوانان در این عرصه نیستم اما تاکیید دارم که جوانان ظاهر و باطن را باید در این حوزه رعایت کنند و اگر کسی هم می خواهد در این وادی گذر عمر کند، باید تعلیم ببیند و شیفته این راه باشد.
نهایت سخنم این است که جوانان باید مجذوب دین شوند اما با شیوه و راه و رسم صحیح نه آنکه ، خوراک ملحدان را به دستشان دهیم. تنها راه مقابله با این تحریف ها معرفت شناسی است،باید معرفت شناسی را وارد ادبیاتمان کنیم و همچنین ادبیات نوینی را در آثارمان پدید بیاوریم و در این راه از تجارب بزرگان و کاربلدان این راه استفاده کنیم.
از شرایط فعلی مجمع الذاکرین برایمان بگویید. در حال حاضر چگونه اداره می شود؟
بعضی دوستان درکیفیت و نحوه اجرا اختلاف نظر داشتند. این اختلاف سلیقهها باعث شد تا درحال حاضر مجمع الذاکرین به سه دسته تقسیم شود. مجمعی که آقای نوروزی تشکیل دادند و مجمع دیگری که متاسفانه علی رغم میل باطنی ما فرزند آقای سازگار، ظهیر مجمعی به نام مجمع الذاکرین جوان تشکیل داد که سبب شکاف در مجمع شدند و هر چه سعی کردیم تا به او بقبولانیم که اگر مجموعه یک دست باشد توان بیش تری خواهد داشت اما قبول نکردند و به راه خودشان ادامه داد.
سال گذشته نشستی در مشهد مقدس با موضوعیت دانشگاهی برای مداحان برگذار شد،آیا چنین محلی می تواند مشکلات مداحان را حل کند؟
آن نشست به علت محدود بودن زمان و اجازه ندادن سخنرانی به بزرگان، نشست علمی به شمار نمی رفت . تنها افراد خاصی در آنجا حضور داشتند وجای خالی متخصصین به شدت احساس می شد. می توان گفت احداث چنین دانشگاه هایی درحال حاضر چاره ساز نخواهد بود؛ این کلاس ها تعدادشان بسیار افزایش یافته است، اما کمتر می تواند اثر مثبتی داشته باشد، اگر تمامی این کلاس ها زیر نظر یک مجموعه واحد و در یک تشکیلات معین اداره شود می تواند نتیجه مثبت و چشمگیری داشته باشد. چند بار هم از مقام معظم رهبری خواهش کرده ایم تا یک فرد را برای ایجاد چنین تشکیلاتی معرفی کنند تا همه تنها تابع نظر وی باشند و ایشان بتواند تمامی فرمایشات رهبری را به ما ابلاغ کنند.
معیار شما برای انتخاب این فرد چیست؟
فردی که این مسوولیت را بر عهده می گیرد باید از اهالی علم و دانش باشد و در علوم دینی و قرآنی خبره و صاحب نام بوده و به این مباحث اشراف کامل داشته باشد. پیشنهاد دیگری که در نظر داریم تشکیل دادگاهی همانند دادگاه روحانیت، برای رسیدگی به امور مداحان است . با تشکیل همچون دادگاهی ازاین پس هر کس به خود اجازه نمی دهد تا هر آنچه را که می خواهد بر سر زبان آورد. در واقع تشکیل چنین واحدی در داگاه می تواند به امور مداحان به صورت مستقیم رسیدگی کند. اگر این اقدامات صورت نگیرد مطمئنا در سال های بعد فلسفه شهادت و معرفت به دست فراموشی سپرده خواهد شد. مداح باید بداند چه رسالتی را به عهده دارد و در قبال آنچه می گوید احساس مسوولیت و دین کند. این جوامع مذهبی و روحانی هستند که می توانند به افزایش دین در جامعه و ترغیب جوانان به مسائل دینیاهتمام ورزند و جامع را از بحران پیش آمدهنجات دهند.
تابه حال توصیه ای برای رسانه ملی داشته اید؟
چندین بار به آقای ضرغامی تذکر دادم که از متخصصین و کارشناسان مجرب در رسانه دعوت به عمل آورد و به هر کس اجازه کارشناسی ندهد؛ زیرا می بینیم که بسیاری از آنها کارشناسان حقیقی نیستند و بر اساس روابطی که دارند وارد رسانه شدند. در بسیاری از مسائل می بینیم رسانه ملی به صورت میلی اداره می شود. ما باید در ارتقای این حوزه بکوشیم؛ چراکه این کار مستقیما با اعتقادات مردم رابطه دارد وکوچکترین خطا سبب انحراف و اختلاف می شود. صدا و سیما باید در نظر داشته باشد همانطور که در برنامه های دیگر مصمم است تا بهترین اجراها را به مردم ارائه دهد باید در این زمینه هم تمامی همتش را به کار ببندد و نابلدان این رشته را کنار بگذارد.
پایان پیام/
نظر شما