به گزارش خبرنگار تئاتر خبرگزاری شبستان، احسان حاجیپور، کارگردان تئاتر در یادداشتی اختصاصی به خبرگزاری شبستان مسئله تئاتر خصوصی و سالن و تئاتر خصوصی را مورد بررسی قرار داده است.
در این یادداشت احسان حاجی پور آورده است: سالهاست مقوله مستقل شدن و تئاتر خصوصی نقل مجالس هنرمندان و مدیران و مسئولان و صاحب منصبان عرصه نمایش است. فرای آنکه تئاتر خصوصی چه تعریفی دارد، ویژگیهایش چیست، لزوم بود و نبودش توسط کدام معیار اندازه گیری میشود و مسائلی از این قبیل و فارغ از وجود یا اجرایی بودن و نبودن مبحث فوق آنهم در این روزگار بحران زدهِ اهالی نمایش، آنچه در باب این موضوع به هر روی تاثیر گذار است مقوله مهم محل اجرای نمایش یا به اختصار همان سالن است همان محلی که اهالی این هنر بتوانند همه داشتههایشان، هنر و عشقشان را برای تماشاگر نمایش دهند. وجود سالنهایی که مختص اجرای تئاتر باشند با مقوله تئاتر خصوصی رابطهای مستقیم دارد، سالنهایی که همه چیزشان از بن و بنیادشان تا مدیریتشان خصوصی باشد و سایه پر برکت مدیریت دولتی بر سرشان نباشد! و برای تعویض تنها یک میخ نیاز به طی کردن مراحل پر پیچ و خم اداری نداشته باشند. ساخت سالنهای خصوصی به معنای تأسیس تماشاخانههای پر طمطراق و پر هزینه نیست شاید بتوان در این روزگار با کمترین هزینهها و با استفاده از مصالح مورد تائید و مناسب، سالن نمایش ساخت آنهم در محلهای مناسب و شاید بتوان بیشترین تاثیرگذاری این مسئله مهم را در شهرستانها و در بارور شدن تئاتر استانی شاهد باشیم. باید بپذیریم تئاتر شهرستان بیشتر از آنکه از نادیده گرفتنها و اختصاص ندادن بودجه و کمبودهای فراوان دیگر رنجور باشد از نبود سالنهای مناسب اجرای تئاتر میرنجد. سالنی که با اندک نم بارانی سقفش بر روری تماشاگر چکه نکند و با برودت و گرمای هوا تماشاگران را به زحمت نیاندازد و یا ناگهان در میانهٔ اجرای یک نمایش پروژکتورش بر سر تماشاگر پودر نشود. ساخت یک سالن کوچک برای برآورده کردن شاید ابتداییترین نیازهای چند گروه نمایشی کار آنچنان سختی نیست فقط کمی همت میخواهد و کمی همیاری و البته چشم بستن به دست پر توان مرکز هنرهای نمایشی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در جهت حمایت، حمایتی که معلوم نیست قرار است چه زمانی و در چه شرایطی صورت بگیرد و شاید اصولاً حمایت نشدن در این شرایط بهترین دستاوردی باشد که نصیب گروههای نمایشی میشود شاید که بتوانند همت کردن را معنا کنند شاید دیگر دعوا در بین کارگردانان بزرگ و بزگوار و کاردان ما بر سر «من در سالن اصلی اجرا میکنم تو در چهارسو» نباشد شاید حداقل بتوانیم در کنار هم بایستیم و معنای واژه هم صنف را درک کنیم و لااقل یک نشست بدون حاشیه برگذار کنیم شاید بتوانیم وعدههای دروغینِ آقایانی که چند صباحی میآیند و میروند را تشخیص دهیم و خودمان دلمان برای خودمان بسوزد و فکری به حالمان کنیم. همه اینها را زمانی میتوانیم به دست بیاوریم که عطای آرزوی خامِ حمایت دولتی را به لقایش ببخشیم و خودمان دست به کار شویم. همان طور که در گوشهای از شهر تهران خیام وقار کاشانی و دوستانش در آموزشگاه هنرهای نمایشی باران دست به کار شدهاند و در این وانفسای کمبود سالن توانستهاند با همه بضاعتشان سالنی را دست و پا کنند و در اختیار گروههای جوان قرار دهند تا حداقل مکانی باشد برای کسانی که میخواهند در خلق لحظات تئاتری با هم سهیم شوند. محلی که میتوان عشق به تئاتر را در آن فرای اطوارهای مرسوم این روزها یافت.
قبول بفرمائید کار سختی نیست...
پایان پیام/
نظر شما