خبرگزاری شبستان: "مکیال المکارم فى فوائد الدعاء للقائم" یکى از کتاب هاى ارزشمند شیعه، نوشته آیتاللّه سیدمحمدتقى موسوى اصفهانى(1348 ـ 1301ق) است که به قصد اداء حق حضرت بقیةاللّه که حقش بر گردن ما افزونتر از همه مردم است، احسانش بیشتر و بهتر از همه شامل حال خلق مىشود و نعمت ها و منت ها بر ما دارد، به رشته تحریر درآمده است.
اصل کتاب به زبان عربى است و مؤلف در مقدمه مىنویسد:
"چون ما نمىتوانیم حقوق آن حضرت را ادا نماییم و شکر وجود و فیوضاتش را آن طور که شایسته است، به جا آوریم بر ما واجب است آن مقدار از اداى حقوق آن حضرت را که از دستمان ساخته است، انجام دهیم. . . بهترین امور در زمان غیبت آن حضرت، انتظار فرج آن بزرگوار و دعا براى تعجیل فرج او و اهتمام به آنچه مایه خشنودى آن جناب و مقرب شدن در آستان اوست، مىباشد."
ولایت آن حضرت(عج)
واجب است که محبت تو نسبت به امام زمانت که اصل و گیره ایمان و کوه ولایت و قله آن است شدیدتر و قویتر از محبت نسبت به تمام مومنین باشد بلکه باید آن حضرت را از پدر و فرزند و بلکه از خودت هم بیشتر دوست بداری.
حدیثی در دارالسلام و غیر آن از علل الشرایع منقول است که رسول الله فرمود: هیچ بنده ای ایمان نمی آورد تا اینکه من نزد او از خودش محبوب تر باشم و به عترت من از عترت و بستگان خودش بیشتر محبت داشته باشد و خاندان مرا از خاندان خودش بیشتر دوست بدارد و ذات من نزد او از ذات خودش محبوبتر باشد.
نکته اینکه: پوشیده نیست که محبت امری است قلبی و کیفیتی است نفسانی، ولی آثار و نشانه های آشکاری دارد که به وسیله آنها درجات و مراتب محبت تو نسبت به محبوب شناخته می شود از جمله آن نشانه ها اینکه: اگر از نظرت غایب شود در دعا کردن برای او اهتمام بورزی و اگر مصیبتی برایش رخ دهد برای او غمگین شوی مگر نمی بینی که هر گان فرزند شایسته خوشوری وارسته ای داشته باشی و ان فرزند به سفری رود که جایش را ندانی هیچ ساعتی از شب و روزت از فکر او بیرون نمی روی و پیوسته برایش دعا می کنی.
و از مومنین و صالحین تقاضا می کنی که برای او دعا کنند آیا این کار جز به خاطر محبت و علاقه شدید است؟ بنابراین ای کسی که مدعی محبت مولای خودت هستی آیا روزی بر شما می گذرد که او را فراموش کنی؟ پس در غیبت او برایش دعا بسیار کنید و فرصت را غنیمت بشمارید.
موضوع دوم: اینکه دوستی ما مقتضی این است که در دعا کردن برای آن حضرت کوشش و جدیت داشته باشیم.
دعا کردن برای محبوب در نهاد افراد بشر نهفته و با سرشت آنان آمیخته است و این امر کاملا واضح است ولی منظور دیگری را در اینجا دنبال می کنیم اینکه: لازم است دعای برای آن حضرت را بر هر دعایی مقدم بداریم با این توضیح که انگیزه ها و اسباب محبت سه چیز است: لذت و نفع و نیکی، مهمترین و کاملترین این انگیزه ها سومین انهاست بلکه می توان گفت: آن دو سبب اول و دوم هم به این سبب بر می گردد.
منظور از نیکی و خیر این است که وجود چیزی به وجهی از وجوه خیر و نیک باشد که هر گاه انسان بداند وجود چیزی یا شخصی مایه نیکی و خیر است از روی طبع آن را دوست می دارد هر چند که از آن خیر به او نرسد و هر چه خیرش بیشتر باشد علاقه و محبت انسان نسبت به او زیادتر می گردد البته بر حسب درجات معرفت و شناخت خیرهای وجود او.
حال که این مقدمه را دانستی بدان که تمام انگیزه های موجب محبت در وجود مولای ما حضرت حجت جمع است.
اما لذت: کدام لذت برای مومن شیرین ترین و بالاتر از زیارت جمال مبارک آن حضرت و تشرف به وصال اوست؟ که لذت های ظاهری و باطنی آن به قدری زیاد است که نمی توانم بشمارم لذا امیر المومنین (ع) از روی شوق دیدارش آه می کشید.
و اما نفع: تمام منافع و بهره ها به برکت وجود آن حضرت به خلایق می رسد اضافه بر منافع و آثار مخصوصی که متوقف بر ظهور آن حضرت است.
و اما خیرات وجودش: عقل های ما کوتاه و اندیشه های ما پایین تر است از اینکه آنها را درک کنیم که جز اندکی از علم داده نشده ایم ولی هر کس به قدر فهم و هر مومنی به اندازه سهم خود مطلب را در می یابد هر که معرفتش نسبت به خیرات وجود شریف آن جناب بیشتر باشد دعا کردن در نظر او مهمتر است زیرا که اهتمام و کوشش در دعا از کمال محبت و دوستی سرچشمه می گیرد و کمال محبت از کمال معرفت حاصل می شود و این یکی از وجود شدت اهتمام ائمه در دعا کردن برای آن جناب و درخواست تعجیل فرجش از درگاه خداوند می باشد.
نتیجه اینکه: دوستی و محبت و ولای ما نسبت به آن حضرت موجب اهتمام و کوشش ما در دعا برای فرجش می باشد که بیشتر و بیشتر از دعا کردن برای خودمان و آنچه مربوط به ماست لازم است برای آن جناب دعا کنیم.
موضوع سوم: ولایت آن حضرت بر ما: ولایت در اینجا به کسر واو به معنی سلطه و استیلا و سرپرستی است و هر گاه یقین و باور داشته باشیم که آن حضرت در تمام آنچه متعلق به ماست از خود ما شایسته تر و اولی است بر خود لازم خواهیم دانست که در همه چیزهایی که مورد علاقه ماست آن حضرت را اولی و شایسته تر بدانیم و مقدم بداریم.
پس ولایت آن حضرت موجب این است که ما در تمام امور آن جناب را مقدم بداریم و در حدیث نبوی نیز دلالت بر این معنی گذشت و از مهمترین امور دعا است که کلید هر خیر و سلاح هر پرهیزکار می باشد پس شایسته است که آن حضرت را بر خود و هر که مورد علاقه ماست در دعای فرج و عافیت سزاوارتر بدانیم.
پایان پیام/
نظر شما