کربلا صحنه تقابل دین داری حقیقی و غفلت ورزی

واقعه کربلا تنها یک نبرد نبود، بلکه صحنه تقابل میان کسانی بود که از تمامی مظاهر زندگی خویش گذشتند تا بر دین پیامبر از این جهان رخت بربندند و در مقابل کسانی که به دلیل موقعیت های ساختگی از امام خود غافل شدند.

خبرگزاری شبستان، چه عواملی سبب شد تا واقعه کربلا رخ دهد، چرا کسانی که روزی یاران خاندان اهل بیت(علیهم السلام) بودند این چنین مقابل فرزند پیامبر ایستادند و حسین بن علی و یاران اش را در دشت سوزان کربلا مثله مثله کردند.
هر گوشه از ماجرای کربلا، نبرد میان حق و باطل را که بنگریم با حقیقتی شگفت و تلخ مواجه می شویم؛ از سپاهی که به 72 نفر تقلیل یافت و پدران و پسران و برادرانی که مقابل هم و در دو جبهه مخالف جنگیدند و یا به فردوس برین رسیدند و یا راهی آتش سوزان جهنم شدند.
حال سوال آن است که چه رویکرد و رفتاری در طول زندگی فرد را به این نقطه می رساند که بعد از یک عمر همراهی حق، به جبهه باطل روی آورد. در این راستا با حجت الاسلام و المسلمین محمد باقر پورامینی، محقق و نویسنده به گفت وگو نشسته ایم که حاصل آن را می خوانید:

واقعه کربلا از ابعاد مختلف قابلیت بررسی دارد اما یکی از بارزترین وجه های آن غفلت است، حقیقتا غفلت در این فاجعه موج می زند، چه بسا کسانی که روزگاری از یاران حضرت بودند و در دشت کربلا مقابل او ایستادند، چه تحلیلی بر این مساله دارید؟


اشاره درستی داشتید، در حماسه کربلا ، صف بندی دو نگاه و جریان بود؛ جریان منفعت مدار و جریان حق مدار . نگاه منفعت طلب در پی سلامت و حفظ جان و تثبیت و به دست آوردن موقعیت مادی تلاش می کرد ؛ به دینداری هم تظاهر می کرد اما خط قرمز او حفظ جایگاه دنیایی خود بود و اگر این موقعیت به مخاطره می افتاد حاضر به قربانی کردن دین بود و در صف بندی ها از قرار گرفتن در جبهه باطل نیز ابایی نداشت. از این رو در کنار حماسه آفرینی و شکوه ماندگار جبهه حق مداران و یاران امام حسین(ع) ، جریان منفعت خواه ، رسوایی و زبونی را در تاریخ برای خود ثبت کردند از این منظر می توان واقعه سال 61 را روز غفلت نیز نامید.
 

از چه نظر؟
چون روی دیگر سکه کربلا، امتحان چهره هایی بود که دچار غفلت شده بودند. در حدیث مشروحی از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در پاسخ «شمعون بن لاوی» یکی از مسیحیان معروف زمان خود، آمده است، هنگامی که شمعون از علائم غافلان از حضرتش سؤال کرد، ایشان در جواب فرمودند: «اما علامة الغافل فأربعة؛ العمی و السهو و اللهو و النسیان»، نشانه‌های غافل چهار چیز است: نابینایی (و بستن چشم بر روی حقایق) و سهو و لهو و نسیان (به گونه‌ای که گرفتار فراموشکاری و سردرگمی به شهوات و عدم توجه به سرنوشت آینده خویش می‌شود.

چه عواملی باعث می شود که انسان به غفلت ورزی دچار شود؟
شاید برای پاسخ به این سوال نیاز باشد تا معنای غفلت را بررسی کنیم، «غفلت» هرگونه بی‌خبری، بی‌توجه بودن، و توجه نداشتن به چیزی از واقعیت‌های گذشته، حال و آینده است و گاهی در مورد بی‌توجهی و روگردانی از چیزی نیز استعمال شده است.
«چشم بستن به روی حقایق»، «فراموش کاری»، «سردرگمی در شهوات»، «بی دغدغه بودن نسبت به آینده»، «معاشرات با فاسدان» را از نشانه های غفلت عنوان شده است. در واقعه کربلا طیف عظیمی از به ظاهر مسلمانان را غافلان تشکیل می دادند که این غفلت آنان را به دشمنان دین تبدیل کرد؛ طمع ملک ری، طمع پول ، طمع ماندن در دنیا ترس، رشوه و کسب موقعیت بهتر نشانه های این غافلان بود؛ به هرحال رشوه و مقام سران کوفی را کر و کور کرد همانگونه که آن مسافر از کوفه آمده به امام حسین (ع) گفت:«بزرگان قوم را رشوه های کلان داده اند و جوال هایشان را از زر و سیم پر کرده اند».
 

چرا برخی با وجود آنکه سیدالشهدا(ع) به برخی نامه نوشت وبعضا آنان را نصیحت کردند، اما همچنان غافل ماندند، آیا این کافی نبود که امام(ع) شخصا آنان را دعوت به قدم گذاشتن در مسیر حق کند؟


امام حسین(ع) به چهره های مختلفی نامه نوشت ؛ مثلا به سران و اشراف بصره نامه نوشت وبا برخی به صورت شفاهی صحبت کرد و از آن دعوت به حضور کرد اما غفلت باعث شد که آنان نه تنها پاسخ مثبت به امام حسین(ع) ارائه نکنند که حتی حضرت را ترغیب به تسلیم شدن کردند. مثلا افرادی همچون «عبد الله بن مطیع»، «عبدالله بن زبیر» و «عبدالله بن عمر» در دیدارهای خود سخنانی را بر زبان جاری کردند که می توان آنان را در جبهه غافلان جای داد هرچند که در سپاه ابن سعد نیز حضور نداشتند به هرحال سکوت و کناره گیری از جبهه حق ، تقویت جبهه باطل است که این غافلان اینگونه عمل کردند.


افرادی هم در این میان بودند که اتفاقا با امام حسین(ع) همراه شدند؟
بله! چهره های متعددی را داریم که از غفلت بیدار شدند و به امام پیوستند ؛ در باور مردم نام حر و زهیر برجسته و معروف است اما بیداران از غفلت به این دو خلاصه نمی شود ابن طاووس نقل می کند که در شب عاشورا 32 نفر از سپاه ابن سعد به امام حسین(ع) می پیوندند گرچه ممکن است برخی از دوستداران امام حسین (ع)درپی پیوستن بودند و شب عاشورا بهترین فرصت بود اما طیف وسیعی از این 32 نفر را می توان افرادی دانست که پشت پا به غفلت زدند و بیدار شدند و توفیق حضور و شهادت را پیدا کردند حتی این تحول را در دقایق پایانی حماسه کربلا شاهد هستیم؛ مثلا شخصی به نام «ابوالحتوف بن حارث» و برادرش در سپاهیان ابن سعد بودند اما زمانی که صدای فریاد «الا ناصر فینصرنا» و گریه اهل بیت سیدالشهدا(ع) را شنیدند متحول و بیدار شدند به امام حسین(ع) پیوسته در رکاب او شهید شدند.


افرادی هم در این میان بودند که امام ایشان را رها کردند در مورد آنان چه توضیحی وجود دارد؟

سستی در ایمان و عقیده و همچنین توجّه به مظاهر زندگی مادی و تکیه بر آرزوهای دست نایافتنی زمینه زیانکاری و زبونی را فراهم می آورد. قرآن کریم می‌فرماید: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تُلْهِکُمْ أَمْوالُکُمْ وَ لا أَوْلادُکُمْ عَنْ ذِکْرِ اللَّهِ»؛ ای اهل ایمان! مبادا مال و فرزندانتان شما را از یاد خدا غافل کند. کلمه «تلهی» به معنای سرگرم شدن به کاری و غفلت از کاری دیگر است، در کربلا غافلان به مال و اولاد و موقعیت دنیایی مشغول شدند و خدا و دین خدا را فراموش کردند و تیغ بر امام حق زدند با آنکه می دانستند او فرزند پیامبر(ص) است و یا آنکه خود را به حاشیه کشاندند. شخصی است به نام « هرثمة بن اعین » داستان عجیبی دارد، او امام حسین(ع) را می شناخت ، خودش نقل می کند که در کربلا همراه نیروهای ابن زیاد وارد کربلا شدم، یاد سفری افتاد که همراه امیرمومنان(ع) راهی صفین بودم و در کربلا سخنی را از امام در باره شهدای کربلا شنیده بودم ، خدمت امام حسین(ع) آمدم و داستان را گفتم، امام فرمود با ما هستی یا بر ضد ما؟ پاسخ گفتم نه با شما و نه ضد شما، من دخترانم را در کوفه گذاشته ام و نگران آنان هستم! حضرت به او فرمود برو تا صدای ما را نشنوی، کسی که صدای ما را بشنود و یاری مان نکند با صورت وارد جهنم می شود.


در دوره کنونی که مظاهر زندگی، در ظاهر امر به دلیل پیشرفت تکنولوژی معنویت را به حاشیه رانده، تصور می کنید چگونه می توان از غفلت دوری جست؟
باید به فرجام غافلان توجه کرد که چیزی جز خسارت دستگیرشان نشده است ؛ اصولا غفلت از خدا خسارتهای جبران ناپذیری را در پی دارد که تامل در آن می توان درس آموز باشد
قرآن زندگی سخت و مشقت بار را از آثار غفلت می داند و می فرماید: «وَ مَنْ أَعْرَضَ عَن ذِکْرِى فَإِنَّ لَهُ مَعِیشَةً ضَنکاً» و هرکس از یاد من روی گردان شود زندگی تنگ و سختی خواهد داشت.
غفلت هلاکت در دنیا و آخرت را در پی دارد ؛ شخص غافل در بی خبری محض قرار می گیرد و از فرصتهایی که برای مردان الهی فراهم می شود محروم می گردد؛ زندگی نکبت بار ، ذلت بار و کوتاه غافلان در واقعه کربلا گواه خوبی برای همگان است .

پایان پیام/

 

 

کد خبر 318604

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha