خبرگزاری شبستان: "گاه شنیده می شود که اروپایی ها که مسلمان نیستند از ما بهتر زندگی می کنند و در رفاه هستند اما ما که مسلمان هستیم زندگی خوبی نداریم و آرامش جایگاهی در زندگی ما ندارد. با کمی تامل و کنکاش مشاهده می کنیم همین اروپایی هایی که ما ادعای اینچنینی در خصوص آنها داریم، از دوران کودکی به نوع آموزش، تغذیه، خانواده و ... آنها توجه می شود و برنامه محور هستند در واقع همانی که اسلام به ما توصیه می کند و ما عمل نمی کنیم را آنها به کار می گیرند و موفق می شوند"؛ این جملات گوشه ای از گفتگوی ما با حجت الاسلام مهدی جدی، دانشجوی دکتری کلام امامیه و استاد حوزه و دانشگاه تهران است که در ادامه مشروح آن از نظرتان می گذرد:
گاه در میان مردم شنیده می شود افرادی که ظالم و به اصطلاح بد هستند، زندگی خوب، با رفاه و عمر طولانی دارند اما در مقابل افراد مومن این طورنیستند و در گرفتاری و ناراحتی به سر می برند و معمولا عمر کوتاه تری نیز دارند؛ دلیل این موضوع چیست؟
برای طرح اینچنین موضوعاتی باید آمار دقیق اعلام کرد؛ باید دید چه کسی این حرف را زده که افراد مومن عمر کوتاه دارند و افراد گناهکار و غیر مومن عمر طولانی! باید از جهت آماری این موضوع اثبات شود. این عده ای که این قبیل فرضیه ها را بدون دلیل متقن و آمار و ارقام بیان می کنند و به آن اعتقاد جزم دارند باید در نوع نگرش خود تجدید نظر کنند چراکه در صورت پذیرش چنین فرضیه ای، این افراد چطور عمر طولانی و با برکت عالمان دینی و بزرگانی همچون آیت الله بهجت و حضرت امام خمینی (ره) را توجیه می کنند؟!
اما این سخن به گونه ای در میان افراد جامعه به خصوص عوام دهان به دهان گشته که بسیاری از افراد بر آن باور حتمی و جزمی پیدا کرده و بر اساس آن گاه تصمیم می گیرند شیوه زندگی خود را تغییر دهند؛ در این خصوص بیشتر توضیح بفرمایید.
این موضوع به سبک زندگی ما باز می گردد؛ شاید کسی به ظاهر مومن و مسلمان باشد اما در قلب ایمان و باور و اعتقادی نداشته باشد این فرد به دلیل آنکه نسبت به باورهای و اعتقادات اسلام خالی الذهن و بی عمل است، هنگام مواجهه با مشکلات و مسائل روزمره نمی تواند بر استرس و اضطراب و پریشانی های خود غالب شود، اما از سوی دیگر گاه مشاهده می شود فردی مومن و با اعتقاد نیست اما به دلیل تربیت و نوع آموزشی که در خانواده دیده است، می تواند بر مشکلات خود فائق آید؛ بنابراین این به ساختار شخصیتی و مدیریت فرد باز می گردد.
ببینید البته گاه شنیده می شود که اروپایی ها که مسلمان نیستند از ما بهتر زندگی می کنند و در رفاه هستند اما ما که مسلمان هستیم زندگی خوبی نداریم و آرامش جایگاهی در زندگی ما ندارد. با کمی تامل و کنکاش مشاهده می کنیم همین اروپایی هایی که ما ادعای اینچنینی در خصوص آنها داریم، از دوران کودکی به نوع آموزش، تغذیه، خانواده و ... آنها توجه می شود و برنامه محور هستند در واقع همانی که اسلام به ما توصیه می کند و ما عمل نمی کنیم را آنها بکار می گیرند و موفق می شوند. به طور مثال آنها با آرامش کامل غذا می خورند و شاید غذا خوردن آنها یک ساعت نیز به طول انجامد اما اغلب ما عادت کرده ایم غذایی با عجله ظرف چند دقیقه بخوریم و اصلا نفهمیم چه خوردیم! اینها نتیجه اش بیماری جسم می شود و وقتی جسمی ناسالم بود، روح فرد نیز بیمار می شود و آرامش خود را از دست می دهد. یا غذاهای کنسرو شده و غیرطبیعی که مصرف آنها در میان جامعه شیوع یافته است، همه اینها در سلامت افراد و کوتاه شدن عمر تاثیر دارد و ما می بینیم که افراد روستایی معمولا به دلیل تغذیه سالم عمر طولانی تری داشته و امید به زندگی در آنها بیشتر است. همه اینها در طول عمر افراد تاثیرگذار است هر چند نباید نقش ایمان را در کاهش استرس نادیده گرفت. بنابراین نمی توان گفت افرادی که ظالم هستند عمر طولانی دارند و افراد مومن کوتاه! بلکه باید بررسی همه جانبه نسبت به این موضوع داشت و تمام فرآیندها را در نظر گرفت.
رفاه چطور؟ این که افراد ظالم و غیر مومن از رفاه و آسایش بیشتری در زندگی برخوردار هستند؛ این مساله را چطور تبیین می کنید؟
اولا که در این زمینه هم باید آمار دقیق داد و ثانیا باید دید بهتر بودن را چطور تعریف می کنیم؛ آیا خانه خوب داشتن، ماشین مدل بالا و زندگی لوکس می تواند دلیل بر داشتن آرامش و آسایش و خوشبختی باشد؟ بسیاری از افراد به ظاهر خوب و خوشبخت هستند اما داخل خانه آرامش ندارند، برخی از آنها فرزند معتاد یا خارج از کشور دارند که از او دور بوده و زندگی از هم گسیخته ای دارند. اگر ظاهر کسی خوب بود دلیل بر آرامش و خوشبختی او نیست؛ اما از آن طرف افرادی هستند که وضع مالی خوب ندارند اما آرامش دارند و خود را خوشبخت می دانند. نه ثروت دلیل بر خوشبختی است و نه فقر دلیل بر بدبختی است و این به مدیریت فرد باز می گردد.
ما " الا بالذکر الله تطمئن القلوب" مقدمه آرامش درونی می دانیم. حتی دو رکعت نماز با توجه، نیاز به آرامش دارد.
آیا اسلام برای کسب آرامش و رفاه، مولفه هایی برای افراد بیان کرده تا در سبک زندگی خود به کار گیرند؟
بله، عواملی در دین هستند که افراد با به کار بستن آنها می توانند به آرامش و رفاه برسند؛ جدای از عوامل مادی و تلاش برای ایجاد زندگی مناسب از نظر مادی، بحث های معنوی مانند ذکر الهی، اتکا به خدا، قادر دانستن او، صله رحم، روابط اجتماعی می تواند در این زمینه موثر باشد. در روابط اجتماعی بسیرای از مشکلات بیان شده و امکان رفع و حل پیدا می کنند. از سوی دیگر شاید اسلام برای برخی مسائل مانند ترافیک یا آلوگی هوا که آرامش افراد را بر هم می زند و استرس را در آنها ایجاد می کند، نسخه و برنامه ای نداشته باشد و مسوولان باید در این زمینه فکری به حال رفاه و آسایش مردم داشته باشند. در بسیاری از مسائل می توان به سراغ همان اروپایی هایی رفت که موفق عمل کرده اند و نباید در این زمینه موضع گرفت. این که واقعا آنها در بسیاری از امور آرامش دارند، قابل انکار نیست اما ما اغلب اعتقاد داریم آنها چون مسلمان نیستند افرادی گناهکار و بد هستند. آیا ما که مسلمان هستیم گناه مرتکب نمی شویم؟ باید دانست آنها هم در دین خود مبانی تعریف شده دارند که در صورت عمل نکردن به آن عقاب می شوند و ملاک خوبی و بدی و سعادت و شقاوت دست ما نیست. بنابراین مساله رفاه به ظالم بودن و عادل بودن افراد باز نمی گردد بلکه مولفه هایی وجود دارد که صورت به کار بستن آنها افراد به آرامش می رسند.
پایان پیام/
نظر شما