حجت الاسلام محمد هادی یوسفی غروی، عضو کمیته مدارج عالی حوزه و از صاحب نظران در عرصه تاریخ اسلام ضمن رد مسئله سر به محمل کوبیدن حضرت زینب سلام الله علیها در گفتگو با خبرنگار معارف خبرگزاری شبستان گفت: این نسبت دروغ سالها پیش بر سر زبانها افتاد و آن را به مرحوم ملا آقای دربندی صاحب کتاب «اکسیر العبادات فی اسرار الشهادات» نسبت داده اند. این کتاب سه جلد است و جلد دوم آن توسط شخص مولف به زبان فارسی اما با نام عربی «اسرار الشهادات» در دوره قاجار ترجمه شده است که با فرض تالیف کتاب در دوره قاجار، پیشینه این حرف از صد سال نیز می گذرد.
این خبر پیش از قرن دهم هیچ سابقه ای ندارد
وی در توضیح نسبت دادن این سخن به ملا آقای دربندی افزود: ایشان عمدتا در کربلا می زیست و یکی از امور رایج در کربلا، قمه زنی بود. با توجه به این که کربلا شهر امام حسین علیه السلام بوده و مردم آن بیشتر ادعای علاقمندی به حضرت را داشته و دارند، طبعا موضوع قمه زنی در آنجا بیشتر رواج داشته است. گفته می شود که از ایشان درباره قمه زنی سوال شد و ایشان پس از مکث و تأملی گفت:شاید اینان (قمه زنان) خواسته اند به حضرت زینب سلام الله علیها تأسی کرده باشند که وقتی نگاهشان به سر مبارک امام حسین علیه السلام در کوفه افتاد سر را به چوبه محملی که در آن بودند زدند و خون از زیر قناع( روسری) حضرت دیده شد.
حجت الاسلام یوسفی غروی تصریح کرد: این متن خبری است که به مرحوم ملا آقای دربندی نسبت می دهند اما مستند این نسبت، یک خبر مرفوع، مرسل، مقطوع و بی پایه و اساس است که از قرن دهم هجری به بعد پدید آمده و پیش از این قرن هیچ سابقه ای ندارد.
وی با اشاره به این نکته که این خبر در میان تمام منابع روایی تنها در بحارالانوار ذکر شده است خاطر نشان کرد: مرحوم علامه مجلسی در تالیف بحارالانوار، خود به این نکته توجه داشته است که با وجود داشتن علم و تسلط به زبان عربی و همچنین تالیف به این زبان، اما به هرحال ایرانی الاصل و غیر عرب بوده و تالیفات عربی ایشان به ویرایش، ویراستاری و تصحیح توسط یک فرد عرب زبان نیاز داشته است. از همین رو تالیف بحار بخصوص تالیف بخش های مربوط به «بیانات» را بدون مصحح عربی انجام نمی دادند. به همین منظور مدتی مرحوم سید نعمت الله جزایری این کار را برای ایشان انجام می داد. مرحوم جزایری، از اعراب بصره جنوب عراق و جزیره ای بنام «صباغیه» بوده است و با توجه به عرب زبان بودن و قدرت در ادبیات عرب، علامه مجلسی برای تصحیح تالیفات خود از ایشان کمک می گرفتند که بعدها نیز ایشان را به عنوان شیخ الاسلام جنوب ایران به مرکزیت شهر شوشتر منصوب کردند و پس از ایشان این حاجت از طریق «ملا عبدالله بحرینی» دنبال می شد.
تنها راوی خبر سر کوبیدن حضرت زینب سلام الله علیها به محمل کیست؟
این محقق تاریخ اسلام افزود: ملا عبدالله بحرینی بعد از سالها، به قصد صله ارحام، از علامه مجلسی اجازه گرفته و به بحرین می رود و در بازگشت از بحرین مقداری از اخبار و روایاتی را که در میان شیعیان عرب بحرینی رایج بوده و در آن روزگار غالبا اخباری منش و از فرقه اخباریون (در مقابل اصولیون) بوده اند، را نقل می کند.
حجت الاسلام یوسفی غروی در ادامه یادآور شد: در این خبر، بدون هیچ سند و مدرکی و بدون نسبت دادن آن به هیچ مولف یا کتابی، چنین نقل شده است که شخصی بنام «مسلم گچکار» در کوفه نقل می کند که عبیدالله بن زیاد مرا برای گچکاری در کاخ دارالعماره کوفه دعوت کرده بود و روزی مشغول کار بودم که سرو صدای زیادی بلند شد. علت را جویا شدم گفتند مگر نمی دانی «حسین بن علی» خارجی را سر بریده و زن و فرزندان او را اسیر کرده اند و اکنون در حال وارد شدن به کوفه هستند. «مسلم گچکار» چنین ادامه می دهد که من دلم فرو ریخت ولی برای رعایت تقیه صبر کردم تا دیگران رفتند و سپس با همان سر و دست گچی بنا کردم به سرو صورت زدن تا حدی که ترسیدم چشمانم کور شود. سپس از درب پشتی دارالعماره خارج شده و به سوی دروازه کوفه رفتم و دیدم که چهل شتر برهنه و چهل زن و بچه بر روی این شترها و چهل سر به روی نیزه در حال ورود به شهر هستند و در پیشاپیش این سرها، سری نورانی که بسیار شبیه پیامبر صل الله علیه وآله بود قرار دارد که خضاب کرده و چون مدتی ازخضاب گذشته است، آثار سفیدی بخصوص در طرف چانه دیده می شود ولی خون جای خضاب را پر کرده و ... من دانستم که این سر حسین بن علی علیهما الاسلام است.
این خبر کاملا بی پایه و بی سند و مدرک است
عضو کمیته مدارج علمی حوزه گفت: تا این جا در این خبر هیچ سخنی از قرار گرفتن کجاوه و محمل بر روی شتران نیست. بلکه ظاهر خبر آنست که زن و بچه ها را مستقیما روی کوهان شتر سوار کرده بودند. اما به یکباره می گوید که زینب سلام الله علیها وقتی چشمش به سر مبارک برادر افتاد، سر خود را به چوبه محمل زد. بنابراین از آنجا که دروغگو حافظه ندارد و در حالی که پیش از این هیچ سخنی از محمل نبوده است اما یکباره محمل زاییده می شود و راوی ادعا می کند که حضرت سر خویش را به چوبه محمل زد و وقتی شتر را حرکت دادند دیدیم که خون از زیر قناع (روسری) بانو جریان دارد. و مضحک تر آن که در برخی گزارشات و نقل های متأخر این موضوع را به چند سطر شعر نیز مرتبط کرده اند که حضرت با مشاهده سر برادر فرمود: یا هلالا لما استتم کمالاغاله خسفه فأبدا غروبا
ما توهمت یا شقیق فؤادی کان هذا مقدراً مکتوبا
و یا اضافه می کنند که سر بریده حضرت بر بالای نیزه، آیاتی از سوره احزاب را تلاوت کرد و حضرت زینب سلام الله علیها فرمود: رأسک اعجب و اعجب ... سربریده تو از قصه اصحاب کهف شگقت انگیزتر است و شپس سر خویش را به چوبه محمل زد. البته این مطالب، اضافات متاخری است که بعدها به متن خبر افزوده شده و اصل خبر تنها موضوع سر زدن به چوبه محمل را نقل می کند.
این صاحب نظر مباحث تاریخ اسلام گفت: اولا این خبر، کاملا بی اساس، بی پایه و بی سند و مدرک است. حتی به هیچ نویسنده و مولف و کتابی نیز نسبت داده نشده است و در عین حال تا پیش از قرن دهم هجری، هیچ ظهور و نشانه ای نیز از این خبر نیست و برای اولین بار در تاریخ، در کتاب بحارالانوار و به صورت روئت آمده است. در حالی که مرحوم مجلسی در انتهای قرن 11 هجری می زیست و قبل از مرحوم مجلسی این خبر در هیچ جا ذکر نمی شود. در حال حاضر نیز بحار الانوار، تنها کتاب و منبعی است که این خبر را دربر دارد. اما قرائن کذب این خبر فراوان است و هر انسان محقق و متأملی با دیدن این خبر به این کیفیت، و با استناد به قرائن فراوان کذب در آن، نسبت به کذب بودن خبر اطمینان می یابد.
اشکالاتی که بر اصل خبر وارد است
حجت الاسلام یوسفی غروی با بیان این که چگونه می توان پذیرفت که فردی مانند «مسلم گچکار» به دارالعماره دعوت شده باشد؟ خاطرنشان کرد: مگر دربار ابن زیاد تا این حد بدون جاسوس و نیروهای امنیتی بوده است که او را شناسایی نکرده باشند که چه کسی را به دارالعماره دعوت می کنند؟ فردی را که تا این حد علاقمند به حسین بن علی علیه السلام باشد که می گوید با دو دست گچی چنان به صورت زدم که ترسیدم کور شوم؟! وانگهی اگرچنین شخصی با چنین علاقه ای در کوفه باشد چگونه از این همه قضایا که در کوفه اتفاق افتاد، بی خبر بوده است؟ یعنی این مسلم گچکار از اجتماع شیعه در منزل سلیمان بن صرد خزاعی، از نامه نوشتن به امام حسین علیه السلام که 12 هزار نامه نوشته شد، از آمدن حضرت مسلم به کوفه و بیعت 18 هزار نفر با ایشان در طول ماهها، از قتل و شهادت مسلم و هانی بن عروه و ... هیچ یک از این ماجراها را نمی داند و خبر ندارد؟! علاوه بر این که اینگونه نامیدن اشخاص که تنها نام فرد یعنی «مسلم گچکار» بدون ذکر نام پدر یا نسبت او به قبیله و عشیره اش ذکر شود، اصولا در میان عرب مرسوم نیست و عرب در نامیدن حتما نام پدر شخص یا نسبت عشیره اش را ذکر می کند.
وی یادآور شد: از سوی دیگر خارجی نامیدن امام حسین علیه السلام حنایی بود که تنها در شام می توانست رنگی داشته باشد چون شامیان دست پرورده و تربیت شدگان معاویه بودند و احیانا ممکن بود خارجی بودن امام حسین علیه السلام را باور کنند، اما در کوفه چنین چیزی نبود و بنی امیه نیز خود به خوبی بر این موضوع واقف بودند.
علاوه بر همه این مسایل مگر کاروان اسرا 40 شتر و 40 زن و بچه بودند؟! آیا مشهور نیست که اسرا نزدیک به 80 نفر بودند؟ همچنین درباره رئوس شهدا جای این سوال است که مگر گفته نمی شود که سر حضرت در عصر عاشورا به دستور عمربن سعد توسط «خویلی بن سنان اصبحی» و فردی دیگر به کوفه فرستاده شد و چون آنها دیر رسیدند دروازه های دار العماره بسته بود و خویلی سر مبارک را به خانه اش برد و در تنور گذاشت که خبر معتبر همین است.
این محقق و مولف تاریخ اسلام تاکید کرد: چنین است که فاصله فراوانی میان شهرت مجالسی و محافلی با شهرت منابعی ایجاد شده است یعنی خبری در مجالس و محافل با شهرت شایع و فراوان گفته و شنیده می شود در حالی که در منابع معتبر به گونه دیگری نگاشته شده مگر احیانا فرد منبری محقق و اهل تحقیقی در مجالس مراجع و علما مطلبی را از منابع معتبر نقل کند. در غیر این صورت باز برد با همان دسته از مطالب کذب اما در عین حال جگر سوزی است که به فرمایش مرحوم استاد شهید مطهری باید زهرماری باشد تا مجلس را کربلا و روز را روز عاشورا کند.
پایان پیام/
نظر شما