خبرگزاری شبستان: واقعه عاشورا از عالی ترین حماسه های جاویدان است که در کم ترین زمان و با فداکاری افراد معدودی رخ داد و همیشه به عنوان «انقلاب بزرگ» بر تارک تاریخ بشریّت می درخشد.اندیشمندان مسلمان این حادثه عظیم را از ابعاد گوناگون فرهنگی، اجتماعی، اخلاقی، عبادی، عرفانی، تاریخی و... مورد تحلیل و بررسی قرار داده اند و هر یک در خور شأن و مقام خود، آموزه هایی را برای پویندگان راه حسینی به ارمغان آورده اند. امّا آن چه بیش از همه حادثه عاشورا را پر فروغ تر و جاویدان تر می سازد، «بعد سیاسی» آن است که بسیاری از انسان ها را متحوّل و انقلابی ساخته و جلو خودکامگی بسیاری از زمامداران فاسد را گرفته است.
اگر حماسه عاشورا رخ نمی داد، بدون شک هیچ نهضت اسلامی دیگری به وقوع نمی پیوست و خودکامگی زمامداران فاسد افزون تر می شد، در نتیجه رشد جوامع اسلامی با خطرات جدّی تری روبه رو شده و مکتب «انسان ساز» اسلام تعطیل می شد، اما تأثیر حماسه حسینی در بیداری سیاسی و شور انقلابی مردم به اندازه ای عمیق بود که سلاطین پر قدرت و کم شعوری مانند متوکل عباسی ناچار می شدند برای تحکیم پایه های حکومتشان با کشته آن حضرت بجنگند و تبلیغات مسمومی بر ضدش به راه اندازند، اما جذابیت این واقعه سرنوشت ساز در ضمیر حق پرست مردم به صورت مقدس و هدایت بخش استوار مانده و به نقش اساسی اش ـ که هدایت و نجات جامعه بشری است ـ هم چنان ادامه می دهد.
پس از سال 61 هجری، این رویداد در عرصه رفتار سیاسی الگوی بسیاری از حرکت ها شده است: حرکت توابین، مردم مدینه، قیام مختار، نهضت زیدبن علی، قیام محمد نفس زکیه و ابراهیم فرزندان عبدالله ... تا قیام و نهضت مقدس ملت ایران به رهبری امام خمینی همه و همه با الهام از عاشورا سازماندهی شده اند . اقبال لاهوری، استقلال و نجات پاکستان را مرهون قیام عاشورا دانسته گاندی، نیز، نهضت عاشورا را الهام بخش خود در رهایی هندوستان می داند . ما در این مقال، در صدد تجزیه و تحلیل قیام و انقلاب هایی که در پی رویداد عاشورا صورت گرفته اند نیستیم و همچنین در پی صداقت و یا درستی و نادرستی این نهضت ها نیز نیستیم; ما بر آنیم که اشاره کنیم که رویداد عاشورا در گذشته در عرصه رفتار سیاسی منشا حرکت هایی علیه حاکمان ستم در دوره های گوناگون بوده و هست . و در یک کلمه اگر نهضت بزرگ عاشورا را الگو و اسوه همه حرکت های حق طلبانه و عدالت خواهانه بنامیم و بدانیم سخنی به گزاف نگفته ایم . مصعب ابن زبیر با این که خود را رقیب امام حسین (علیه السّلام) برای حکومت می دانست می گوید:
«و ان الاولی بالطف من آل هاشم
تاسوا فسنوا الکرام التاسیا
مردان بزرگواری از آل هاشم در برابر ستم مقاومت نشان دادند که برای بزرگان تاریخ نمونه و الگو است .»
بسیاری از نویسندگان، شاعران و تاریخ نگاران مسلمان و غیر مسلمان از درس آموزی این رویداد برای همه جهانیان سخن گفته اند . از باب نمونه یکی از نویسندگان مصری به نام عباس محمود عقاد، با قلم توانایش در کتاب: «ابوالشهداء حسین بن علی (علیه السّلام)» چنین می نویسد:
«نه تنها مسلمانان بلکه غیر مسلمانان از این حادثه درس جوانمردی، ایثار و مقاومت در برابر ستمگران گرفتند . از سفیر مسیحی که در همان مجلس یزید به او اعتراض کرد بگیریم تا برسیم به قرون میانه، تا روزگار خودمان .»)
آری عاشورا از چنان عمق و غنایی برخوردار است که تا پایان تاریخ، پیام آور ارزش های والای انسانی و الهام بخش انسان های آزاده و خداجو خواهد بود . عاشورا دانشگاهی است که همه طبقات از زن و مرد، کوچک و بزرگ، باسواد و بی سواد، سیاه و سفید، مسلمان و غیر مسلمان از آن درس می آموزند و در این دانشگاه همواره استادان بنامی چون: حسین بن علی (علیه السّلام)، قمر بنی هاشم، زینب کبری و دیگر عاشورائیان تدریس می کنند . ولی متاسفانه ما تاکنون نتوانسته ایم ارزش های عاشورا را آن چنان که شاید و باید به جوامع جهانی بشناسانیم . در یکی از فیلم هایی که بر ضد اسلام به وسیله B . B . C با نام شمشیر اسلام، تهیه شده، بخش مهمی از آن را عزاداری و سوگواری های دوستداران امام حسین (علیه السّلام) تشکیل می دهد . مفسر این فیلم می گوید:
«باید مراقب بود که اگر این عزاداری ها و این همه عشق هدف دار شود و به سوی قلب غرب نشانه رود، دیگر هیچ سلاحی نمی تواند در برابر آن مقابله کند .»
با توجه به سخنان فوق، مهم جهت دار شدن مراسم عاشورا و شناخت درس های آن در ابعاد گوناگون است.
فداکاری و ایثار، صبر و استقامت، شهادت و شجاعت، تعهد و مسؤولیت، صداقت و وفاداری، قاطعیت در راه هدف، دفاع از امامت و ولایت، دفاع و پاسداری از دین و ارزش ها، تولی و تبری، ستیز با ستم و ستمگران، با فساد و مفسدان، دستور به نیکیها، پرهیز از بدیها و زشتیها، انس با قرآن، ترویج فرهنگ نماز، نهراسیدن از نیروی دشمن، پرهیز از سستی و تنبلی در برابر تجاوز به ارزش ها، افشای چهره دشمنان اسلام، توجه به معنویات حتی در جبهه جنگ، نفی نژادپرستی، توبه، دعا، استغفار، تسلیم در برابر خدا، قیام برای خدا و ... بخشی از درس های عاشورا است . البته همین درس ها کافی است که یک ملت را از ذلت به عزت برساند و همین درسها می تواند جبهه کفر و استکبار را شکست بدهد . همان گونه ملت ایران با الهام از همین درس های عزت بخش استبداد و استعمار را به زانو درآورد و باز همین درس ها بود که نقش خود را در جنگ تحمیلی به نمایش گذاشت .
آن چه آوردیم فهرست بخشی از درس ها و آموزه های عاشورا بود . صدها بلکه هزارها هزار درس از رویداد عاشورا می توان آموخت . شرح و تفصیل درس های یاد شده در این مقال نمی گنجد . از این روی، به شرح نمونه هایی از درس ها در عرصه رفتار سیاسی بسنده می کنیم:
عدالت خواهی و ستم ستیزی
ستیز با ستم و ستمگران به ویژه حاکمان ستم و بر پایی عدل یکی از درس های عاشورا در عرصه رفتار سیاسی است . عاشورا به ما می آموزد که انسان مسلمان نمی تواند در برابر ستم و ستمگران سکوت کند و بی تفاوت بماند; اگر سکوت کرد در حکم همان ستمکار است . امام حسین (علیه السّلام) در یک سخنرانی که در منزل «بیضه » در برابر سپاهیان حر فرمودند:
«ای مردم . رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرمود: اگر کسی حاکم ستمگری را ببیند که حلال خدا را حرام می کند، عهد و پیمان الهی را می شکند، و با سنت رسول خدا مخالف است، و با بندگان خدا به ستم و بیدادگری رفتار می کند، پس با گفتار و کردار در برابرش نایستد بر خداست که این فرد را نیز با همان حاکم ستمکار محشور کند .»)
آن بزرگوار سپس از بنی امیه و پیروان آنها به عنوان نمونه و مصداقی از سخنان پیامبر گرامی اسلام یاد کرده و می فرماید:
«مردم آگاه باشید که بنی امیه و اتباع آنها پیرو شیطانند و از پیروی و بندگی خدای بخشنده سرپیچی کرده اند، فساد و تباهی را آشکار ساخته اند و حدود الهی را تعطیل کرده اند و اموال مردم را به خود اختصاص داده اند . حرام خدا را حلال و حلالش را حرام کرده اند . من از هر کس شایسته ترم که وضع موجود را تغییر دهم ... پس لازم است از روش من پیروی کنید زیرا عمل من برای شما حجت و سرمشق است ...»)
از سخنان یاد شده چند نکته اساسی زیر استفاده می شود:
1 . مبارزه با ستم ستمگران و متجاوزان به حدود و قوانین دین واجب است. این برنامه باید سر لوحه زندگی امت اسلامی در گستره تاریخ در هر سرزمینی باشد.
2 . سکوت در برابر حاکم ستم، گناهی بس بزرگ و در حد گناه همان حاکم ستم است.
3 . حکومت یزیدی از مصادیق حاکمان ستم و متجاوزان به حدود و قوانین الهی است. از این روی مبارزه با او نیز تکلیف الهی است.
امام در نامه ای به مردم کوفه می نویسد:
«فلعمری ما الامام الا الحاکم بالکتاب، القائم بالقسط، الدائن بدین الحق، الحابس نفسه علی ذات الله; به جان خودم سوگند، امام و پیشوا تنهاکسی است که برابر کتاب خدا داوری کند. دادگر و متدین به دین حق باشد . وجود خویش را وقف و فدای فرمان خدا کند .»
امام حسین (علیه السّلام) در همین نامه سخنان مردم کوفه را که نوشته بودند: «لیس لنا امام; ما امام نداریم، تایید کرده است، چرا که آن بزرگوار یزید را دارای شرایط امامت و حکومت نمی داند . زیرا که اجرای حق و عدالت، عمل به کتاب خدا از شرایط امام و حاکم است و یزید هیچ یک از این شرایط را ندارد.
درس عزت
یکی دیگر از درس های عاشورا در عرصه رفتار سیاسی، درس عزت است. امام حسین (علیه السّلام) و دیگر عاشورائیان با گفتار و عمل خود به ما آموختند که برخورد مسلمانان با یکدیگر چه در داخل کشور و چه با خارج کشور باید از موضع عزت باشد. چرا که در فرهنگ اسلامی، مسلمان عزیز است و هرگز نباید تن به ذلت و خواری بدهد. ذلت و خواری با مسلمانی قابل جمع نیست. بنابراین، مسلمانی که ذلت را پذیرفته مسلمانی اش کامل نیست. بر این اساس دو نوع زندگی خواهیم داشت: زندگی ذلیلانه و زندگی عزتمندانه. زندگی عزتمندانه در پرتو پذیرش ولایت خدا و اولیاء خدا، و زندگی ذلیلانه در پرتو پذیرش ولایت کفر و شرک و دشمنان خداست. همراهی و دوستی با دشمنان خدا نیز ذلت و خواری است. بر همین اساس قرآن کریم می فرماید:
«یا ایها الذین امنوا لا تتخذوا عدوی و عدوکم اولیاء;)
ای مؤمنان، دشمن من و دشمن خود را به ولایت بر نگیرید.»
عزت در سخن و عمل همه عاشورائیان تجلی دارد، ولی در سخن و عمل امام حسین (علیه السّلام) از همه بیش تر. همه این بزرگواران مرگ با عزت را زندگی و زندگی با ذلت را عین مرگ می دانستند. یکی از شعارهای امام حسین (علیه السّلام) در روز عاشورا این بود:
الموت خیر من رکوب العار
و العار خیر من دخول النار مرگ از پذیرش ننگ بهتر، و ننگ از ورود در آتش سزاوارتر است.»
و نیز آن بزرگوار در روز عاشورا می فرمود:
«این ناکس پسر ناکس مرا به پذیرش یکی از دوکار ناچار کرده است. یا شمشیر کشیدن و کشته شدن و یا پذیرش ذلت. ذلت از خاندان ما به دور است. هیهات که ذلت و زبونی را اختیار کنم. نه خدا به ذلت من راضی است، نه رسول خدا و نه مؤمنان و نه دامن های پاکی که مرا تربیت کرده اند. همچنین مردان غیرتمند و آزاده، کشته شدن را بر پیروی از انسان های پست ترجیح می دهند.»)
آری، امام حسین (علیه السّلام) در دامن پدر و مادری تربیت شده است که مرگ با عزت را زندگی، و زندگی با ذلت را عین مرگ می دانست:
فالموت فی حیاتکم مقهورین و الحیاة فی موتکم قاهرین.»)
آن بزرگوار در جای دیگری می فرماید:
«و الله لا اعطیکم بیدی اعطاء الذلیل و لا افر فرار العبید; به خدا سوگند همانند افراد فرومایه تسلیم شما نمی شوم و مانند بردگان نیز فرار نمی کنم.»
عزت حسینی به او اجازه نمی دهد که برای این که چند روز بیش تر زنده بماند با فردی همانند یزید بیعت کند. چرا که بیعت با یزید به معنای تایید حکومت و کارهای ناپسند او است. چنین کاری نه تنها شایسته آن امام همام که حتی یاران او نیز نیست.
در سخنان یاد شده، امام (علیه السّلام) به ما می آموزد که در برابر غیر خدا عزیز و سربلند باشید و تنها در پیشگاه خدا متواضع باشید.
آن بزرگوار در جای دیگر می فرماید
من در چنین محیط ذلت باری مرگ را جز سعادت و زندگی با این ستمگران را جز رنج و نکبت نمی دانم.»
سخنان و رفتار امام حسین (علیه السّلام) و دیگر عاشورائیان درس است به همه شیعیان به ویژه کارگزاران نظام اسلامی و هشداری است به کسانی که خود را شیعه می دانند ولی در این حال خود را در اختیار غیر خدا قرار داده و مرعوب و تسلیم قدرت های بزرگ شده اند و دیگران را نیز به این ذلت فرا می خوانند.
پایان پیام/
نظر شما