شعر شب هفتم محرم/حضرت علی اصغر(ع)

خبرگزاری شبستان: شعر شب هفتم محرم/دل من رو نسوزونید دنیاتون آتیش می گیره، نمی بینید روی دستم شیرخوارم داره می میره

شعر شب هفتم محرم/دل من رو نسوزونید دنیاتون آتیش می گیره، نمی بینید روی دستم شیرخوارم داره می میره

یه حدیث می خوام بخونم، واسه هردلی که خوابه
گفته پیغمبر به دست،تشنه آب دادن ثوابه
ببینید بچه م هلاکه، چارشم یه چیکه آبه
به خدا گناه نداره، آب بهش بدید ثوابه
دل من رو نسوزونید، دنیاتون آتیش می گیره
نمی بینید روی دستم، شیرخوارم داره می میره
الهی آتیش بگیرن ، نه فقط دل می سوزونن
کوفیا هر جوری باشه، زهرشونو می رسونن
تیری که برای صید، شیر کربلا میارن
کوفیا برای حلق، شیرخواره کنار میذارن
اگه تیر سه شعبه باشه، دیگه حنجر نمی مونه
اگه طفل شیرخواره باشه، بخدا سر نمی مونه
خونای حلق علی رو، سمت آسمون می پاشه
میگه بعد علی اصغر، میخوام این دنیا نباشه
یه قدم به سمت خیمه، یه قدم به سمت لشگر
می شینه پا می شه از جا، به گمونم شده مضطر
داره می ره پشت خیمه، الهی رباب نبینه
که تا خیمه رد خون، پسرش روی زمینه
 

کد خبر 311722

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha