به گزارش خبرگزاری شبستان، برنامه مناظره 10 آبان به بررسی سینمای جشنوارهای اختصاص داشت که این برنامه با حضور مسعود جعفری جوزانی، ابوالحسن داوودی، منوچهر شاهسواری، پرویز شیخطادی و اکبر نبوی به بررسی جوانب مختلف این موضوع پرداخت.
براساس این گزارش؛ سؤال برنامه هفته در مورد این بود که از بین جشنوارههای خارجی و مردم ایران کدام مخاطبان باید اولویت فیلمسازان ایرانی باشند که پس از پخش مستندی چند دقیقهای از سیر حضور سینمای ایران در جشنوارههای مختلف این برنامه با صحبتهای مسعود جعفریجوزانی آغاز شد.
جوزانی در شروع صحبتهایش با اشاره به اینکه حضور در جشنوارههای خارجی فضیلت به حساب نمیآید گفت: حضور در جشنواره های خارجی فضیلت نیست اما نباید این گونه عنوان شود که این حضور نیز اشتباه است چرا که سینما پوستر و ویترین یک ملت است پس اگر میخواهیم وارد این بازی شویم باید قواعد آن را هم رعایت کنیم.
وی افزود: بنابر این وقتی فیلمی ساخته میشود فیلم ساز نباید فکر کند که آن را برای مخاطبین خارجی میسازد چون حضور در فستیوالهای خارجی به هیچ عنوان فضیلت نیست اما اینکه حضور داشته باشیم قطعا یک افتخار بزرگی برای سینمای کشور است و جلوگیری از این حضور غلط است.برخی اول انقلاب طوری حرکت میکردند که حرفشان جلوتر از عقلشان حرکت میکرد و بیمورد تندروی میکردند حالا همان ها جاسوسهای مجانی آن طرف شدهاند و برای جایزه گرفتن برخی آثار در آن طرف تلاش می کنند.
این سینماگر تصریح کرد: باید در تعریف سینما به یک نقطه مشترک برسیم سینما یک صنعت است و مردم دنیا تمامی تمایلات فرهنگی، سیاسی و اجتماعی خود را دوست دارد از طریق سینما ظهور و بروز پیدا کند و اگر بنا است در بازارهای جهانی حضور داشته باشیم نمیتوانیم بگوییم تنها فیلم برای مملکت خودمان ساختهایم اما این موضوع نباید به این معنا باشد که برای سلیقه دیگران فیلم ساخته باشیم.
جعفری جوزانی تأکید کرد: افتخار بزرگی است که فیلمی در داخل کشور با استقبال مردم مواجه شود و بعد مردم دیگر کشورها نیز از آن فیلم استقبال کند بنابر این به هیچ وجه و قیمتی نباید بگذاریم این تریبون از بین برود.
وی در خاتمه در بخش اول صحبتهایش اظهار داشت: لزوما حضور در جشنواره خارجی و دریافت جوایز فضیلتی نسبت به دیگران نیست اما میتواند افتخاری باشد که صنعت سینمای ما را به دیگران معرفی کند.
براساس این گزارش در ادامه این برنامه ابوالحسن داوودی نیز در خصوص لزوم حضور در جشنوارههای خارجی گفت: من صحبتم را از انتهای صحبت آقای جوزانی آغاز میکنم اگر بخواهیم بحثی را در سینما؛ ضرورت امروز مطرح کنیم مباحث بسیار مهمتری وجود دارد اما واقعیت این است که اگر بخواهیم تاریخچه حضور در جشنوارهها را نگاه کنیم میبینیم که به دورههای مختلفی تقسیم می شود و تأثیرات مختلفی بر سینمای ما داشته است.
وی افزود: اما این حضور یک واقعیت را به وجود آورده که سینمای ایران بعد از انقلاب که توانست حیات دوباره پیدا کند و به یک سفیر هنری ارزان برای حیات هنری جمهوری اسلامی تبدیل شد اما این سفیر فرهنگی ارزانقیمت که خیلی سریعتر از جاهای دیگر توانست ما را به جهان بشناسد در برخی از مواقع با سوء مدیریت دچار سرخوردگی شد.
داوودی تصریح کرد: اما کاملا با آن بخش از صحبتهای آقای جوزانی صحه میگذاریم که اگر نتوانیم از این ابزار استفاده کنیم این ابزار مهم ارزان قیمت را از دست دادهایم و اگر بخواهیم صرفا خودمان را به یک سری جشنوارهها و فیلمهای خاص محدود کنیم مشخص است که بازی را باختهایم و حضور در جشنوارهها باید عرصهای باشد که نگاه ملی و فراتر از تفکر جناحی در جشنوارهها حضور پیدا کند.
این سینماگر در بخش پایانی صحبتهای اولیهاش اظهار داشت: جشنوارهها یک قالب هدایت شده با یک تفکر مشخص نیستند که بخواهیم همه را در یک دسته جمعبندی کنیم بنابر این اگر فیلم خوبی ساخته شود قطعا قابلیت حضور در جشنوارههای مختلف را خواهد داشت.
براساس این گزارش؛ منوچهر شاهسواری سینماگر بعدی بود که در این خصوص به ابراز نظر پرداخت که البته در شروع صحبت هایش با انتقاد از سؤال مطرح شده آن را اشتباه دانست.
این تهیهکننده سینما اظهار داشت: سؤال برنامه غلط است چرا که اشتباه است که خودمان را بین این مردمان و آن مردمان به پرسش بگذاریم باید ببینیم ما در کجا زندگی میکنیم و جایگاه فرهنگی ما در جهان کجاست واقعیت این است که جایگاه فرهنگی ما هیچ چیز جز آنچه از ساحت هنر میبینیم نیست.
وی افزود: سینما ایران محصول انقلاب رسانه ایران است و نسبت آن با انقلاب اسلامی نسبت کاملا مستقیم است و ما همیشه صدمه را از جایی خوردهایم که مخاطب محدود انتخاب کردهایم.
شاهسواری خاطر نشان کرد: نگاه حکیمانه حکم میکند که همه مردم را یکسان ببینیم و برای همه مردم که نیاز به سینما دارند فیلم بسازیم. وظیفه سینمای ایران دمیدن روح به جهان بیروح است و این دمیدن جزء با سینما امکانپذیر نیست و در این مسیر جشنوارهها نیز جایگاه خودشان را دارند اما اشکال ما این است که نمیتوانیم از این موضوع خوب استفاده کنیم.
این تهیهکننده سینما ادامه داد: ما نباید همیشه منتظر بمانیم تا واکنش نشان دهیم مثلا نباید منتظر بمانیم تا «سیصد» ساخته شود تا با آن واکنش نشان دهیم و یا «آرگو» ساخته شود تا ما بخواهیم در پاسخ به آن فیلم بسازیم و بعد دشنام دهیم. سینمای ایران وظیفه سنگینی بر دوش دارد البته واقعیتهای بسیار زیادی وجود داردکه سینمای ایران را از مسیر اصلی دور کرده اما واقعیت این است که سینمای ایران با توشههایی که در اختیار دارد اجازه نمییابد تا در عرصه جهانی حضور موفق داشته باشد.
وی در خاتمه بخش اول صحبتهایش با انتقاد دوباره از سؤال برنامه گفت: این چه انتخاب غلطی که است بر سر راهمان قرار میدهیم که برای کدام مردم فیلم بسازیم اما باید این فضیلت را داشته باشیم که تولید فکر و اندیشه کنیم و سینما یکی از ابزارهای آن است.
براساس این گزارش پرویز شیخطادی دیگر سینماگر حاضر در این جلسه در صحبتهایی که با تشویق حاضران در استودیو همراه شد، گفت: بحث این است که آیا واقعا سینمای جشنوارهای به ما خط میدهد یا سینمای ملی و سینمای بومی ما کجا قرار گرفته آیا جشنوارههای جهانی به ما خط ندادهاند؟
وی افزود: تمام فیلمهای ما و آثارمان فاقد قهرمان هستند آیا سینمای ضد قهرمان جذابیت دارد؟ آیا با این ویژگیهایی که آنها به ما تزریق میکنند میتوانیم فیلمهای خوبی بسازیم و آیا سینمای ما با قدم زدن در سواحل اروپا میتواند به جایی برسد. اگر رسیده است که اصلاً نیازمند مطرح کردن این بحثها نبودیم.
شیخ طادی با طرح این سؤال که آیا حضور در جشنوارهها به معنای حضور در افکار عمومی مردم جهان نیست هست گفت: متأسفانه امروز سینمای غرب تفکر ضد قهرمان به ما تزریق کرده و مضامینی نظیر سرخوردگی، بیثباتی، فرار از مبارزه، تسلیم محض شدن و شخصیتهایی آری از ارزشهای الهی در فیلمها رواج دارند. و سینمای اروپا فقط همین قهرمانان را میپذیرد. البته من در جشنوارههای اروپایی شرکت کردم و لذت حضور در این جشنوارهها را چشیدهام اما این ویژگیهایی که به ما تزریق کردهاند سینمای ما را نابود کرد.
این سینماگر در بخش پایانی صحبتهایش در قسمت نخست برنامه مناظره گفت: باید حساب مردم جهان از جشنوارهها جدا کنیم. موی ما در این جریانات سپید شده است و میدانیم دیپلماسی فرهنگی چگونه است و از چه طریق برروی ما تأثیر میگذارند امروز 50 کانال فارسیزبان بالای سرمان قرار دارند که امواج خود را برای ما میفرستد و دیگر این موضوع که با استفاده از دیپلماسی فرهنگی بر ما تأثیر میگذارد ثابت شده است.
براساس این گزارش اکبر نبوی منتقد و کارشناس سینما نیز در این برنامه با اشاره به آنکه وقتی در خصوص سینما بحث میکنیم وارد فضایی میشویم که مانند سایر هنرها آسان نیست گفت: سینما دارای سه ساحت است و هر ساحت آن دارای جهانی متفاوت است سینما از سه ساحت صنعتی، هنری و رسانهای تشکیل شده و ما نمیتوانیم بدون توجه به آنها در این خصوص صحبت کنیم.
وی افزود: وقتی در مورد مخاطب داخلی و خارجی صحبت میشود باید بر همین اساس مبنای تحلیل خودمان را استوار کنیم که اگر بخواهیم از منظر صنعتی صحبت کنیم سینما تبدیل به یک کالا میشود اگر بخواهیم از منظر رسانهای صحبت کنیم مهمترین شاخصه یک رسانه پیام است و باید بدانیم چه پیامی را منتقل میکنیم که اگر بخواهیم از ساحت هنری نگاه کنیم آن موقع دو جهات بیشتر نداریم یا سینما هنریـ الهی است و یا شیطانی.
نبوی تأکید کرد: در ساحت هنری سینما یا هنر فطرت گرا یا هنر طبیعتگرا البته هر اثری که متناسب با فطرت باشد مخاطب خود را پیدا میکند و در این شرایط دیگر نمیتوانیم برای سینما محدودیتی به لحاظ مخاطب پیدا کنیم.
این منتقد سینما خاطر نشان کرد: از نظر فطری مردم حافظ و سعدی را با دل و جان انتخاب کردهاند و باید توجه داشته باشیم که در مورد سینما صحبت میکنیم نه ادبیات آن موقع بحث در مورد اینکه در جشنوارههای دنیا حضور داشته باشیم یا نه و مخاطب ما جهانی باشد یا خیر تفاوت می کند.
وی در خاتمه در پاسخ به این سؤال که آیا حضور ما در جشنوارههای جهانی به نفعمان بوده یا خیر گفت: بدون تردید به نفعمان بوده است.
منوچهر شاهسواری در دومین قسمت این برنامه گفت: اینکه شما مدام میگویید جشنوارهها ما را تهدید میکند به نظر میآید مجموعهای از صفات فیلمهایی که در جشنوارهها موفق شدند را کنار هم میگذاریم و این رای را صادر میکنیم در صورتی که مهمترین حضور بینالمللی ما قبل از انقلاب با فیلم گاو و سفر سنگ بود که فیلمهایی هستند که همچنان به آنها افتخار میکنیم. اولین فیلم جدی بعد از انقلاب که جایزه گرفت فیلم دونده است. شما بگویید این فیلم چه تحقیری از ملت ماست و خطاب به شیخطادی گفت پرویز عزیز روی چه حسابی این حرف را میزنی؟
پرویز شیخ طادی در پاسخ به شاهسواری گفت: مثالهایی که شما زدید نمونههایی از سینمای قهرمانی است که داستان دارد و هر جای دنیا برود مخاطبانش را پیدا میکند اما سینمای ضد داستان و ضد قهرمان ما به تأثیر از جشنوارههای جهانی نه تنها به چرخه اقتصاد کمک نکرده بلکه باعث ایجاد دلزدگی شده است.
سینمای جشنوارهای جهان این فضای جبری و بیقهرمان را به ما تحمیل کرده است در صورتی که هالیوود مسیر سینمای قهرمانیاش را از سینمای جشنوارهای جدا کرده تا به درآمدزایی برسد.
در ادامه بحث ابوالحسن داوودی در پاسخ به شیخ طادی عنوان کرد: به نظرتان تفکر شما ناشی از توهم معروف توطئه نیست اینکه ما همه تقصیرها را به گردن عوامل خارجی که حالا اسمش جشنواره است بیندازیم؟ این جشنوارههایی که ما از آن صحبت میکنیم اصلاً مفهوم مطلق ندارد و سینماگران ما آنقدر بدبخت نیستند که مدام از دیگران دیکته بگیرند.
من در این که در سالهای گذشته بعضی از فیلمها نکات منفی و سیاهنمایی داشته است شکی ندارم اما بیشترین سهم در نمایش تصویر عمومی از ایران را در تمام این سالها همین جشنوارهها بر عهده داشتند.
مسعود جعفری جوزانی در ادامه گفت: گاهی ما از ناتوانیهای خودمان تعبیر درستی نداریم و تقصیر را گردن دیگران میاندازیم مثلاً در اوایل انقلاب عدهای زبانشان تندتر از فکرشان عمل میکرد و برخوردهای تندی با هنرهایی همچون سینما میکردند امروز همین افراد در آن سر دنیا نشستهاند و در همین جشنوارهها بر علیه ما لابی میکنند و از آنها ضربه میخوریم.
در کل عقل چیز خوبی است من منکر نمیشوم که دشمن همیشه وجود دارد اما با این مخالفم که بنشینیم و درها را به روی خودمان ببندیم تا مبادا دشمن داخل شود. اگر میخواستیم از روزهای اول انقلاب به حرف کسانی که زبانشان جلوتر از فکرشان بود گوش میدادیم امروز همین سینما را نداشتیم. مشکل داخلی ما اداره ممیزی است که بین سلیقه فیلمساز و مخاطب شکاف میاندازد ما نمیدانیم به سلیقه مخاطب فیلم بسازیم یا سلیقه ممیزی اما نوع سومی وجود ندارد و فیلمی ساخته نمیشود که از این ممیزی رد نشده و فقط به جشنواره برود.
مشکل بعدی ما این است که دولت با ملت رقابت میکند ما نمیدانیم فارابی و دهها بنیاد شبیه هم باید فیلم تهیه کنند یا ملت را در تولید و تهیه حمایت کنند. این مراکز دولتی در رقابت با مردم فیلمهایی میسازد و سپس با زور و تهدید آنها را اکران میکند و به بدنه سینما لطمه میزند. من در خیلی موارد با شیخ طادی موافقم که خیلی فیلمها به جشنوارهها رفتند و جایزه بردند در حالی که ارزشش را نداشتهاند و البته تعدادی از آنها را هم خود دولت ساخته بود اما از سوی دیگر نباید این حکم مطلق را بدهیم که هر کس در جشنوارههای جهانی جایزه میگیرد وطن فروش است و فیلمش ارزش حرفهای ندارد.
اکبر نبوی یکی دیگر از حاضرین مناظره در این راستا ادامه داد: سینما پدیدهای اجتماعی است و تا زمانی که با تحلیلی جامعهشناسانه و درست به آن نپردازیم فقط یک سری مباحث کلی میگوییم که به نتیجهای نخواهد رسید.
در این مورد باید جشنوارههای مورد بحث را تفسیر کنیم و هر فیلمهایی را که از ایران میرود را دستهبندی کنیم تا همه به یک چشم دیده نشوند. اینکه تصاویر فیلمهای ما مدام گرایش به فقر دارند ناشی از حاکمیت رئالیسم سوسیالیستی در دهههای گذشته در سراسر دنیاست اما حرف ما این است که میشود از دل فقر هم عزت و افتخار بیرون آورد مثل کاری که مجید مجیدی در فیلم بچههای آسمان کرد.
وی افزود: ما در 30 سال گذشته حدود 2000 جایزه بینالمللی در بین تولیدات کوتاه، مستند و بلند سینمایی داشتیم که از این تعداد فقط آثار معدودی ما را شرمنده میکند و مبنای آن بر نمایان کردن عزت سرزمین ایران ساخته نشده است که از این جمله میتوان فیلم دایره ساخته جعفر پناهی را نام برد اما در بین این موارد کم حضور بینالمللی سینمایی ایران در برخی موارد از وزارت خارجه هم در بهبود روابط بین مردم دنیا مؤثرتر بوده و البته در بعضی موارد هم به شدت مخرب.
شیخ طادی در ادامه گفت: خوب است بین افتخارات و توهم افتخار فرق قائل شویم. غرب دارد از دیپلماسی فرهنگی استفاده کرده و در جشنوارههایش از سیاست مشخصی خط فکر میگیرد مثلاً یک «حبه قند» فیلم جشنوارهای بسیار خوبی با محوریت زندگی ایرانی بود. 2 سال پیش 170 فیلم به جشنواره فجر آمد که من به عنوان هیئت انتخاب همه آنها را دیدم و متوجه شدم به جز تعدادی فیلمهای آمریکایی آنها هم متأثر از فضای جشنوارهای هستند و چقدر شبیه فیلمهایی است که ما به کشورهای آنها میفرستیم.
مدل حکومت اسلامی نباید موفق شود چون دیپلماسی فرهنگ غرب این را نمیخواهد و ما با اعتبار دادن به جشنوارههایی کاملاً سیاسی همچون اسکار و کن به خواستههای آنها کمک میکنیم.
ابوالحسن داوودی ادامه داد: ما در سالهای گذشته بزرگترین لطمه را در زمینه مدیریت خوردهایم و از افراطها و تفریطها و حرکتهای یکجانبهای که کل مدیریتهای قبلی را نفی کرده است. انگار وقتی هر دوره عوض میشود دوستان مجبورند سینما را از نو اختراع کنند و این بزرگترین ضربه به سینماگران است مثلاً سازمان سینمایی به جای اینکه همه را یکدست کند میآید و صنوف را تفکیک میکند. ما در 4 سال گذشته همیشه سیاه و سفید دیدیم و نمیتوانیم سلیقههای مختلف را کنار هم همپوشانی کنیم البته در سینما هم مثل همه جا جریاناتی وجود دارد که میخواهد همه چیز را به نفع خودش تمام کند اما من اسم این جریانها را مافیا نمیگذارم.
در ادامه مناظره میهمانان به سؤالاتی که از جانب مردم مطرح شده بود پاسخ میدادند.
منوچهر شاهسواری در پاسخ به اینکه راه ورود به تشکیلات سینمایی از جشنوارهها میگذرد یا نه گفت: به نظر من اصل این سؤال غلط است، نمیدانم چرا اینقدر اعتماد به نفس ما ضعیف شده است.
سینمای ایران با تکیه بر پیشینه قدرتمند زبان و فرهنگ فارسی که همچنان هم در نسل حاضر ما ادامه دارد ظرفیت دارد که هم بازار داخلی و هم بازار خارجی را جذب کند در صورتی که با رویکرد انفعالی و ترس از دشمن پیشخوان تولید ما خالی خواهد شد.
جعفری جوزانی در پاسخ به اینکه چرا اغلب فیلمهای کیارستمی در خارج از کشور جایزه گرفته است اما در داخل استقبال نداشتهاند گفت: اینکه فیلمسازی در گیشه موفق باشد یا نباشد به جوایز ربطی ندارد اگر فیلمها به مردم نزدیک باشد فروش خوبی دارد اما همین که ایشان در یک مقطعی سینما را به دنیا شناسانده مهم است من با توجه به اینکه بیشتر سالهای عمرم را خارج از ایران گذراندهام به جرأت میگویم که جدا از اختلاف دولتها میانگین همه ملتها شبیه به هم است و همدیگر را دوست دارند و حرفهای مشابه را میپسندند.
یکی از مخاطبان از ابوالحسن داوودی پرسیده بود که انتخاب فیلم «جدایی نادر از سیمین» توسط میشل اوباما اتفاقی بوده است یا نه؟ او پاسخ داد: من نسبتی با میشل اوباما ندارم و حقیقت این مطلب را نمیدانم اما حرف من این است که وقتی فیلمی مثل «جدایی نادر از سیمین» بریدهای از جامعه ما را نشان میدهد و ذرهای از حیثیت ملی ما را هم زیر سؤال نمیبرد و تا این حد در سینمای جهان مورد اقبال قرار میگیرد باعث افتخار است و نباید آن را بخشی از توهم توطئه بدانیم.
منوچهر شاهسواری در پاسخ به این سؤال که چرا ما فیلمی مانند آرگو نساختیم یا پاسخ فیلم «300» را ندادیم گفت: نظام فرهنگی ما دائماً ما را وادار میکند که منفعل باشیم و آنقدر حواسمان به بیرون باشد که داخل و تولیدات داخلی را فراموش کنیم. این نظام فرهنگی تعادل بین خواستهها و امکان عمل را محدود میکند و خلاقیت را از بچههای سینما میگیرد و از لمس روزمره جامعه دورشان میکند. به نظر من غفلت سینماگران ما غفلتی جاهلانه اما غفلت مدیران فرهنگی کاملاً عامدانه است.
شیخ طادی در پاسخ به این سؤال که به نظر شما ما جشنواره غیرسیاسی هم داریم گفت: بله، هزاران جشنواره در دنیا که میتوانیم روی آن مانور دهیم اما جشنوارههایی مثل اسکار و کن وضعیت سیاسیشان کاملاً مشخص است.
یکی از مخاطبان در ادامه مناظره از اکبر نبوی پرسید بالاخره مشخص نشد که شما طرفدار کدام دسته هستید و وی پاسخ داد: حرف نهایی من این بود که حکم مطلق نمیشد داد و نمیشود گفت همه یا سیاسیاند یا غیرسیاسی بعضی از فیلمهای جشنوارهای ما واقعیت موقعیتمان را زیر سؤال بردند و برخی برای ما افتخار آفریدند.
جعفری جوزانی در پاسخ به این سؤال که آیا فیلمهایی بوده است که تصویر مثبتی از ایران نشان بدهد و در جشنوارههای جهانی جایزه بگیرد گفت: بله، نمونههای بسیاری مانند «رنگ خدا» و «بچههای آسمانی» مجید مجیدی. اما حرف من این است که باید قبل از هر چیز مدیران موانع تولید را از سر راه فیلمسازان بردارند تا فیلمها ساخته شوند، با مردم ارتباط برقرار کند و سوددهی داشته باشد سپس به این فکر کنیم که به جشنوارهای برود یا نرود.
داوودی هم در پاسخ به اینکه چرا فیلمهای حاتمیکیا علیرغم استقبال خوب داخلی در جشنوارههای جهانی نمیدرخشد گفت: جشنوارهها رویکرد مشخص خودشان را دارند و بر اساس تصور خودشان دست به انتخاب میزنند. فیلمهای حاتمیکیا نیز رویکرد و مخاطب اش مشخص است.
یکی از سؤالهای بینندگان این بود که اگر فیلمی خوش ساخت در مورد ارزشهای ملی و یا دفاع مقدس ساخته شود برای حضور در جشنوارهها موفق خواهد بود و شیخ طادی پاسخ داد: در بعضی جشنوارهها نه اما در اکثریت آنها اگر تلاش کنیم بله.
اکبر نبوی نیز در پایان این بخش در پاسخ به این سؤال که اگر بگوییم تولیدات ما متأثر از جشنوارهها بوده است بیشتر جشنوارههای سیاسی را مدنظر داشتیم یا فرهنگی، گفت: من میگویم اصلاً تولیدات سال سینمای ما متأثر از جشنوارههای خارجی نبوده و نیست.
بخش پایانی برنامه مناظره با موضوع سینمای جشنوارهای به مناظره میان پرویز شیخ طادی و منوچهر شاهسواری اختصاص داشت.
در این بخش حیدری از شیخ طادی پرسید به نظر میرسد ما در صنعت سینما چه دولتی و چه خصوصی انحصاری داریم که ورود به آن سخت است و شیخ طادی پاسخ داد: این موضوع از پیش تعیین شده نبود وقتی داخلیها در جشنوارههای خارجی شرکت میکنند و آنها تشویقشان میکنند داخلیها میگویند چرا ما تشویق نکنیم و سیل تشویقها شروع میشود در حقیقت بعداً به چنین چیزی تبدیل شد.
شاهسواری هم در ادامه سخنان شیخ طادی عنوان داشت: من یک تجربه از مشهد بگویم سال 76 یا سال 77 آن سالها من رئیس اتحادیه تهیه کنندگان با حضور مرحوم سیفالله داد بودم آن زمان یک گرفتاری جدی نسبت به تهیه کنندگان و کارگردانها وجود داشت که به شدت مایه افتخار ایران بودند مثلاً ما برای اینکه به مجید مجیدی تهیه کنندگی بدهیم کلی دردسر کشیدیم در حالی که او همه این افتخارات نظیر جوایز داخلی و خارجی را هم داشت. بخش مهمی از بار سینمای ایران را بچههای تهیه کننده کارگردان کشیدهاند. بعضی وقتها انحصارهایی به مرور و طی سالهای اخیر به وجود آمده که بچههای جدی و مؤثر را آزار داده است. انحصارات در سینمای ایران کار میکند و آرزومند حذف همه جریانات مستقل است.
لجام گسیختگی سینمای ایران را امروز میبینیم در حالی که سینمای ایتالیا نیز در زمان برلوسکونی طراوت خود را از دست داد یا سینمای اسپانیا یا آلمان دیگر وجود ندارد در رقابت با هالیوود در شرایطی که آنها هجوم میآورند شما مجبور به دفاع هستید مهاجم مسلح به ابزاری است و با کیفیت وارد عرصه فرهنگ و هنری میشود که جای ما را میگیرد ما چه کار کنیم؟ باید فحش بدهیم؟ ما چارهای جز تولید قدرتمند نداریم که این تولید نه به پول وابسته است که وابسته است و به مدیریت خلاقانه و مدیر دلسوخته فرهنگی نیاز دارد که فقط مسیر را هموار کند و هیچ وظیفه دیگری ندارد.
در بخش دیگری از این مناظره حیدری از شیخ طادی پرسید وقتی یک فیلمساز فیلم میسازد آیا باید نیتش این باشد که فیلم در جشنوارههای خارجی صدا کند یا مردم ایران به سراغ آن بیایند؟ که شیخ طادی در این باره عنوان داشت: نیت اول این است که اول باید مخاطب داخلی و کشور خود را در نظر بگیرد گاهی یک استراتژی است که میگوید اصلاً فیلم را برای آنها بسازیم و بعد برای جشنواره سیاسی خودزنی کنیم و به آنها کمک کرده باشیم. معتقدم فرهنگ و هنر نباید زیرمجموعه قوه مجریه باشد چون ظرف این قوه کوچک است فرهنگ و هنر باید یک قوه مجزا و مشخص داشته باشد و منافع کشور را مثل سرباز حفظ کند. به عنوان مثال ما کدام یک از استانهایمان سینما به مفهوم تولید و استقلال دارد؟ آیا ما سینمای بومی داریم؟ ما سینمای ملی و بومی داریم؟ چرا؟ چون ما در استانها تشکل نداریم، خانه سینما و همه اصناف در تهران است حتی ثبت فیلمنامه هم در تهران است و همه آمالشان این است که در جشنوارههای تهران شرکت کنند. به همین دلیل همه شبیه هم میشوند و رشد نمیکنند باید در ساختار تفکر جدی بشود ما رقابت فرهنگی، هنری نداریم و همه میخواهند به جشنواره بروند چرا کارگردان بد و خوب با هم فیلم میسازند؟ چرا تولید هرج و مرج است؟ نهادی نیست که به شکایتها برسد باید آسیبشناسی شود و انحصار را از تهران بگیریم که در درازمدت میبینیم که اعتماد به نفس در استانها شکل میگیرد و آرام آرام میبینیم که سینمای ایران شکل گرفت.
شاهسواری هم در ادامه این سخنان گفت: من اصل حرف شما را رد نمیکنم به عنوان بحث تئوریک و ساختاری. یک مجموعه تغییر و تحول محیطی و معماری جو بدی بر ما حاکم کرده است اگر روزی میخواستیم برویم شیراز که فیلمبرداری کنیم، شیراز، شیراز بود الان تقریباً ما صاحب یک معماری بیهویت و یکسانساز شلخته در کل کشور هستیم وقتی که یک امر مهمی را از سینما گرفتیم و گاهی خسارتهای جدی وارد کردهایم یک بخشی از معماری برای ما قابل انکار است.
متأسفانه یک یکسانسازی عمومی در همه فضاهای جغرافیایی میبینیم اصلاً پدیدهای به نام روستا به شکل سنتی وجود ندارد و حتی در جایی به نام روستا طعم زندگی، طعم زندگی ماست و آنها همه چیز را دارند جز آلودگی و ترافیک ضمن اینکه ما تنها کشوری هستیم که جنگ در کشورمان رخ داده و سینما تعطیل نشده است. فیلم خانوادگی و کمدی میساختیم در کنار آن فیلم جنگی هم ساختیم. در فیلمهای اول رسول ملاقلیپور نوعی حسرت و دلسوختگی دارد.
در بخش دیگری از این برنامه حیدری مجری برنامه از شیخ طادی خواست تا اگر توصیهای به ایوبی رئیس جدید سازمان سینمایی دارد عنوان کند. شیخ طادی نیز گفت: من توصیهام این است که یک کاری کنند تا مدیر از خود بدنه ارشاد تربیت شود و ما بعد از 4 سال دنبال وزیر نگردیم و از فلان سفارتخانه نیاوریم روی اقوام و فرهنگ کار جدی کنیم همه امکانات در تهران متمرکز نشود. ایوبی رئیس سازمان سینمایی ایران است نه تهران و باید به جاهای مختلف کشور سفر داشته باشد مشکل این است که وقتی ما نماینده انتخاب میکنیم روز اول پوسترشان را میبینیم و بعد از آن دیگر نمیبینیم. من توصیه میکنم که ماهی یک جلسه عمومی برای اهالی سینما بگذارند و گر نه شکست میخوریم اگر بخواهید مثل دولت قبلی پهلو به یک سری بدهید این کینه بین اقشار مختلف سینما زنده میماند.
شاهسواری نیز در پاسخ به همین سؤال گفت: وظیفه اصلی ما روشنگری و کارایی و اعتماد به داشتههای خودمان است متوجه زیرساختها باشیم و اعتماد متقابل داشته باشیم.
پایان پیام/
نظر شما