او که در عصر سکوت یا علی گفت و سرش بر دار رفت

خبرگراری شبستان: شیفته آن بود که ازمحضر امیرمؤمنان علم و حکمت بیاموزد.از این رودل وجان در اختیار معارف علوى گذاشت.حضرت نیز که او را لایق یافت ،دانش وحکمت فراوان به وى آموخت و میثم صاحب اسرار علی (ع) شد.

حجت الاسلام محمدهادی یوسفی غروی، عضو کمیته علمی تاریخ در مدارج حوزوی در گفتگو با خبرنگار معارف خبرگزاری شبستان در تبیین و بررسی شخصیت صحابی معروف امیر المومنین حضرت علی علیه السلام، یعنی میثم تمار گفت: مرحوم علامه مجلسی از مرحوم شیخ مفید این گونه روایت می کند که درباره میثم تمار آورده است که میثم تمار غلام زنی از بنی اسد در عراق بود. حضرت علی علیه السلام او را خرید و آزاد کرد. روزی از میثم پرسید نام تو چیست؟ گفت: سالم! حضرت فرمود: سوگند به خدا که پیامبر به من فرمود که پدر تو در میان عجم نام تو را میثم نهاده است. وی در پاسخ امیرالمومنین عرض کرد: رسول خدا و تو راست می گویید پدر من مرا بدین اسم نام نهاده است. سپس حضرت فرمودند: نام سالم را کنار بگذار و نام میثم را برگزین و خود کنیه او را ابوسالم گذاردند.


این استاد حوزه و دانشگاه با اشاره به پیشگویی های امیرالمومنین علیه السلام درباره نحوه شهادت میثم افزود: روزی حضرت خطاب به میثم فرمود تو بر در خانه عمرو بن حریث، جزء آن ده نفری خواهی بود که به دار آویخته می‌شوند . چوبه دار تو از همه آنها کوتاه‌تر است. سپس حضرت آن نخله‌ را به وی نشان داد و فرمود: تو بر آن دار آویخته خواهی شد. میثم همواره کنار آن نخل می‌آمد و نماز می‌خواند و با آن نخل سخن می‌گفت. و به عمرو بن حریث می‌گفت: من همسایه تو می‌شوم ، برای من همسایه خوبی باش. عمرو به او می‌گفت: آیا می‌خواهی خانه ابن مسعود یا خانه ابن حکیم را بخری و نمی دانست که منظور میثم چیست.

 

حجت الاسلام یوسفی غروی در ادامه و در بیان مقام شامخ این صحابی بزرگ حضرت امیر علیه السلام تصریح کرد: فرد خرمافروشی از دوستان میثم تمار نقل می کند که روز جمعه ای در آب فرات سوار بر کشتی می رفتیم باد شدیدی وزید. وی به اهل کشتی گفت که این باد به دلیل مرگ معاویه (نیمه رجب سال 60 هجری) وزیدن گرفته است او به هلاکت رسید و یزید به جانشینی رسید. افراد کشتی سخنان وی را باور نکردند. اما جمعه ای دیگر قاصدی از راه رسید و خبر مرگ معاویه و جانشینی یزید را تایید کرد و این طبق اخباری بود که میثم از مولای خود امیر المومنین علیه السلام شنیده بود.

 

عضو کمیته علمی تاریخ در مدارج حوزوی نحوه شهادت میثم را اینگونه توصیف کرد که: عبیدالله بن زیاد از سوی یزید از بصره به کوفه فرستاده شد. پس از آنکه میثم را نزد ابن زیاد آوردند، ابن زیاد به او گفت: باید از علی علیه‌السّلام برائت بجویی و از او بدگویی کنی و الا دست و پایت را قطع می‌کنم و تو را به دار می‌آویزم میثم می‌گوید: من گریه کردم. ابن زیاد از علت گریه من سؤال کرد. گفتم: از قول و عمل تو گریه نمی‌کنم. از شکی که آن روز از خبر مولایم بر من عارض شد گریه می‌کنم. ابن زیاد پرسید: مگر مولای تو چه گفته؟ سپس میثم جریان را نقل کرد، ابن زیاد گفت دست و پایت را قطع می‌کنم. اما زبانت را باقی می‌گذارم تا دروغ تو و مولایت را آشکار سازم. سپس دست و پای او را قطع کرد و او را بالای دار برد. او در بالای دار صدا می‌زد؛ ای مردم هر کسی می‌خواهد احادیث علی علیه‌السّلام را بشنود جلو بیاید. مردم جمع شدند. عمرو بن حریث به عبیدالله بن زیاد گفت: می‌ترسم او دل‌های مردم کوفه را دگرگون کند و آن‌ها بر علیه تو خروج کنند. عبیدالله دستور داد: زبانش را قطع کنند سپس زبان او را قطع کردند و میثم به شهادت رسید.

 

حجت الاسلام یوسفی غروی در ادامه به پیشگویی میثم درباره شورش مختار علیه بنی امیه و یزید اشاره کرد و گفت: آن زمان که عبیدالله بن زیاد میثم و مختار را زندانی کرد، میثم از اخبار آینده و شورش و قیام مختار بر علیه امویان برایش گفت. شهادت وی پیش از ورود امام حسین علیه السلام به کربلا بود و جسد مطهر او را 7 تن از خرمافروشان به دور از چشم پاسبانان، در کنار جوی آبی برده و در آب رها کردند که کسی از آرامگاه او آگاه نباشد.


پایان پیام/

 

کد خبر 307033

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha