به گزارش خبرگزاری شبستان، در مقام تعریف مقولات غیرمادی از جمله در عرصه هنر، تلاش های مذبوحانه ای برای تعریف لفظی جامع و مانع، در بیشتر موارد به ترافیک کور برخورد می کند. از هنر چون فرهنگ، ده ها تعریف می توان به دست داد و به جرات بیش از این نیز تعریف های حدّی و رسمی یا شرح الاسمی از هنر ارائه شده اما شاید هیچ یک همه صفات و معیارهای تعریف علمی را ندارند. هنوز که هنوز است بر سر مفهوم واژه هنر اختلاف است و گمان نمی کنم بتوان به اجماع نظر در این سطح نائل شد.
دقت افراطی در لفظ هنر یا فرهنگ و جست و جو از ارتباط یک واژه یا واژه های دیگر در کتاب لغت نیز این مشکل را حل نمی کند. در عین حال به نظر می رسد که هنر محصول ذائقه زیبایی گرایی و نوعی تلاش روحی از نقطه عزیمت زیباشناختی باشد. به تعبیر دیگر تجلی حس زیباشناسی در انسان است که بخشی از آن را بی شک عنصر خلاقیت شکل می دهد و بخشی به نحوه تعبیر از زیبایی های موجود در عالم باز می گردد و گاه تزیین واقعیت را نیز شامل می شود. هنر با روح سر و کار دارد و شاید به همان دلیل که روح تعریف منطقی نمی پذیرد، هنر نیز روی از تعریف جامع و مانع پنهان می دارد. شاید مشکل در ظرفیت درک این قبیل مفاهیم در ما باشد. حال آن که زندگی را به برکت روح و هم آغوش با هنر می گذرانیم و قوام انسان به دوام روح او است، مع ذلک انسان جدا از درک حضوری قادر به تصویر حصولی و مفهومی از روح نیست و بدون کمک انبیاء به همین میزان از ادراک روح و حیات هم نمی توانستیم دست یابیم. حقیقت زیبایی نیز چنین است.
نسبت در مفهوم جمال یا مصادیق آن؟
در گفتمان های جاری فلسفه هنر در غرب و شرق عالم بر سر زیبایی و جمال بحث بسیاری شده است این پرسش ها جوهر اصلی فلسفه هنر را تشکیل می دهند؛ زیبایی چه مقدار عینی و چه مقدار ذهنی است؟ آیا ما اشیا را زیبا می بینیم یا اشیا زیبا هستند؟ زیبایی آیا مفهومی نسبی است یا مطلق؟ و اختلاف در مفهوم و مصداق زیبایی ریشه در چه چیزی دارد؟ این پرسش ها ارتباط متناسبی با ذهن همه فیلسوفان برقرار نکرده و در همه فرهنگ ها پاسخ نیافته است؛ به ویژه که فیلسوفان زیبایی شناس دقیقا نمی دانند زیبایی و روح و نسبت میان آن دو چیست؟ تنها آثار این دو را حس می کنند و همین حس را نیز تام و تمام نمی توان منعکس و منتقل کرد و تنها می کوشند بخشی از احساس خود و شعله زیبایی و جمال را که در ایشان برافروخته شده، به دیگران سرایت دهند اما از احوال درونی یکدیگر هنگام مواجهه با اثر هنری دقیقا باخبر نیستند و نیستیم. دو تن با یک اثر هنری، با یک بیان هنرمندانه و حتی با یک چهره ملیح مواجه شده و دو درک متفاوت از زیبایی به دست می دهند و بسا که تعریف زیبایی در این دو نگاه یکسان نباشد گرچه آن دو بر فطرت اهلی در شهود زیبایی به وجوه و عناصر مشترکی باور دارند و اصول فطری مشترکی بر حس زیباشناسی همه ی ما حاکم است.
زیبایی از جمله مفاهیمی است که با لفظ منتقل نمی شود و از مفاهیم حصولی نیست، اگر از میان همه زیبایی های موجود، آن زیبایی مطلق که منشا زیبایی است شهود شود، آشکار خواهد شد که هر چه زیباست چگونه مستند به زیبایی مطلق است و هر چه زیبایی و جمال است چرا از "جمیل علی اطلاق" ناشی می شود.
*برگرفته از کتاب "هنر و تجربه شوریدگی" اثر حسن رحیم پور ازغدی
پایان پیام/
خبرگزاری شبستان: دو تن با یک اثر هنری، با یک بیان هنرمندانه و حتی با یک چهره ملیح مواجه شده و دو درک متفاوت از زیبایی به دست می دهند و بسا که تعریف زیبایی در این دو نگاه یکسان نباشد
کد خبر 306991
نظر شما