به گزارش خبرگزاری شبستان،متن یادداشت سردار دکتر سعید منتظرالمهدی ،معاون اجتماعی ناجا در مورد بهداشت روانی دانشآموزان به شرح زیر است:
بسیار گفتهاند و فراوان شنیدهایم که «دانشآموزان سرمایههای ارزشمند کشور و آیندهسازان پرتوان میهناند»، ما نیز این بیان جاری شده بر لسان و قلم بسیاری از دولتمردان و اندیشمندان کشورمان را بسان یک واقعیت ژرف و مهم مینگریم و اضافه میکنیم که «بی توجهی، یا کمتوجهی، به این سرمایههای ذیقیمت، نه تنها نسل کنونی را دچار ضرر و زیان هنگفت معنوی و مادی میسازد بلکه چند نسل بعد از این را نیز با خسران روبهرو میسازد.
مراد از توجه به دانشآموزان چیست؟ بیتردید در دو سطح بسیط و محدود میتوان این پرسش را پاسخ گفت. در سطح بسیط میتوان از برآوردن انواع نیازهای دانشآموزان، از نیازهای جسمانی و بیولوژیک گرفته تا نیازهای معنوی و شناختی و عاطفی و اجتماعی آنان سخن گفت و هم از بسترسازی برای فرا بالیدن آنان گفت و نوشت اما، در نوشتاری چون این ناگزیر پاسخ در سطح دوم محدود میماند.
در این نوشتار منظور ما از توجه به دانشآموزان، اهتمام ویژه برای ارتقای بهداشت روانی آنان است چه، شواهد پرشماری وجود دارد که آشکار میسازد حفظ و تقویت بهداشت روانی از یک سو اثر مستقیم و بلاواسطهای بر «پیشرفت تحصیلی»، «رضایت بین فردی»، «گسترش قابلیتها و استعدادهای ذهنی» و «خلاقیت و نوآوری» دانشآموزان بر جای میگذارد و از دیگر سو نرخ و میزان وقوع کنش های کژروانه،بدرفتاریها و آسیبپذیریهای اجتماعی آنان را تقلیل میدهد.
نیازی به حجت نیست که اهتمام برای ارتقای بهداشت روانی دانشآموزان پیش از هرچیز نیازمند رسیدن به فهمی همسان پیرامون آن است. از همین روی از نوشتاری چون این انتظار میرود تا هرچند به اختصار تعریفی پیرامون آن به دست دهد تا بستر دستیابی به فهمی مهیا گردد.
بهداشت روانی یعنی حفظ و ارتقای مستمر سطح سلامت و سرزندگی زیستی، روانی و اجتماعی بگونهای که امکان به سامان رسیدن دقیق و کامل تکالیف، وظایف و فعالیتهای روزمره فراهم شود و زمینه ارتباط موثر، سازنده و رضایتآمیز با خود، محیط اطراف و دیگران مهیا گردد. به زبان و بیان دیگر، زمانی میتوان از تحقق بهداشت روانی یک فرد مطمئن بود که او «ذهنیتها» و «عواطف» و «رفتارهای» مناسب و رضایتآمیزی داشته باشد.
از این دو تعریف مجمل و ساده میتوان استنباط کرد که بهداشت و سلامت روانی را نمیتوان صرفا در سطح «عدم بیماری»تقلیل داد، بلکه فرد برخوردار از بهداشت و سلامت روان نه تنها نباید در دام اختلالات و بدکارکردیهای روانشناختی (نظیر اضطراب، پرخاشجویی، افسردگی، وسواس و جز آن) گرفتار شده باشد بلکه باید به رفاه خود و دیگران بیندیشد و گام در راه رشد و شکوفایی نهد. به تعبیر روشن تر میتوان بهداشت روان را در دو مؤلفه خلاصه کرد:
1- نشاط و شادابی
2- کارگرد مثبت. زمانی میتوانیم فرد را واحد نشاط و شادابی بدانیم که اولا: در مجموع از فرایند و کیفیت زندگی خود (اعم از زندگی تحصیلی، خانوادگی و ...) راضی باشد و ثانیا:در اغلب مواقع برخوردار از عواطف مثبت (نظیر شادابی، خرسندی، شعف و ...) باشد.
کارکردهای مثبت را نیز میتوان به چند قلمرو محدود نمود:
1- خودپذیری (آشتی با خود)
2- پذیرش دیگران (روابط مثبت با دیگران)
3- رشد شخصی (درجا نزدن)
4- مشارکت فعال در فعالیت های اطراف خویش
5- خودشکوفایی (تلاش مستمر و فعال برای تحقق خویشتن خویش)
6- کنترل بر زندگی خود.
به عنوان مثال تنها زمانی میتوان از سلامت و بهداشت روانی یک دانشآموز مطمئن بود که اولا:او به هیچ یک از سندرومهای روانشناختی (نظیر اضطراب، وسواس، اختلافات حرکتی و ...) مبتلا نباشد. ثانیا: بیشتر مواقع لبخندی از سر رضایت بر لب داشته باشد (پژوهشها نشان داده است که یک کودک دبستانی دارای سلامت روان روزانه 280 مرتبه میخندد!) ثالثا: از بازی و تفریح با همسالان خود لذت ببرد. رابعا:تکالیف درسی و غیر درسی خود را با رغبت، اشتیاق و رضایت به سامان برساند خامسا:همواره در حال رشد و بالندگی باشد.
چگونه میتوان به حفظ و ارتقای بهداشت درمانی دانشآموزان یاری رساند؟
بیش از ارائه پاسخی متقن به این پرسش ضروری است سهم عوامل مختلف در بهداشت روانی دانشآموزان را باز شناسیم. چند پژوهش به سامان رسیده در این قلمرو نشان داده است که حداقل چهار دسته عامل بر بهداشت روانی دانشآموزان (از ابتدایی تا پایان متوسطه دوم) تاثیر میگذارند:
1- عوامل مربوط به خانواده
2- عوامل مربوط به مدرسه
3- عوامل مربوط به جامعه (رسانهها و ...)
4- عوامل مربوط به فرد.
عوامل مربوط به خانواده و مدرسه با یکدیگر 70 درصد بهداشت روانی دانشآموزان را تبیین میکنند. بنابراین، با اصلاح روش های این دو کانون عمده و اصلی تربیتی و آموزشی میتوان از حفظ و ارتقای بهداشت روانی دانشآموزان اطمینان حاصل کرد.
خانواده زمانی میتواند به حفظ بهداشت روانی کودکان و نوجوانان (دانشآموزان) یاری رساند که:
1- برای «اجتناب از تحقیر» فرزندان تنبیه بدنی را به طور کامل از بسته روشهای تربیتی خود حذف کند.
2- با عاطفه مثبت و نوازش مستمر «نیاز به دلبستگی» فرزندان را برآورده سازد.
3- با تشویق و تحسین به موقع «حس ارزشمندی»کودکان و نوجوانان را تقویت کند.
4- با بسترسازی برای پرورش مهارتها «اعتماد به نفس»دانشآموزان را فزونی بخشد. با رعایت این چند نکته به ظاهر ساده، میتوان خانه و خانواده را به بستر مناسبی برای افزایش سلامت روانی فرزندان تبدیل نمود.
اما، عوامل مدرسه نیز میتوانند با چند اقدام ساده مانع از به خطر افتادن بهداشت روانی دانشآموزان شوند. نخست آن که از «مقایسههای ویرانگر بپرهیزند. دوم به بهانه درس و مشق و تکالیف، نشاط را از دانش آموزان نستانند (برای ایجاد نشاط در دانشآموزان کافی است معلمان محترم خندیدن در کلاس را مجاز اعلام کنند!) سوم، فرصت موفق شدن را برای همه دانشآموزان فراهم سازند (معلم فرهیخته کسی است که زمینه موفق شدن و دریافت بازخورده مثبت را حتی برای ضعیفترین دانشآموز نیز فراهم میسازد) چهارم، دانشآموزان را در فعالیتهای مدرسه، مشارکت دهند (امروزه بعضی مدارس موفق دنیا حتی در طراحی سئوالات از نظرات دانشآموزان استفاده مینمایند)، پنجم دانشآموزان را از امتحان و کنکور و ... نترسانند.
پایان پیام/
نظر شما