خبرگزاری شبستان: یکی از افتخارات نظام اسلامی در تاریخ اسلام بویژه بعد از رسول خدا (ص) را حکومت 5 ساله امام علی (ع) بوده است که ما علاوه بر شیوه حکومت داری آن حضرت (ع) با استفاده از سخنان و مطالبی که فرموده اند و با سفارش ها و توصیه هایی که به امرا و فرمانداران و افرادی که سفیر بوده فرستاده اند می توانیم شاخصه های مهمی را بویژه در مارد حکومتی امام علی (ع) از آن دوران داشته باشیم و در حکومت های اسلامی امروز استفاده کنیم. برای کسب اطلاعات و موارد بیشتر از این مهم گفتگویی را با حجت الاسلام حسین علوی مهر، مدیر گروه قرآن و تفسیر جامعه المصطفی (ص) العالمیه انجام داده ایم که متن آن در ذیل آمده است.
راجع به اساس نظام و حکومت داری امام علی به چه نکاتی می توانید، اشاره کنید؟
نخستین نکته اینکه حکومت امام علی (ع) مبتنی بر توحید بوده است و دومین شاخصه قانون و تشریع بوده که الهی است و از سخنان امام (ع) بر می آید که فرموده "من اگر حکومت کنم فقط بر اساس آنچه خدا و رسولش امر کرده اند" این کار را خواهم کرد.
سومین شاخصه نقش دادن به مردم در تشکیل حکومت در طول این دوران است که "دموکراسی" و "بیعت"، "نقش عموم مردم و مسئولیت مسئولان" و" امر به معروف و نهی منکر و نقش آن در نظام اسلامی" ، "شورا" را می توان مطرح کرد و مواردی است که شاخصه های حکومت امام علی (ع) را تشکیل می دهد.
رهبری و حاکم در حکومت امام علی چه ویژگی هایی داشته است؟
رهبری و حاکم این حکومت بنا بر اساس نظریه شیعه که نظریه حقی هم هست؛ رهبری امت را بر عهده گرفته که منصوب از طرف خدا است.
بحث امامت بخاطر شرایطی که از نظر شیعه برای یک امام به عنوان پیشوای دینی و دنیایی مطرح است و از شرایط امام یکی "علم" است که نباید در زمان آن امام کسی علمش بیشتر از او باشد و آن فرد اعلم الناس است.
دوم مسئله "عصمت" است که امام باید معصوم باشد و سومین ویژگی امام "افضل بودن در رفتار و کردار" است که در تمام ویژگی های فردی و اخلاقی امام بارز است. امام علی ع از جانب خدا منصوب شده بود و این همان نظریه امامت است.
چند نکته راجع به شاخصه های حکومت امیرالمومنین (ع) بیان کنید؟
یکی از آنها "توحید محور" بودن ایشان است، بر اساس اهداف بعثت انبیا و آنچه خدا در قرآن آورده و مهمترین هدف این است که توحید روی زمین حاکم شود. امام علی (ع) در خطبه های نهج البلاغه روی این نکته در موارد مختلف نظر داشته موارد متعددی را در این باره در میان مردم فرموده اند.
دوم "قانون و تشریع" است، ایشان در زمان جنگ صفین مطرح کردند که حکم به شریعت و قانون باید از طریق خداوند باشد و یک مورد دیگر هم زمانی که بین مسلمانان برای اجرای حکم اختلاف افتاده بود و جریان حکمیت اتفاق افتاد ایشان حکم الهی را مطرح می کنند که تشریع باید از جانب خداوند متعال باشد و ایشان می فرمایند "نمی پذیریم غیر از خداوند متعال حکم به قانون و تشریعی برای اداره حکومت داشته باشیم".
"حریت و آزادی" نکته بعدی در حکومت امام علی (ع) است که شاخه های گوناگونی می تواند داشته باشد، "بیعت" یکی از شاخصه های آزادی است و امام علی (ع) در قسمت های زیادی از نهج البلاغه بخصوص پس از قتل عثمان که مردم درخانه ایشان برای بیعت آمدند، فرمودند "مردم با من بیعت کردند بدون اینکه اجبار و اکراهی باشد و با میل و رغبت خودشان به سمت من آمدند" .
"امام (ع) به مردم گوشزد می کنند که شما به سمت من برای بیعت آمدید به گونه ای که نزدیک بود اولاد من زیر دست و پای شما له شوند، آمدید و گفتید البیعه البیعه". در این قسمت به طلحه و زبیر هم هشدارمی دهند که شما با من بیعت کردید و خودتان به سمت من آمدید الان دارید نافرمانی می کنید. در خطبه های 3 و 24 و 139 بیعت مردم را به عنوان نمادی از نمادهای آزادی که در قرآن کریم هم به آن اشاره شده است .
بحث "عدالت" در حکومت امام علی (ع) است که این مورد هم بسیار مهم است. اجرای عدالت در نظام ایشان را در موارد گوناگون می بینیم. این را در تقسیم بندی عادلانه بیت المال می بینیم که حتی برادرش عقیل هم وقتی برای تقسیم بیت المال بیشتر خدمت ایشان آمد، امام علی (ع) آهن گداخته ای را در کف دستش قر ار دادند که من ازآتش جهنم می ترسم. یا اینکه ام کلثوم دختر ایشان گردنبد را از بیت المال اجاره کرده بود و بالاخره تصرفی بدون اجازه ایشان بود و با برخورد شدید ایشان مواجه شد یا سخنان فراوانی فرموده که می گویند اگر تمام اقالیم سبعه را به من بدهند مقابل اینکه یک دانه جو را از دهان موچه ای بگیرم چنین نخواهم کرد و مبنای حوکمتشان بر عدالت بوده است . درباره مسئولیت هایی که مردم در قبال حکومت دارند امر به معروف و نهی از منکر است،این مسئله را مرتبا در قرآن و نهج البلاغه مشاهده می کنیم.
مسئله شورا نیز هست که من به یک نکته آن اشاره می کنم، شورا در قرآن آمده و در حکومت پیامبر (ص) هم مشهود بوده است، در حکومت علوی نیز امام (ع) با اصحاب مشورت داشتند و زمانی که به شام برای جنگ معاویه می روند اصحاب رابرای روش جنگ به مشورت می خوانند در خطبه قبل از صفین که 216 است حضرت اصحابش را جمع کرده و می گویند من از گفتار تنهایی کافی نمی دانم و بلکه با دیگران مشورت می کنم برای چگونگی جنگ و روش هایی که باید بکار گرفت.
پایان پیام/
نظر شما