زندگی ادامه دارد...

خبرگزاری شبستان: «بازگشت» به سبک و سیاق فیلم های خاطره انگیز و کلاسیک سینمای ایران تلاش کرده تا فضاسازی سنتی و زیبایی را در اثر ایجاد کند.

به گزارش خبرگزاری شبستان،‌ فیلم کوتاه با تعاریف مختلف و گوناگونی معرفی می شود اما ساده ترین تعریف برای این نوع فیلم ها این است که «فیلم کوتاه، فیلمی است که مدت زمان آن کوتاه باشد». در دنیای امروز که مخاطب در محاصره انبوهی از اطلاعات قرار دارد و انواع فیلم ها و سریال ها و دیگر قالب های نمایشی برای مخاطب در دسترس است، موجز بودن و خلاصه بودن تنها دلیل علاقه و اشتیاق برخی مخاطبان به تماشای فیلم های کوتاه نیست بلکه چنین آثاری در اغلب موارد به دلیل ساختار ساده آنها، وجود خلاقیت ها و عدم محافظه کاری سازندگان چنین آثاری مورد توجه مخاطبان و علاقمندان قرار می گیرد.
فیلم کوتاه «بازگشت» ساخته سهیلا گلستانی اثری کوتاه است که مقطع کوتاهی از زندگی چند خانواده ایرانی را در زمان جنگ روایت می کند. خانواده ای که از یک سو در انتظار رسیدن نامه یکی از فرزندانشان هستند که به جبهه رفته و از سوی دیگر قرار است یکی دیگر از اعضای خانواده عصر همان روز به عروسی برود. همه اعضای خانواده نیز درگیر پختن آش هستند و در این میان، کودکان خانواده نیز مشغول بازی و شادی هستند. فیلم با یکی از همین کودکان آغاز می شود. «امیرعلی» سرش را در زیر آب کرده و تصاویر را مبهم می بیند و فقط صدای نگران مادرش و هیاهوی بچه ها را می شنود. او پس از بیرون آمدن از این موقعیت مخاطره آمیز، تا پایان فیلم همچنان به بازیگوشی و شیطنت های خود ادامه می دهد. این جریان در طول فیلم نیز ادامه دارد و لحظه ای از توقف باز نمی ایستد.
بازگشت به سبک و سیاق فیلم های خاطره انگیز و کلاسیک سینمای ایران تلاش کرده تا فضاسازی سنتی و زیبایی را در اثر ایجاد کند. این شکل از خانه های قدیمی با معماری سنتی که در آن چند خانواده با یکدیگر زندگی می کنند، از علائق اغلب فیلم سازان سینمای ایران است و در آثار مختلفی مورد توجه قرار می گیرد. البته بخشی از دکوپاژ فیلم نیز بر اساس همین معماری شکل می گیرد و مشخصا در پایان فیلم، صحنه ای را مشاهده می کنیم که در آن دوربین از حیاطی به حیاط دیگر می رود و چند صحنه متضاد همچون نواخته شدن مارش پیروزی، نماز خواندن مادر و گریه یکی از اعضای خانواده را به تصویر می کشد.
تنوع شخصیت های فیلم نیز امکانی را برای کارگردان فراهم کرده تا در طول فیلم هربار به سراغ یکی از این شخصیت ها برود. از مادری که در انتظار بازگشت فرزند خود است تا زنی که می خواهد به عروسی برود و در حال درست کردن کفش خود است؛ شخصیت هایی هستند که در فیلم با آنها مواجه می شویم. انتظار مادر برای بازگشت فرزندش از جبهه و برپایی جنش عروسی نیز دیگر نکات مورد توجه در فیلم است. شخصیت زنی که می خواهد به عروسی برود، به واسطه درست کردن کفش خود تصویری جالب از این دوره ارائه می کند؛ دوره ای که در آن به دلیل وضعیت اقتصادی خاصی که بر کشور حاکم بوده، همه افراد توانایی مالی زیادی برای خرید لباس و کفش نو نداشتند و حتی برای یک عروسی مجبور به تعمیر کفش کهنه خود بودند.
بازگشت فیلمی حرفه ای در زمینه کارگردانی محسوب می شود. هدایت شخصیت های مختلف و توجه به پس زمینه سکانس های مختلف فیلم، بخش هایی از این ویژگی است که در فیلم تبلور یافته است. تقریبا در اغلب صحنه ها این ترکیب به چشم می خورد.
خبر شهادت مهدی نیز که در پایان فیلم مطرح می شود، یک مقدمه چینی جالب در ابتدای فیلم دارد و آن هم جایی است که عکس مهدی روی آینه بند نمی شود و می افتد. با این صحنه مخاطب انتظار دارد اتفاقی در ادامه فیلم رخ دهد. اتفاقی که تصور می شود به واسطه شیطنت امیرعلی، برای این کودک پُر جنب و جوش رخ دهد و مثلا او از نردبام بیفتد اما تا پایان فیلم، بازی کودکانه امیرعلی و دیگر بچه ها همچنان ادامه دارد و این مساله می تواند تمثیلی از ادامه داشتن زندگی در جمع این خانواده باشد که حتی خبر شهادت فرزندشان نیز روند زندگی عادی آنها را متوقف نمی کند. بادبادکی که کودکان در پایان فیلم نیز هوا می کنند، می تواند علاوه بر نمایش یک سرخوشی کودکانه آنها، نشانی از پیروزی باشد که به دست این کودکان در قالب یک بادبادک سرانجام برافراشته می شود.
 

کد خبر 303653

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha