روحانی سالخورده ای که شغلش کشاورزی است + عکس

خبرگزاری شبستان: بعد از پیروزی انقلاب اسلامی که به شهر خواجه بازگشتم، به‌طور میانگین، هرساله یک مسجد در روستاهای آذربایجان شرقی تأسیس کردیم، در طول مدت طلبگی‌ام، تاکنون هم یک ریال شهریه از هیچ یک از مراجع عظام


به گزارش سرویس دیگر رسانه های خبرگزاری شبستان و به نقل از خبرگزاری حوزه، حجت الاسلام والمسلمین غلامعلی قلی‌زاده، روحانی بخش خواجه از توابع شهر زلزله زده هریس استان آذربایجان شرقی است. این روحانی 65 ساله، علاوه بر ‌کارهای تبلیغی، در زمینه کشاورزی و باغ‌داری نیز فعالیت می‌کند. با کاشت محصولاتی چون سیب، گندم و جو.

وارد بخش خواجه که می‌شویم، از یکی از اهالی، سراغ حاج آقاغلامعلی قلی‌زاده را می‌گیریم، از دور حجت‌الاسلام میرزا غلامعلی را می‌بینیم که در باغ خود، مشغول امور باغ‌داری و در حال سم پاشی درختان سیب است. بعد از استقبال گرم از ما در حالی‌که ساعت به وقت اذان ظهر نزدیک می‌شود، خود را آماده اقامه نماز می‌کند، پس نماز جماعت به اتفاق هم، در یک روز خوش آب و هوای تابستانی اقامه می‌‌کنیم.
پس از اقامه نماز، تا هنگام آماده شدن آتش و درست شدن چای زغالی! مصاحبه را آغاز می‌کنیم.
گفتنی است، شهر خواجه در دلتای تلخه‌ رود و در مسیر اصلی جاده اصلی تبریز- اهر قرار گرفته ‌است. از مهم‌‌ترین محصولات کشاورزی این منطقه می‌‌‌توان به هندوانه، گندم و جو اشاره کرد. از مکان‌های دیدنی شهر خواجه نیز می ‌توان به "مسجد جامع خواجه" و "مزار خواجه محمد" (معروف به سلطان خوجا) اشاره کرد.
 

آغاز موفق دروس طلبگی
در سال 1328 در روستای خواجه از توابع شهر هریس آذربایجان شرقی متولد شدم و یگانه فرزند خانواده قلیزاده هستم. دو فرزند پسرم در شغل آزاد فعالیت می کنند، البته یکی از فرزندان در حوزه علمیه تحصیل می کرد که به علت بیماری موفق به ادامه تحصیل نشد.
تا پایه هشتم در مدرسه دولتی تحصیل کردم، سپس در مدرسه سعدی تبریز به صورت متفرقه ادامه تحصیل دادم، به مدت دو سال نیز در همین شهر در طرح پیکار با بی‌سوادی تدریس کردم.
در حدود سن 20 سالگی در مدرسه علمیه طالبیه تبریز دروس طلبگی را نزد استاد صدقی الانقی آغاز کردم. در دروس حوزوی از شاگردان برتر بودم، در حالیکه چند ماه دیرتر از سایر طلبه ها وارد حوزه علمیه شدم اما به سرعت، عقب افتادگی در دروس را جبران کردم؛ کل مقدمات را از حفظ و بدون مراجعه به کتاب برای اساتید می خواندم که این کار باعث تعجب اساتید می شد.
سال 1349، به شهر مقدس قم سفر کرده و در مدرسه حجتیه ادامه تحصیل دادم، در سال‌های حضورم در قم اصول را نزد استاد اعتمادی به پایان رساندم. با پایان سال تحصیلی بخشی از اصول ناتمام ماند که از استاد اعتمادی درخواست کردم تا باقی‌مانده دروس را به صورت خصوصی برایم تدریس کند، استاد اعتمادی گفت: تاکنون حتی برای فرزندم به صورت خصوصی تدریس نکرده ام اما چون به هوش، ذکاوت و میل به تحصیل شما آگاهی دارم، این کار را انجام می‌دهم.
بعد از 12 سال تحصیل در حوزه علمیه قم به دلیل این‌که پدر و مادرم در شهر خواجه بودند، مجبور به بازگشت به این شهر شدم. اگر در شهر قم به تحصیل خود ادامه می‌دادم با پشتکار و علاقه ای که داشتم، می‌توانستم یکی از پژوهشگران و اساتید حوزه علمیه شوم.
احداث چندین مسجد در روستاها
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی که به شهر خواجه بازگشتم، به‌طور میانگین، هرساله یک مسجد در روستاهای آذربایجان شرقی تأسیس کردیم، در طول مدت طلبگی‌ام، تاکنون هم یک ریال شهریه از هیچ یک از مراجع عظام دریافت نکردم، مقیدم هر سال نیز خمس اموالم را پرداخت ‌کنم. در این مورد بد نیست خاطره‌ای را نقل کنم، یکی از سال ها پدرم نتوانست خمس محصولات باغ را بدهد، این مسئله باعث شد تا سال بعد، سرما تمامی محصولات‌مان را از بین ببرد.
طلبه‌های امروزی از امکانات بسیاری برای تحصیل برخوردار هستند، اما تحصیل در حوزه علمیه پیش از انقلاب اسلامی و سال های بعد از آن، به سختی صورت می گرفت، حتی برخی ایام بویژه در روزهای پیروزی انقلاب اسلامی نانی برای خوردن پیدا نمی کردیم.

 


شرکت در مبارزات انقلابی
در ایام پیروزی انقلاب اسلامی، سربازان رژیم شاهنشاهی به مدرسه حجتیه حمله کرده و طلاب را به گلوله بستند. در یکی از روزها ساواکی ها وارد حجره ما شدند، چهار نفر بودیم که ما را روبه دیوار کردند، وقتی در برابر آنها مقاومت کردم یکی از ساواک، یقه ام را گرفت و به سمت پنجره ای که با نرده محافظ شده بود پرتاب کرد، بطوری که اگر نرده نبود به سمت حیاط مدرسه پرتاب می شدم. روز بعد، ساواک مجدد به حجره ما آمدند و یکی از هم حجره ای های ما را دستگیر کردند که تا 55 روز خبری از او نداشتیم، حتی تا بعد از پیروزی انقلاب اسلامی نیز از نحوه شکنجه و محل نگهداری اش چیزی نمی گفت.
حضور در مناطق جنگی
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، در ایام هشت سال دفاع مقدس، تغذیه و کمک های مردمی را جمع آوری کرده و به دست رزمندگان اسلام در منطقه فکه می‌رساندم. در آن ایام همزمان با ایام فاطمیه‌(س) نیز چند سخنرانی نیز در شهرهای اندیمشک و فکه و اهواز و آبادان انجام دادم.
 

 

حضور تبلیغی در مناطق زلزله زده
بر اساس رسالت تبلیغی خود، سال گذشته بعد از وقوع زلزله در مناطق هریس و ورزقان در محل حادثه حضور پیدا کردم تا در کنار مردم باشم. و برایشان روحیه دهم در مدتی که مشغول فعالیت تبلیغی در مناطق زلزله زده بودیم به علت بیماری دیابت، میزان قندخونم بسیار افزایش پیدا کرده بود اما با این حال دست از تبلیغ دین و کمک به آسیب‌دیدگان برنداشتم.
تفاوت طلبه های دیروزی و امروزی
امروزه در مدارس علمیه امکانات رفاهی و علمی برای طلبه‌ها بسیار خوب است، علاوه بر آن، طلبه‌ها از شهریه های مناسب نیز برخوردار هستند، تغذیه و خورد و خوراک شان آماده و محیاست در صورتی که در زمان ما چنین نبود. در زمان تحصیل ما در حوزه علمیه امکانات نبود اما درس و تحصیل و مباحثه در سطح خوبی بود.
طلبه های گذشته معتقد به بیان احکام بودند و به آن اهمیت می دهند تا مردم را ارشاد کنند، اما امروز بیشتر طلبه ها با هدف وارد شدن به امور اداری تحصیل می کنند. سال گذشته در زلزله هریس و ورزقان با حضور در روستاهای زلزله زده، نماز میت را اقامه می کردم، پدر استاد اعتمادی از اساتید حوزه علمیه، در یکی از روستاها مساله ای را به اشتباه بیان کرده و به شهر بازگشته بود، بعد که متوجه اشتباه می‌شود با پای پیاه و مرکب، مجدد به آن روستا برگشته و صورت درست مساله را برای مردم بیان کرده بود.
گفتگو از: بیت اله احمدی


 

پایان پیام/

کد خبر 302462

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha