به گزارش خبرنگار شبستان، از سر هر چهارراه، ورودی ایستگاه مترو، خیابانهای شلوغ و خلاصه هر گوشه شهر که عبور کنی متوجه حضورشان خواهید شد، نیازی هم به توجه آنچنانی نیست تا حضورشان احساس شود چرا که صدای آنها به راحتی قابل شنیدن است.
آفتاب پوستاش را تیره کرده و یکطرفه روی موتور نشسته و کلاه آفتابگیری هم بر سر دارد البته یک کلاه کاسکت هم برای روز مبادا به دسته موتور آویزان کرده تا در مواقع اضطراری از آن استفاده کند.
موتور، موتور؟ صدایی است که تقریبا وقتی هر عابری از کنارش رد شود، میشنود. آقا موتور؟ دیرتون شده؟
اما چیزی که جالب توجه است، این است که برای آنها فرقی ندارد چه کسی دیرش شده باشد، مهم این است که عجله داشته باشی و با یکسوم هزینه آژانس قصدت رسیدن به مقصد باشد.
خانم موتور؟ دانشگاه دیر شده؟ کجا میخواهید برید؟
در وهله اول تعجببرانگیز است اما با کمی تأمل متوجه میشویم که خانمها هم برای سریعتر رسیدن از همین وسیله استفاده میکنند.
بهروز یکی از موتوریهایی است که در جلوی ایستگاه هفت تیر مسافرکشی میکند، وقتی از او میپرسم که آیا مسافر خانم هم سوار موتور میشوند؟ با لحنی که گویی امری خیلی بدیهی و عادی است، میگوید: آره خب، وقتی کسی عجله دارد موتور بهترین، سریعترین و ارزانترین وسیله است و در این میان خانمها هم ممکن است برای رسیدن به جایی عجله داشته باشند و از موتور استفاده کنند. من حتی مسافر چادری هم داشتم که از موتور استفاده کرده باشد.
حسین هم در چهارراه گلوبندک با موتورش مسافرکشی میکند و در این رابطه میگوید: دو سال است که با موتور کار میکنم و از همان روزهای اول هم خانمها از موتور استفاده میکردند، اگرچه آن اوایل برایم عجیب بود اما الان این موضوع عادی شده و بعضی وقتها روزانه 4-5 مسافر خانم هم جابجا میکنم.
وی ادامه میدهد: حتی گاهی اوقات خانمها دو ترک هم سوار موتور میشوند و این موضوع مسئله جدیدی نیست.
پس از مصاحبه هم میگوید حالا موتور نمیخواهی؟ از او تشکر میکنم و پای صحبت یکی از خانمهایی که از موتور پیاده میشود، مینشینم.
چندمین بار است که از موتور استفاده میکنی؟
4 یا پنجمین بار است.
اولین باری که سوار موتور شدی کی بود؟
رأس ساعت یک باید خودم را برای قرار کاری میرساندم، هرچه سر چهارراه خواستم ماشین دربست بگیرم پیدا نشد، مرد میانسالی سر چهارراه روی موتور نشسته بود، گفت: دخترم دیرتان شده، گفتم: خیلی، پیشنهاد داد که با موتور مرا برساند، اول برایم مضحک بود اما بعد از روی ناچاری قبول کردم و خوشبختانه سر وقت به کارم رسیدم.
چه شد که دوباره و چند باره تصمیم گرفتید با موتور جابجا شوید؟
برای همه 4 یا 5 باری که از پیک موتوری استفاده کردم، عجله داشتم و برای اینکه زود برسم موتور را ترجیح دادم.
اما نکته قابل تأمل اینکه بین راکب و کسی که ترک موتورسوار شده خواه یا ناخواه تماس ایجاد میشود، آن هم با خیابانهایی که پر از چاله است و کافی است موتور در یکی از این چالهها بیفتد.
از طرفی موتور وسیلهای است که از کمترین ایمنی برخوردار است و کسی که برای رسیدن به مقصد عجله دارد جانش را کف دست میگیرد و حالا یا به مقصد میرسد و یا اینکه هیچگاه نمیرسند.
بالاخره در جامعه اسلامی زندگی میکنیم و پایبندی به اصول باید مورد توجه قرار گیرد، اینگونه مسایل نوعی هنجارشکنی است و عموم جامعه چنین موضوعی را نمیپسندد و برای زنان جامعه اسلامی نیز درخور و پسندیده نیست که بر ترک موتور یک نامحرم بنشیند حال با هر توجیهی که می خواهد باشد.
براستی چطور یک هنجارشکنی دور از چشم مسئولان به امری عادی تبدیل می شود؟چه کسی مسئول رسیدگی به اینگونه مسائل است؟
ودر وهله آخر کدام نهاد مسولیت ساماندهی مسافرکشان موتور سوار است؟
پایان پیام/
نظر شما