به گزارش سرویس دیگر رسانه های خبرگزاری شبستان و به نقل از تسنیم، درحالی که ایران بارها بر صلحآمیز بودن فعالیتهای هستهای خود تاکید کرده است نیویورکتایمز طی گزارشی نوشت: این سوال مطرح است که آیا ایران میخواهد به یک کره شمالی بزرگ تبدیل شود، یا آرزوی تبدیل شدن به یک چین فارسی را در سر دارد. ایران برای اینکه بتواند یک رابطه کاری در همه حوزهها با غرب ایجاد کند، باید در سیاست هستهای خود تجدید نظر کند.
حسن روحانی، رئیس جمهوری ایران هم به عنوان گرگی در لباس میش و هم به عنوان میشی در لباس گرگ توصیف شده است و بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر رژیم صهیونیستی محمود احمدینژاد، رئیس جمهوری پیشین ایران را گرگی در لباس گرگ توصیف کرده است. اما نکته مهم در اینجا روحانی یا احمدینژاد نیست، بلکه مهم آن چیزی است که خواست اصلی حکومت ایران و هدف آن از دستیابی به انرژی هستهای است. اکنون این سوال مطرح میشود که آیا ایران میخواهد به یک کره شمالی بزرگ تبدیل شود، یا آرزوی تبدیل شدن به یک چین فارسی را در سر میپروراند؟
رهبری کره شمالی معتقد است که سلاحهای هستهای خطر تغییر رژیم در این کشور را کاهش میدهد، اما در عین حال، انزوای ناشی از سیاست هستهای پیونگیانگ، موجب عقب ماندن سطح زندگی مردم این کشور شده است.
ایران بارها بر صلحآمیز بودن فعالیتهای هستهای خود تاکید کرده و گزارشهای آژانس بینالمللی انرژی اتمی انحراف ایران در این زمینه را نشان نداده است.
این روزنامه آمریکایی افزود: اما ایران کره شمالی نیست. دولت ایران نمیتواند مردم خود را در انزوا نگه دارد. تصمیم ورود مجدد به مذاکرات هستهای با غرب نشان میدهد که بازیگران اصلی قدرت در ایران معتقدند که حکومت دیگر نمیتواند با وضع فعلی تحریمها کنار بیاید. زیرا آنها کره شمالی نیستند. تحریمها اقتصاد ایران را تهدید میکند و موجب بروز نارضایتیهایی نیز در داخل کشور شده است. اما ایران تا چه اندازه حاضر است نسبت به سیاست هستهایاش نرمش نشان دهد؟ آیا آنها حاضرند یک سلاح قوی را برای حضور قدرتمند مجدد در جامعه بینالمللی فدا کنند و مانند چین به یک نیمه دوست، نیمه دشمن، نیمه شریک تجاری و نیمه رقیب ژئوپلتیک برای آمریکا تبدیل شوند؟ باید منتظر ماند و دید.
سرهنگ مارک میکلبی، نظامی بازنشسته و از نویسندگان مقاله «یک روایت استراتژیک ملی» برای ستاد مشترک ارتش آمریکا گفت: «ما تاکنون مدتها تلاش کردهایم تا با استفاده از ابزارهای کنترلی ایران را مهار کنیم و این واقعیت را فراموش کردهایم که ما در حقیقت میخواهیم ایرانیها و به خصوص نخبگان صاحب قدرت در این کشور رفتار خود را تغییر دهند.»
یکی از مشاوران سابق دبیرکل پیشین سازمان ملل در این باره گفت: «اگر ما به اندازه کافی محتاط و استراتژیک هستیم و به اشتباه خود در ارزیابی تواناییمان برای تطبیق دادن کشورها با خواست خودمان پی بردهایم، آنگاه باید شروع به دیدن ایران به عنوان یک چین احتمالی جدید در منطقه خاورمیانه کنیم... در عین حالی که از تمامی سختیهای مسیر رسیدن چین به وضعیت فعلی پس از سفر نیکسون (رئیس جمهوری پیشین آمریکا) آگاه هستیم.»
وی خاطرنشان کرد: این پروسه مطمئنا دارای فراز و نشیبها و سختیهایی خواهد بود، اما میتواند منجر به بازگشت تدریجی ایران به اقتصاد جهانی شود و ضمن بهبود وضعیت آموزش نسل جوان متعلق به طبقه متوسط جامعه، «موجب ظهور یک ایران دارای مراکز مختلف قدرت شود. البته این نقطه آرمانی نیست. ما مایلیم شاهد تغییرات سریعتر و تبدیل ایران به یک جامعه آزاد واقعی باشیم. اگر آشتی با غرب بتواند بهانه لازم برای گرفتاری با دشمنان خارجی را از حکومت این کشور بگیرد، ایران ممکن است شاهد مسیری به سوی اصلاحات باشد...درست مانند چین.
وی ادامه داد، البته من نسبت به اینکه حکومت ایران بتواند به چنین اجماعی در داخل برای رسیدن به یک انتقال مشابه چین برسد شک دارم. اما در آن زمان همین تردیدها در مورد چین نیز وجود داشت.
نیویورکتایمز در پایان نوشت: جان کری، وزیر امور خارجه آمریکا در این زمینه خط مشی درستی را اتخاذ کرده است: عدم لغو تحریمها در ازای چیزی کمتر از تعطیلی هرگونه جنبه نظامی فعالیتهای هستهای ایران. این تنها توافقی است که ارزش دستیابی را دارد و تنها مسیری است که اگر ایران میخواهد حقیقتا به یک چین جدید در خاورمیانه تبدیل شود، باید آن را طی کند.
پایان پیام/
نظر شما