خبرگزاری شبستان: نتانیاهو بار دیگر دشمنی خود با ایران را به رخ کشید. بخش اعظم سخنرانی نتانیاهو به ایران و حسن روحانی اختصاص داشت. او گفت به روحانی اعتماد نکنید، چراکه اقدامات اخیر ایران، فریبکاری است. احمدی نژاد گرگی در لباس گرگ بود اما روحانی گرگی در لباس میش است. گرگی است که می تواند چشمان جامعه بین المللی را تغییر دهد. اگر ثابت شد که دیپلماسی درباره برنامه هسته ای ایران، به بن بست رسیده اسرائیل آماده است به اقدام نظامی یکجانبه علیه ایران اقدام کند. در کنار او اوباما هم که سعی دارد دل اسرائیلی ها را به دست آورد پس از دیدار با نتانیاهو اعلام کرد گزینه نظامی علیه ایران هم چنان روی میز است.
اما ایران هم در مقابل واکنش نشان داده و حتی ظریف در توییتر رسمی خود نوشت رئیس جمهور اوباما نیازمند ثبات برای ارتقای اعتماد دوجانبه است. پیش فرض رئیس جمهور اوباما که ایران به خاطر تهدیدها و تحریم های غیر قانونی مذاکره می کند، بی احترامی به یک ملت، نادرست و زورگویانه است. حسن روحانی هم تاکید کرده بود انتظار ایران، شنیدن صدای واحد از ایالات متحده است. با وجود تمامی فراز و نشیب ها و لابی گری های رژیم صهیونستی به نظر می رسد دو کشور تصمیم و اراده جدی دارند تا با یکدیگر به توافقی دست پیدا کنند و مسائل و مشکلات خاورمیانه را با همکاری هم به سرانجام رساننداسرائیل درگیری خود با ایران را به آن جا رسانده است که آن را به یک بحث وجودی تبدیل کرده است. به عبارتی می گوید که در هیچ حالتی امکان تسویه حساب با ایران وجود ندارد. آن چه نتانیاهو از تریبون سازمان ملل گفت و تقریبا بعد از آن هر روز باراک اوباما، رئیس جمهوری امریکا تکرار کرد، چیزی غیر از این نیست. اسرائیل به هیچ وجه امکان ندارد که بتواند غنی سازی اورانیوم در خاک ایران را بپذیرد. و حتی اگر تهران موافقت کرد که برنامه هسته ای اش را متوقف کند و در تمامی نیروگاه های هسته ای اش را ببندد، مساله برای اسرائیل باز هم تمام شده نخواهد بود، برای این که این بار اسرائیل از جانب دانشمندان هسته ای ایران که دانش کامل هسته ای دارند، نگران خواهد بود که اکنون صاحب تجربه ای بزرگ در این زمینه هم شده اند.
در چارچوب دشمنی اسرائیل با ایران، نتانیاهو پیشنهاد هم پیمانی با اعراب برای رویارویی با ایران را داده است. اما آیا نزاع اعراب و ایران همانند اسرائیل وجودی محسوب می شود؟ در طول تاریخ هیچ چیزی که ثابت کند روزی از روزها درگیری میان ایران و اعراب به یک درگیری وجود تبدیل شده بوده، وجود ندارد. شاید منازعات و اختلاف هایی از زمان شاه وجود داشته و بعد از آن هم اختلافاتی بر سر جنگ های افغانستان و عراق به وجود آمد و بعد از سه سال از درگیری های جاری در سوریه تنش در روابط ایران و اعراب افزایش یافت به گونه ای که هر دو طرف جنگ نیابتی ای را در خاک سوریه دنبال می کنند اما هیچ کدام جنبه وجودی و حیاتی نداشته است.
بعد از این که امریکا دست دوستی به سمت ایران دراز کرد، نتانیاهو چنان در عرصه جهانی بر طبل عداوت کوبید گویی که تنها دشمن حقیقی در برابر ایران او است و ایران کشوری است که می خواهد دنیا را فریب دهد و این گونه می بیند که حسن روحانی "گرگی در لباس میش است" و برای همین به اعراب پیشنهاد شراکت در مواجهه با ایران را می دهد. مشکوک این است که اعراب پاسخ مثبت به دعوت نتانیاهو می دهند. اگر از نگاه برخی کشورهای عربی ایران می خواهد بر کل منطقه تسلط یابد، اسرائیل 65 سال پیش این کار را کرد و همچنان هم بر اشغال خود بر اراضی فلسطینی و به ذلت کشاندن فلسطینیان تاکید دارد و می خواهد آنها را از ساده ترین حقوق سیاسی و خواست های ملی شان محروم کند. حتی کشورهای عربی ای که از در صلح با اسرائیل در آمدند، نتوانستند بهره ای از این رویکرد خود ببرند برای این که طمع های اسرائیل حد و مرزی ندارد.
هر چقدر هم درگیری میان ایران و کشورهای عربی بزرگ باشد باز هم به بزرگی درگیری های عربی – اسرائیلی نیست، برای همین بدیهی است که تناقض و اختلاف همچنان با اسرائیل باقی بماند و از همه هم قوی تر باشد. مشکلات با ایران از نوع منازعات قابل حل است و امکان یافتن راه حلی میانه برای آن وجود دارد که بر اساس بتوان همه چیز را به نوعی تسویه کرد. اما مشکل با اسرائیل ثابت است که بسیار سخت تر از رسیدن به هر گونه راه حل یا تسویه حسابی محسوب می شود. کافی است نگاهی گذرا به حال و هوای فلسطینی ها بیندازیم تا شک و تردیدمان تبدیل به یقین شود، هر گونه شراکتی که بخواهد نتانیاهو به اعراب پیشنهاد دهد به معنای اعتراف به چیزی از سوی اعراب است که اسرائیل تا کنون نتوانسته علی رغم همه جنگ ها و برتری های نظامی و اقتصادی اش به آن برسد. برای همین است که دست نتانیاهو هم در هوا دراز مانده است.
پایان پیام/
نظر شما