خبرگزاری شبستان: همزمان با فرارسیدن ایام شهادت امام محمد جواد (ع) با سیدمرتضی حسینی شاه ترابی، استاد مدعو گروه تاریخ اسلام جامعه المصطفی العالمیه (ص) و پژوهشگر تاریخ اسلام و سیره اهل بیت (ع) گفتگویی در خصوص سیره علمی آن حضرت (ع) انجام داده ایم که از نظرتان می گذرد:
نهضت علمی و فکری که امام جواد (ع) در دوران حیات خود به راه اندختند، چه ویژگی ها و شاخصه هایی داشت؟
دوران زندگی و امامت امام محمدجواد (ع) همزمان است با دوره شکوفایی نهضت ترجمه در تمدن اسلامی و اوج قدرت سیاسی حکومت عباسیان. با این توضیح که عباسیان، همیشه ائمه شیعه را به عنوان رقیب سیاسی و مخالف جدّی خودشان احساس میکردند و تلاش داشتند به هر نحو ممکن خطرهای ناشی از مخالفت های سیاسی آنها را کنترل کنند. آنها این اقدام کنترلی خودشان را از همان آغاز روی کار آمدن، از دوران امامت امام صادق(ع) شروع کرده بودند و در دوران امامت امام جواد (ع) و پدر بزرگوارشان امام رضا (ع) تشدید کرده بودند.
عباسیان همچون عموم مسلمان ها از اخبار و روایات پیامبر (ص) درباره ظهور قائم آل محمد (ص) اطلاع داشتند و می دانستند که شیعیان چشم انتظار آمدن امامی هستند که قیام کرده و حکومت های ظلم را سرنگون و دنیا را پر از عدل و داد خواهند کرد. از طرفی هم حکومت احساس می کرد جامعه اسلامی به ویژه شیعیان، علی الظاهر مستعد آمدن چنین امامی است؛ به خصوص با ادعاهای مختلفی که درباره مهدویت برخی از امامان شیعه یا فرزندان آنها و یا دیگران صورت می گرفت. بنابراین، این خطر جدی را از طرف امامان شیعه احساس کرده و حدس می زدند ممکن هست امامان شیعه در صورت به دست آوردن فرصت و موقعیت، دست به قیام و اقدام نظامی علیه حکومت بزنند. بر همین اساس، ائمه معصومین (ع) از جمله امام جواد(ع) تحت مراقبت های شدید حکومت بودند.
با این توصیف فشار مضاعفی بر امام جواد (ع) حاکم بود؟
بله فشارهای سیاسی حکومت بر امام جواد (ع) طوری بود که ارتباط ایشان با شیعیان و حتی فعالیت های علمی آن حضرت را محدود می کرد. به همین دلیل وقتی در کتب رجالی و تاریخی تتبع می کنیم، مشاهده می کنیم تعداد راویان امام جواد (ع) یعنی کسانی که از ایشان فقط روایت نقل کرده اند، از چند صد نفر تجاوز نمی کند. حالا در بین این چند صدنفر که راوی حدیث امام (ع) هستند، چه تعدادشان را می توان جزو شاگردان ایشان تلقی کرد که توفیق شاگردی در محضر امام (ع) را داشتند، مسئله دیگری است. در این دوران ملاحظه می کنیم حکومت عباسی تا اندازه ای از جایگاه سیاسی و اجتماعی امام محمد جواد (ع) ترس دارد که مأمون دختر خودش ام فضل را به عقد امام جواد(ع) در آورد و او را به خانه امام (ع) فرستاد تا بتواند از نزدیک امام (ع) را تحت نظر و مراقبت قرار دهد. یعنی حتی در منزل امام جواد (ع) هم جاسوس فرستاده بود، آن هم در حد نزدیکترین رتبهی خانوادگی امام.
همین ازدواج ام فضل با امام جواد (ع) طبق بعضی از اخبار و گزارش های تاریخی با مخالفت های جدی بعضی از عباسیان مواجه شد، چون می ترسیدند این اقدام به جای اینکه به نفع حکومت بشود و راهی برای کنترل امام جواد(ع)، تبدیل به فرصت و دستاویزی برای امام (ع) شود که به عنوان رقیب جدی عباسیان وارد میدان قدرت شده و با توسل به جایگاه نسبی و خانوادگی خودش و همچنین پیوند خانوادگی که از طریق این ازدواج با عباسیان پیدا کرده، ادعای حکومت و قدرت سیاسی کند.
آیا حضرت (ع) با وجود این فشارها ارتباط خود را با شیعیان خود حفظ کرده بودند؟
بله. با وجود این حساسیت های سیاسی از طرف عباسیان و حکومتگران سیاسی نسبت به امام جواد (ع)، از طرفی شیعیان هم مترصد فرصت بودند تا بسنجند امامشان چه اقدامی را مناسب با موقعیت و وضعیت آنها می داند. در همین راستا است که عبدالعظیم حسنی (ع) گمان خودش را نسبت به مهدویت امام جواد (ع) مطرح می کند و از ایشان سوال می کند که آیا گمان درستی دارد یا نه؟
دوران امامت امام جواد (ع) گرچه مقارن با شکوفایی نهضت ترجمه و ورود گسترده متون ترجمه شده غیراسلامی به فرهنگ اسلامی است، ولی به دلیل همین فشارهای سیاسی یاد شده و همچنین به دلیل شهادت زودهنگام و کوتاه بودن مدت امامت آن حضرت(ع)، بیش از آنکه این دوران به شکل گیری یک نهضت علمی بیانجامد، به تقویت شبکه ارتباطی و مخفیانه امامت با شیعیان پرداخت تا زمینه را برای آمدن مهدی موعود(ع) و غیبت صغری آماده کند.
با این حال، با همه فشارهای سیاسی اعمال شده از طرف حکومت، امام جواد (ع) در فرصت های مختلف به بازگویی و بیان معارف اهل بیت(ع) به جامعه اسلامی به خصوص جامعه شیعی اقدام می کردند. مناظرات امام جواد (ع) با یحیی بن اکثم و سایر فقها و عالمان و دانشمندان که برخی از آنها هم در دوران کودکی امام صورت گرفته، نمونه هایی از این تلاش و اهتمام امام به عرضه معارف اهل بیت به جامعه است.
مسعودی تاریخ نگار شناخته شده تاریخ اسلام در "اثبات الوصیه" گزارش می دهد:" تعدادی از فقها و علمای بغداد و شهرهای دیگر که بالغ بر هشتاد نفر بودند، قصد حج و مدینه را کردند تا از این طریق امام جواد (ع) را که هشت ساله بیشتر نداشت، ببینند. وقتی که به مدینه رسیدند وارد خانه جعفر بن محمد شدند. عبدالله بن موسی برادر حضرت رضا (ع) بر آنها وارد شد و در صدر مجلس نشست و سپس شخصی صدا زد این فرزند رسول خدا (ص) است و هر کس سوال دارد از او بپرسد. آنها سوال هایی کردند اما پاسخ های مناسبی دریافت نکردند و از شنیدن جواب های نادرست حیرت زده و نارحت شدند.
بعد از مدتی امام جواد (ع) به همراه یکی از اصحاب خودش یعنی موفق خادم آمد و سوال کنندگان سوال های قبلی خودشان را این بار از آن حضرت (ع) پرسیدند و امام به خوبی و مطابق با سنت نبوی و معارف اهل بیت(ع) جواب آنها را دادند به طوری که همه پذیرفتند." این قبیل پرسش و پاسخ ها و مناظرات به دفعات برگزار شده و گزارش شده است.
چطور فردی در سن پنج سالگی می تواند به مقام امامت رسیده و از دانشی برخوردار باشد که حیرت برانگیز باشد؟
خردسالی امام جواد (ع) هنگام رسیدن به امامت برای بسیاری افراد شبهه برانگیز بود و هست و بسیاری باور نمی کردند که حضرت (ع) در هشت سالگی توانایی پاسخگویی به سوالات علمی و بر عهده گرفتن مقام امامت را داشته باشد، ولی امام با پاسخگویی به یک یک پرسش ها به آنها نشان می داد که در گمانشان دچار اشتباه شده اند.
همین سوال را بارها از امام رضا (ع) پرسیدند و ایشان در پاسخ خود به جانشینی حضرت سلیمان (ع) در دوران کودکی و نبوت حضرت عیسی (ع) در گهواره اشاره کردند؛ از طرف دیگر امام علی (ع) زمانی مسلمان می شوند که هنوز به سن بلوغ نرسیده اما اسلام ایشان چنان قوی است که از ایمان فردی چهل ساله محکم تر است. از سوی دیگر امامت منصبی است که انتخابی نیست، اعطایی و از سوی خدا است علم هم همین طور هدیه ای از جانب خدا به امام (ع) است. همان طور که بسیاری از مناظرات ناظر به بحث خردسالی امام (ع) است و ایشان چنان پاسخ هایی به طرف مقابل می دهند که فراتر از تصور آنها است؛ البته بخشی از علم ایشان هم به جایگاه علمی خانوادگی آنها بازمی گردد که انتقال علم از پدر به فرزند صورت گرفته است.
پایان پیام/
نظر شما