اسراری مگو که فقط قطب می داند!!

خبرگزاری شبستان: اینکه انسان در ابتدای مسیر قرب، قدرت درک و هضم برخی مطالب را ندارد غیر از این است که بگوییم اصل ارائه راه مطلبی است که برای همگان قابل فهم نیست.

به گزارش خبرگزاری شبستان، امروزه ما در میان مسلمانان با طوایف مختلفی روبه رو هستیم که از عرفان و حقایق عرفانی دم می زنند و آداب و رسوم و روش های خاصی نیز برای خود قائلند. آنچه امروز شاهدیم در واقع ادمه حرکت مستمری است که از صدر اسلام آغاز شده است. در صدر اسلام کسانی بودند که به نام "زهّاد" و احیانا عناوین دیگری نامیده می شدند و ریشه های اولیه این حرکت به آنها باز می گردد. این افراد بر زهدورزی و دوری از زخارف و لذایذ دنیا و اجتناب از آن بودند. سپس بتدریج چیزهایی مختلفی به آن اضافه شد و مسلک ها و طریقه های خاصی به عنوان آداب و رسوم "تصوف" و امثال آن در میان برخی از طوایف مسلمانان پدید آمد. این احتمال بسیار قوی است که بسیاری از این آداب و رسوم از غیرمسلمانان گرفته شده باشد.
همچنین گاهی با این توجیه که اسلام روش خاصی را تعیین نکرده است، هر کس هر راهی را که تشخیص داده برای این مقصد مفید است، انتخاب کرده و در پیش گرفته است. علاوه بر آن گاهی از برخی آیات و روایات استبناط ها و برداشت هایی صورت گرفته و سعی شده بر روش هایی که غیرمسلمانان داشته اند، تطبیق گردد. البته تماس های مستقیم با سایر اقوام و ملل نیز در پدید آمدن این مجموعه بی تاثیر نبوده است. به هر حال مجموعه این عوامل دست به دست هم داده و مسلک ها و طریقه های مختلفی را با نام "عرفان" و "تصوف" و امثال آنها در میان مسلمانان پدید آورده است.
روش مهم و کلی غیرمسلمانان در این زمینه، تضعیف قوای بدنی و قطع توجه به امور مادی بوده و هست. امروزه نیز در میان طوایف مختلفی از هندوها – به خصوص جوکی ها – آداب و رسوم خاصی وجود دارد که عمده اش "ضبط نفس" است و سعی می کنند با ریاضت هایی که بر خود تحمیل می کنند، قدرت روحی خود را افزایش دهند. در میان مسلمانان نیز برخی از طوایف متصوفه و منسوبین به عرفان اسلامی کم و بیش از این آداب و رسوم الگوبرداری کرده و آن را به عنوان راهی برای رسیدن به معرفت پیشنهاد داده اند.
توجیه آنها نیز این است که گرچه اسلام چنین مطالب و راه هایی را بیان نکرده و توصیه ننموده؛ ولی اتخاذ این روش ها کاری شبیه "رهبانیت" پیروان حضرت مسیح (ع) است که گرچه آنان خود آن را بنیان نهادند؛ ولی مرضیّ خداوند نیز واقع شد. در مواردی نیز گفته می شود این مطالب در کتاب و سنت هم آمده و سعی می شود با توجیه و تفسیرهایی برخی از آیات قرآن و روایات اسلامی در این مضامین حمل و بر آنها منطبق گردد.
اما به راستی آیا می توان باور کرد در حالی که اسلام بزرگ ترین شان را برای معرفت خداوند قائل شده و بیشترین اهمیت را به این مساله داده راه مشخصی را برای نیل به این معرفت ارائه نکرده و آن را بر عهده خود افراد گذارده باشد؟!
نمی توان پذیرفت که چنین مساله مهمی به صورت سر و رازی مگو تنها در اختیار برخی از افراد قرار داده شده و از دیگران مخفی نگاه داشته شده باشد البته انکار نمی کنیم که مطالب و مسائلی هست که همه کس لیاقت و توان درک آن را ندارند و به عنوان اسرار تلقی می شود ولی این مساله مربوط به اصل بیان راه نیست، بلکه درباره مراتبی از معنویات و کمالات عرفانی صادق است اما این که انسان در ابتدای این مسیر قدرت درک و هضم برخی مطالب را ندارد غیر از این است که بگوییم اصل ارائه راه مطلبی است که برای همگان قابل فهم نیست. این که از کجا شروع کنیم و از چه راهی برویم برای همه قابل فهم است. در این مورد قابل قبول نیست که بگوییم راه سیر و سلوک الی الله آداب و رسومی سری است که تنها "قطب" آنها را می داند و دیگران برای دست یابی به آن باید نزد قطب سر بسپارند.
سر وجود آیات و روایات محکم و متشابه و نیز اینکه قرآن و احادیث ظاهر و باطن دارند آن است که افرادی که صلاحیت دارند و اهل دقت و تامل هستند بتوانند از آن معارف عمیق و ژرف استفاده کنند و دیگرانی که در سطوح پایین تری هستند از ظواهر و محکمات قرآن و روایات بهره ببرند. در هر صورت چنان نیست که خدای متعال یا انبیاء و اولیای دین از نشان دادن کوتاه ترین و بهترین راه وصول به مقصد نهایی کوتاهی کرده یا بخل ورزیده باشند و درجات مختلف افراد در نیل به مدارج کمال نوعا مربوط به اختلاف تلاش، همت، دقت و تامل آن ها است.
برگرفته از کتاب "در کوچه های آفتاب؛ جستاری در عرفان اسلامی" اثر علامه محمد تقی مصباح یزدی
پایان پیام/
 

کد خبر 298395

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha