فلسفه تفاوت دیه زن و مرد در اسلام

خبرگزاری شبستان: نه تنها در مسائل تشریعى، بلکه در مسائل حکومتى نیز آنجا که سخن از قضا و حکم است، خواه ‏قضاى باب قضاوت، خواه قضاى حکومت، مرد مؤمن و زن مؤمنه حق اعتراض ندارند.

خبرگزاری شبستان: ذهن بشر همواره با سوالات مختلف مواجه است که همین سوالات مسیر پیشرفت و دستیابی او به فناوری ها را هموار کرده است. البته وقتی پای احکام و دستورات دینی در میان است دامنه این سوالات وسیع تر شده و عمق بیشتری می یابد. یکی از سوالات درباره قوانین حقوقی دین به چرایی اختلاف دیه زن و مرد باز می گردد که در این نوشتار به آن پاسخ داده می شود:

همیشه و همه جا دیه مرد بیشتر از زن نیست و درآمد مرد نیز از آن زن است‎ .‎لیکن یک سلسله از ارزیابی ها در قرآن کریم به بدن برمى‏گردد، و هر بدنى که منشأ اقتصادى بیشتر و ‏قوى‏تر باشد، مسأله دیه هم با تناسب او تنظیم مى‏شود، چه این که مسائل ارثى هم این چنین است‎.‎ اما آنچه که به تعلیم و تربیت مربوط است زن و مرد در آن مقام مورد خطاب مشترک، قرار گرفته‏اند.

قرآن ‏در امور حکومتى همانند امور معرفتى زن و مرد را یکسان مورد خطاب قرار داده و مى‏فرماید: "‎ما کان لمؤمن ولا مؤمنة اذا قضى اللَّه ورسوله أمراً أن یکون لهم الخیرة من أمرهم»(1).‏ ‎ ‎و هیچ مرد و زن مؤمنى را نیامده است که چون خدا و پیامبرش فرمانى دهد، براى آنان در کارشان ‏اختیارى باشد. یعنى اگر نظام اسلامى، قضا و حکمى را ارائه داد و پیامبر (ص)، حکمى کرد و از طرف خداى سبحان دستورى ‏را ابلاغ کرد، هیچ مرد باایمان، و هیچ زن باایمان، حق تصمیم‏گیرى مخالف در برابر قضا و داورى خدا و پیامبر (ص) را ‏ندارد. نه تنها در مسائل تشریعى، بلکه در مسائل حکومتى نیز آنجا که سخن از قضا و حکم است، خواه ‏قضاى باب قضاوت، خواه قضاى حکومت، مرد مؤمن و زن مؤمنه حق اعتراض ندارند.‏ ‎

‎در مسائل اخلاقى نیز در قرآن کریم آمده است‎: " یا أیّها الّذین آمنوا لا یسخر قوم من قوم عسى أن یکونوا خیراً منهم ولا نساءٌ من نساء عسى أن یکنّ ‏خیراً منهنّ»(2).‏ ‎ اى مؤمنان! نباید قومى قوم دیگر را ریشخند کنند شاید آنها از اینها بهتر باشند و نباید زنانى، زنان دیگر را ‏ریشخند کنند شاید‎ ‎آنها از اینها بهتر باشند‎. هیچ کسى، اعم از مرد یا زن، حق ندارد دیگرى را مسخره و یا تحقیر نماید، زیرا خیر بودن از مدرکات ‏بصرى نیست که به چشم بیاید، خیر مربوط به جان است و جان نیز مستور است، و چه بسا کسى که مورد ‏تحقیر قرار مى‏گیرد بهتر از کسى باشد که تحقیر مى‏کند. بنابراین، نه مرد حق تمسخر دارد، و نه زنى مجاز ‏به این کار است. چرا که قرآن مى‏فرماید‎:‎ ‎ » ‎عسى أن یکونوا خیراً منهم ولا نساء من نساء عسى أن یکنّ خیراً منهنّ‎ «‎ ‎ ‎در روایت آمده است که چند چیز در میان چند چیز مستور است: یکى شب قدر است که در بین شبها ‏مستور است، و دیگرى اولیاى خدا هستند که در بین افراد عادى گمنام و مستور هستند، و چه بسا کسى ‏که مورد تحقیر قرار گرفته از اولیاى الهى باشد.‏ ‎تحقیر کردن به چهار صورت محتمل است: گاهى ممکن است مردى، مردى را تحقیر کند، و یا مردى زنى ‏را تحقیر نماید. چنانکه گاهى ممکن است زنى، زن دیگرى را تحقیر کند، یا زنى، مردى را مورد تحقیر قرار ‏دهد. این چهار صورت مفروض است ولى دو صورت آن را قرآن با صراحت بیان مى‏فرماید و اصل کلى را یادآور ‏مى‏شود که، چه بسا کسى که مورد تحقیر قرار مى‏گیرد بهتر از تحقیر کننده باشد.‎ ‎بنابراین در مسائل اخلاقى هیچ امتیازى بین زن و مرد نیست.

و اما در مسأله دیه چون جنبه خیر بودن در ‏او نیست بلکه مربوط به جنبه بدنى است، لذا اگر بدن در مسائل اقتصادى قوى‏تر بود دیه آن بیشتر است و ‏چون مردها در مسائل اقتصادى معمولاً بیشتر از زن ها بازدهى اقتصادى دارند دیه آنها نیز بیشتر است و این ‏بدان معنا نیست که در اسلام مرد ارزشمندتر از زن باشد بلکه تنها آن بُعد جسمانى - جنبه بدنى - آن دو ‏صنف لحاظ مى‏شود. اصل دیه مربوط به ارزیابى روح نیست و نباید در مسائل انسان‏شناسى و عظمت زن و ‏مرد این عنوان مورد نقد و نقض قرار گیرد.‏ ‎

‎بنابراین‎ ‎دیه معیار ارزش آدمى و نقد ناقدان بدان جهت است که انسان را در حد یک گیاه مى‏شناسند، ‏اما واقعیاتى نظیر این که انسان به جایى برسد که تنگاتنگ با ملائکه سخن بگوید، و فرشتگان به استقبالش ‏درآیند، براى آنان بى‏مفهوم است. و وقتى این سلسله از مسائل مطرح بشود تازه آنها به خود مى‏آیند که ‏عجب! ماوراى طبیعتى هم هست، موجودى به نام فرشته نیز وجود دارد! و ما براى ابد، زنده‏ایم و عمر این تن ‏زودگذر ما حداکثر یک قرن است اما جان ما جاودان و ابدى است، نه سخن از یک میلیارد سال که اصلاً سخن ‏از سال و ماه نیست، و ما به جایى مى‏رسیم که فرشته‏ها به استقبال ما مى‏آیند و تهنیت مى‏گویند و تحیّت ‏مى‏فرستند:‏ ‎" ‎سلام علیکم طبتم فادخلوها خالدین" (3).‏ ‎ ‎درود بر شما خوش باشید و درون آیید جاودانه‎.‎ ‏

پی نوشت ها:

‏(1) سوره احزاب، آیه 36.‏

‏(2) سوره حجرات، آیه 11.‏ ‏

(3) سوره زمر، آیه 73.‏ ‎ ‎
*برگرفته از زن در آئینه جلال و جمال آیت الله جوادی آملی، صص 419 ـ 421.

پایان پیام


 

کد خبر 297736

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha