خبرگزاری شبستان: تحول علوم انسانی از جمله مباحثی است که رهبری بارها در سخنان خود به آن تاکید داشته اند، از این رو با سید جواد میری، استاد پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، مدیر روابط بین الملل و همکاری های علمی، سردبیر مجله چشم انداز اسلامی در لندن و کارشناس فلسفه علم و مطالعات ادیان از دانشگاه گوتنبرگ سوئد گفتگویی انجام داده ایم که از نظرتان می گذرد:
با توجه به اینکه علوم انسانی ما غالبا وارداتی از غرب هستند، دولت – به ویژه دولت تازه نفس یازدهم - چه نقشی می تواند در تحول علوم انسانی داشته باشد؟
نخستین نکته ای را که باید به آن اذعان داشت این است که دولت ها نباید در این راستا دخالت مستقیم کنند و در حوزه های مدنی به صورت اخص مصوبه ندهند، بلکه فضای فرهنگی و فکری ایجاد کرده و با در اختیار قرار دادن بودجه کمک و حمایت کند؛ در واقع دولت باید فضاسازی کند. اما به اعتقاد بنده این طور نیست که دانشگاه الگوی علوم خود را فقط از غرب به صورت دربست گرفته و هیچ دخل و تصرف و خلاقیتی در آنها نشده باشد.
نکته بعدی این است که در این حوزه اندیشمندان معاصر ما همچون علامه جعفری، شهید مطهری، علامه طباطبایی و ...هر یک با یک سیستم فکری وارد علوم انسانی شده و این باید مفهوم سازی شود و پای ما در سنت فکری مستحکمی قرار گیرد.
این سنت فکری را چطور می شود ایجاد کرد؟
اگر بخواهیم در حوزه علوم انسانی تغییر ایجاد کنیم باید با سنت فکری مرتبط شویم. برای روشن شدن این مطلب مثالی عرض می کنم؛ جامعه شناسی یک رشته جهانی است اما این طور نیست که در همه کشورها یک مایه داشته و یک گونه تولید شده باشد بلکه جامعه شناسی در آلمان، فرانسه، آمریکا، انگلیس و ... هر یک صبغه و رنگ خاصی دارد. بنابراین باید با سنت های کشور ما که حکمی، فلسفی، فقهی، ادبی و عرفانی است ارتباط برقرار کرد و این پنج پاردایم اگر با یکدیگر تعامل برقرار کنند، می توانند مجموعه ای از الگوها را بیافرینند که به صورت تدریجی منجر به تحول علوم انسانی شوند.
البته نباید فراموش کرد هر یک از این موارد موضوع و غایت خاصی دارند و باید مرزهای موجود میان آنها مشخص شود. بنابراین باید به ظرافت ها توجه شود تا شاهد تحول بنیادی در این زمینه باشیم.
اما فرض اینکه بخواهیم علوم جدید بسازیم، از پایه نادرست است. به این دلیل که وقتی علوم در بستری رشد می کند، در حال پاسخ به یکسری نیازها است. بنابراین هر علمی برای خود موضوعی دارد که با تعامل با یکدیگر می توانند در نهایت باعث تحول کیفی در علوم انسانی با صبغه ایرانی شود.
تحول علوم تا چه اندازه می تواند در توسعه کشور و عملی شدن الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت موثر باشد؟
یکی از علوم که به ما چشم انداز می دهد تاریخ است. تاریخ نشان می دهد کارهایی که طی برهه ای دستوری و بخش نامه ای بوده، اگر چه سرو صدا و غوغایی ایجاد کرده، اما عملا کاربردی نداشته است. در این زمینه به طور مثال آیا نگاه علامه طباطبایی به علوم انسانی دستوری بود یا ریشه در سنتی قوی داشت؟ یا استاد مطهری چقدر بودجه گرفته تا وارد حوزه تحول علوم شود و الگو در چارچوب دولت ارائه دهد؟ بنابراین اگر بخواهیم تحولی ایجاد کنیم، دولت به عنوان نهاد قدرتمند باید سایه خود را از فضای اصحاب این عرصه بردارد و به جای آن فضای نقد و بررسی و گفتگو ایجاد کند. البته گفتگو فقط رد و بدل کلام نیست، گفتگو روشنگری ایجاد می کند در ذیل آن چراغ می توان مسائل را به خوبی فهمید و حل کرد.
از سوی دیگر مهندسی کردن یکی از معضلاتی است که در کشورمان داریم. با این نگاه جامعه انسانی را نمی شود مهندسی کرد، بلکه زمانی می توان تحول ایجاد کرد که به درصدی از آگاهی برسیم. آگاهی به صورت افقی نیست و درجات دارد. به صورت دفعی نمی توان تغییر به وجود آورد. انسان موجودی است با ریشه فرهنگی که اگرچه ممکن است برخی از آداب و رسومش ناشایست باشد اما همین رسوم را نمی توان به صورت ناگهانی تغییر داد. در سیر تحولات نبوی هم تغییر فرهنگ جامعه تدریجی بود؛ به طوری که مشاهده می کنیم قرآن دفعتا نازل نمی شود بلکه در طول 23 سال و به صورت تدریجی به بشر نازل می شود. بنابراین باید این تغییر از بیرون و آگاهی که از درون تبلور کند و در نقطه ای تلاقی پیدا کند و نبود یکی باعث بروز مشکلات در سیاست، اقتصاد، و جامعه کلان می شود.
حضور متصدیان بیگانه با علوم انسانی در مسوولیت های مرتبط با این حوزه چه عواقب سوئی درپی دارد؟
اگر فردی بتواند موضوعات انسانی را در یک چارچوب به هم پیوسته – نه به صورت مجزا – ببیند و بین مسائل شخصی و مشکلات اجتماعی رابطه برقرار کند، البته همیشه این مساله مشکل ساز نیست؛ در برخی موارد مشاهده می شود مدیران موفقی هستند که موفقیت آنها اثبات شده و به دلیل مسائل رانتی نیست، دارای تجربه های گران بهایی هستند که وارد این حوزه شده و نباید به دلیل نبود مدرک مرتبط این افراد کنار گذاشته شوند بلکه اگر بتوان افرادی که دغدغه کاری و فکری انسان و اجتماع و مدیریت و حل مساله را دارند، از آنها هم استفاده کرد، تغییر و تحولات به سمت مثبت تر رفته و به نتایج مطلوب تری می رسیم.
آزاداندیشی و اهتمام دولت به برپایی کرسی های آزاد اندیشی چه تاثیری در بر این پروسه دارد؟
مشکل مهمی که در کشور ما وجود دارد این است که وقتی مساله ای بزرگ را می خواهند مطرح کنند، افرادی که ورود پیدا می کنند یا به اصطلاح این کاره نیستند یا هزار کار دیگر دارند با مشغله فراوان. از وقتی بحث کرسی های آزاداندیشی مطرح شد، افرادی ورود پیدا کردند که یا اطلاع کافی در این زمینه نداشتند یا صاحب چندین منصب دیگر بودند. باید دایره انتخاب و گزینش افرادی که می توانند در این زمینه موثر باشند، وسیع کرده و دایره خودی و بیخودی را گسترده تر کنیم. تمام معضلات کشور جنبه علمی و غیر علمی نیست بلکه کمبود سعه صدر هم هست. اگر سعه صدر نباشد، نه تنها کمکی نمی شود بلکه تاثیر مطلوب را نیز درپی ندارد.
پایان پیام/
نظر شما