دستم را همزمان با دست مقام معظم رهبری پیوند زدند

خبرگزاری شبستان: جانباز دفاع مقدس از خاطرات دوران مجروحیت خود گفت: در بیمارستان پزشکان تصمیم گرفتند دستم را قطع کنند ولی تحت نظارت دکتر فاضل پیوند دست را همزمان با پیوند دست مقام معظم رهبری انجام دادند.

به گزارش خبرگزاری شبستان از البرز، تقی دانایی، رزمنده دفاع مقدس در خصوص حضور خود در سال های دفاع مقدس گفت: انقلاب اسلامی سال 1357 پیروز شد و این آغاز عشقی بود که بعد آن مشکل ها ایجاد شد، سال هایی که هر روز و خاطره ای که در زمان خود ثبت شده است، می تواند هزاران کتاب شود.


به گفته این رزمنده: هنوز جنگ آغاز نشده بود که به عنوان افسر ژاندارمری در منطقه سر مرزی دهلران مشغول خدمت بودم، آن روزها یکی از حربه های دشمنان کودتای نظامی و فعالیت مخفی و براندازی بود که به عنوان مثال می شود به کودتای نوژه اشاره کرد.


وی ادامه داد: طرح ادعای کودتای افسران از حقه هایی بود که از طرح لنین کاربردش گرفته شده بود، واقعیت این بود که افسران ایران بیشترین دلسوزی را نسبت به وطن و دین خودشان داشتند، ولی توده های منافقین با استفاده از طرح لنین که برای پیاده سازی مکتب کمونیستی در مناطقی جواب داده بود، می خواستند افسران ایرانی را مورد هجمه قرار دهند.


دانایی افزود: پیش از شروع جنگ شاهد حضور منافقین عراق در منطقه بودم، من در سر مرزی دهلران با چند درجه دار و سرباز می دیدیم که پاسگاه روبه روی ما در عراق چند تانک و تیپ های زره ای را به حالت آماده باش داشت، همچنین در منطقه فکه، موسیان و دشت عباس منافقین راه را برای عراقی ها باز کرده بودند که در شهریور سال 57 از اهالی اصفهان، یزد چند سیفی کار به عنوان اسیر دودستی از طرف منافقان به عراق تحویل داده شد و این در شرایطی بود که در دولت مرکزی خبری از جنگ نبود.


این رزمنده توضیح داد: با فعالیت منافقان فرمانده شهید ستوان شفیع خوانی، مجبور به عقب نشینی به سد کنجان چم در ورودی مهران شد، بعد این اقدام سد کنجان چم را با هدف دست نیافتن دشمن به آن منهدم می کند و با سنگربندی جلوی پپیشتازی عراقی ها را می گیرد، در آن زمان تیپ خرم آباد از آنجا کوچ و به دشت گلان نزدیک ایلام انتقال یافته بود که همانجا شفیع خوانی به درجه شهادت رسید.
 

وی با بیان این مطلب که فرماندهی محور کانی سخت و شورشیرین را بر عهده گرفت، توضیح داد: همان سال فرماندهی کانی سخت و شور شیرین را بر عهده داشتم، شرائط دشواری بود آذوقه و مهمات کمی داشتیم و از جوانمردان که در استخدام ژاندارمری بودند و وظیفه تامین آذوقه و مهمات را داشتند می خواستیم برای تهیه امکانات به سمت پشت جبهه بروند و نیازهای ضروری را تامین کنند.


همزمان با ریاست جمهوری بنی صدر بود که خیانت های پنهان و آشکار او معلوم شده بود، سال 21/3/1360 بود که بنی صدر برای نخستین بار به منطقه آمد. قبل ورودی مهران شهرکی به نام صالح آباد بود، که فرماندهی آن را شهید کریمی بر عهده داشت، او عده ای از زنان منطقه ملک شاهی را که عزم عالی داشتند جمع کرد و به امامزاده زید آورد و با آمدن بنی صدر آن زنان آنچنان او را زدند که اگر همراهی اطرافیانش نبود قطعا کشته می شد و فردای آن روز منطقه مورد هجوم ناجوانمردانه ای از هواپیماهای توپخانه عراق قرار گرفت.


این جانباز گرانقدر در خصوص زمان مجروحیت خود اظهار داشت: سال 60 در 23 خرداد بود که در ارتفاعات کانی سخت، در جنگ تن به تن از ناحیه دست مجروح شدم، در بیمارستان پزشکان تصمیم گرفتند دستم را قطع کنند ولی با انتقال به بیمارستان مصطفی خمینی(ره) و تحت نظارت دکتر فاضل پیوند دست را همزمان با پیوند دست مقام معظم رهبری انجام دادند،بعد از آن هر وقت درد سراغم می آید یاد حضرت آقا می افتم و آرام می گیرم.


سرهنگ دوم نیروی انتظامی در پایان توضیح داد: گفته ها و شنیده های انقلاب و دفاع مقدس با بهره گیری از کتاب و ثبت آن می تواند راهگشایی برای آیندگان باشد، نسل امروز و نسل آینده پیشرو تر از نسل ما در نبرد استراتژی سایبری قدم به جنگ رو در رو بادشمنان انقلاب گذاشته اند، جنگ امروز جنگ نرم و در حوزه سایبری است و مطمئنا جوانان امروز پیشروتر از جوانان گذشته در عرصه نبرد حضور خواهند یافت.


پایان پیام/

کد خبر 297105

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha