به گزارش سرویس دیگر رسانه های خبرگزاری شبستان به نقل از فارس، علائم ظهور به چند گونه تقسیم میشود که این تقسیمبندیها از زاویههای گوناگون انجام میشود، در ادامه به دو تقسیم از علائم ظهور از منظر آیتالله محمدعلی ناصری استاد اخلاق و مدیر حوزه علمیه حضرت ولی عصر(عج) اشاره میشود. این مباحث توسط مجید هادیزاده به رشته تحریر در آمده است.
*علائم حتمیه و علائم غیر حتمیه
یکی از این تقسیمات - که بر اساس قطعی بودن و یا قطعی نبودن پیدایش آن علائم، صورت پذیرفته - تقسیم این علائم به دو دسته بزرگ علائم «حتمیه» و «غیر حتمیه» است.
منظور از علائم «حتمیه» علاماتی که حتماً به وقوع خواهد پیوست و به عبارت دیگر در پیدایش آنها بدائی برای خداوند متعال صورت نخواهد پذیرفت، سنت خداوند درباره این علائم، چنان جریان یافته که مانند تحقق مرگ برای یک یک انسانها، قطعی باشد و به هیچ وجه وقوع آنها منتفی نشود.
در مقابل اما «علائم غیر حتمیه» را نام بردهاند، این علائم اگر چه در شمار علائم ظهور نام برده شده است، اما تحقق آنها حتمی نیست و احتمال آن میرود که در جریان قدر الهی از تحقق آنها جلوگیری شود.
خروج سفیانی از علائم حتمیه است و شماری دیگر از علائم نام برده شده در روایات اهل بیت(ع) از علائم غیر حتمیه.
*علائم شخصیه، نوعیه و بیانگر سال ظهور
یکی دیگر از این تقسیمات، تقسیم آن علائم به سه قسم: شخصیه و نوعیه و بیانگر سال ظهور است.
*علائم شخصیه
توضیح آنکه شماری از نشانههای ظهور، مربوط به یک شخص و یا واقعه خاص است، این نشانهها تنها بر آن موارد خاص تطبق میشود و جز از مورد خاص خود، بر دیگر موارد نمیتواند انطباق یابد.
واقعه سید یمانی و یا طلوع خورشید از سوی غرب
آسمان، در این شمار است، چه سید یمانی تنها یک شخص است و آنچه درباره قیام او ذکر شده، بر دیگر افراد منطبق نمیشود، در همین شمار است طلوع خورشید از جانب مغرب که تنها یک مرتبه با آن ویژگیها بوقوع میپیوندد و هیچ مورد مشابهی ندارد که بتوان آن را بر آن مورد مشابه حمل کرد.
*علائم نوعیه
این علائم اما نشانگر نوعی از وقایع ما قبل زمان ظهور هستند که میتوانند بر موارد متعددی انطباق یابند. وقوع قحطی طولانی مدت در دوران متصل به ظهور آن حضرت، در این شمار است، چه تمامی قحطیهائی که در زمانهای مختلف پدید آمده و از دورهای طولانی برخورد بوده است، میتواند از مصادیق آن علامت باشد.
پر واضح است که تنها پس از ظهور آن حضرت است که میتوان دریافت کدام یک از این قحطیها علامت واقعی ظهور ایشان بوده است.
*علائم بیانگر سال ظهور
این دسته از نشانههای ظهور؛ علائمی هستند که تنها یکسال پیش از وقوع انقلاب جهانی آن حضرت آشکار میشوند، این علائم، نشانگر فرا رسیدن حوزه زمانی یکساله پیش از زمان ظهور است و با آشکار شدن زنجیرهوار آن علامتها، میتوان دریافت که تا یکسالی پس از آن، آن حضرت عالم را به نور وجود خود منور خواهند فرمود.
بسیاری از علائم شخصیه و علائم نوعیه متحقق شدهاند و شماری از علائم شخصیه و نیز علائم قسم سوم باقی ماندهاند که پیش از فرا رسیدن زمان ظهور آشکار خواهند شد.
*شماری از علائم ظهور
در اینجا، به اختصار به شماری از نشانههای ظهور اشاره میکنیم، این نشانهها در شمار علائم حتمیه قرار دارند و بدون تردید پیش از ظهور آن حضرت به وقوع خواهند پیوست:
-ظهور 28 پرچم
گویا اشاره به ظهور بیست و هشت دولت و یا شبه دولت در ممالک اسلامی دارد.
-آشکار شدن نیم تنهای بین آسمان و زمین
هر چند از چگونگی این واقعه چندان اطلاعی نداریم، اما میدانیم که مدتی پیش از ظهر آن حضرت(عج) نیم تنهای در فاصله میان آسمان و زمین ظاهر خواهد شد و گویا مردم بسیاری از مناطق میتوانند آن را مشاهده کنند.
-خسوف و کسوف نابهنگام
میدانیم که بر طبق قوانین علم نجوم، خسوف معمولاً در چهاردهم ماه واقع میشود و کسوف نیز در بیست و هشتم ماه رخ میدهد، یکی از نشانههای ظهور اما، وقوع خسوف و کسوف در غیر زمان معهود است، بدین ترتیب که خسوف در آخر ماه و کسوف در نیمه آن واقع میشود.
این واقعه، گویا تنها یک بار پیش از ظهور آن حضرت متحقق میشود و مورد دیگری برای آن نمیتوان یافت.
-صیحه آسمانی
این علامت نیز، از نشانههای حتمی ظهور است، در توصیف «بانگ آسمانی» چنین وارد شده است که در دهه سوم ماه مبارک رمضان - و به احتمال قویتر در روز بیست و سوم این ماه - جبرئیل از آسمان ندایی سر میدهد که تمامی ساکنان منظومه شمسی آن ندا را میشنوند و هر یک به زبان خود معنای آن را درک میکنند، جبرئیل در این بانگ فریاد میکند:
«جَاءَ الْحَقُّ وَ زَهَقَ الْباَطِلُ إِنَّ الْبَاطِلَ کانَ زَهُوقاً»
و باز فریاد میکند: «علی و شیعیان او رستگاران و حکمرانان امروز هستند».
در مقابل این بانگ، شیطان نیز با تمام قوا فریاد میکند: حق با عثمان و یاران اوست.
میکائیل نیز، در تأیید بانگ جبرئیل فریاد بر میآورد: «ای یاران حق! جمع و متحد شوید».
-ظهور سفیانی، سید حسنی و سید یمانی
سید یمانی، شعیب بن صالح نام دارد و در شمار بندگان صالح خداوند است،
سفیانی، بنا بر شماری از روایات 9 ماه و بنا بر روایاتی دیگر، پانزده ماه پیش از ظهور قیام میکند، در این میان، روایاتی که به 9 ماه اشاره میکند، از قوت بیشتری برخوردار است، سید حسنی هم یک سال پیش از ظهور و سه ماهی پیش از سفیانی انقلاب میکند.
سفیانی از شام و سید حسنی از ایران بر میخیزند، سفیانی در شمار سفاکان تاریخ قرار دارد در وصف او آوردهاند که مردی است عثمان نام، بسیار خشن و سنگدل از نسل خالد بن یزید بن معاویه که بدین ترتیب به ابوسفیان، هند جگر خوار، معاویه و یزید نسب میبرد.، نام پدرش عنبسه است و خود چهرهای بسیار کریه و دل آزار دارد، دهانش همیشه بوی تعفن میدهد، یکی از دو چشمش دوبین است و چشم دیگرش را به صورت دائم هالهای از خون فرا گرفته است، قوی هیکل است و بویی از فضائل انسانی همچون وجدان و ترحم به مشامش نرسیده است.
سفیانی پس از آنکه قیام میکند، شماری از مناطق و از آن جمله حمص، دمشق، فلسطین و قنصرین را فتح میکند و آنگاه روی به سوی مدینه طیبه مینهد، در آن شهر نخست بقایای خانه جای هاشمیان که به نام محله بنیهاشم خوانده میشود را ویران میکند و آنگاه به قتل عام شیعیان مدینه میپردازد.
او پس از شکستن حریم حرم نبوی و کشتار هولناک آن شهر، لشکری 70 هزار نفره به سوی مکه معظمه و لشکری 100 هزار نفره به سوی عراق، گسیل میدارد و خود به سوی شام باز میگردد تا تسخیر آنجا را کامل کند.
جنایات سفیانی در شام غیر قابل ذکر است، بنابر آنچه در شماری از روایات باب ظهور نقل شده است، او پرده عفت را در آن سرزمین میدرد و به حریم بانوان عفیف تجاوز میکند.
لشکر او نیز در عراق به سختی بر مردم میتازند و چنان در کوفه دست به قتل مردمان میبرند که از شدت خونی که به رود فرات ریخته میشود و اجسادی که در آن شناور میشود، نمیتوان جرعهای از این رود بزرگ را نوشید!
پس از آن اما شیعیان عراق متحد میشوند و لشگر سفیانی را به خاک هلاک میافکنند، در این میان گویا سرزمین مکه از تعرض لشگریان این سردار سفاک در امان میماند، چه جبرئیل در نزدیکی این شهر، زمین را امر میکند که آن سپاه سیاه دل را در خود گیرند و بدینگونه آن سپاه سیاه دل را به وسیله زمین بلعیده میشود.
پس از آن نداهای آسمانی و خروج سفیانی، سید یمانی و سید حسنی است که دوران شکوهمند ظهور فرا میرسد و آن قامت مهدوی بر دیوار کعبه تکیه میکند و با اتکاء بر توحید صرف، ظهور خود را اعلام میفرماید.
پیش از این اشاره کردیم که حضرت ولی عصر(عج) ولی زمان هستند و از این رو زمان نمیتواند در ایشان تصرف کند، از این رو - بنابر آنچه در روایات آمده است به هنگام ظهور چهره دلربای ایشان چهرهای است که با عمری در حدود چهل سال و هر کس که به شرف زیارت ایشان نائل شود، عمر مبارک آن حضرت را در همین حدود میداند در روزگاران پیشین و نیز در روزگار ما، کسانی که این فیض را دریافتهاند نیز عمر آن حضرت را در حدود چهل سال دانستهاند.
پایان پیام/
نظر شما