خبرگزاری شبستان: بالاخره اتفاقی که از مدت ها پیش برای آن روزشماری می شد رخ داد. از زمان برگزاری انتخابات ریاست جمهور در ایران و پیروزی حسن روحانی، همه انتظار سخنرانی او در مجمع عمومی سازمان ملل را می کشیدند که ببینند او چه آورده ای برای جامعه جهانی دارد. از این رو بود تقریبا تمام شبکه های تلوزیونی معتبر جهان برنامه های عادی خود را قطع کردند و اولین سخنرانی حسن روحانی، رئیس جمهور جدید و میانه رو ایران را پوشش دادند. ایشان در سخنرانی خود که در مورد رابطه ایران و آمریکا گفتند: "ایران به دنبال افزایش تنش ها با آمریکا نیست.من سخنرانی رئیس جمهور اوباما را در سازمان ملل را شنیدم . در صورت عزم جدی می توان به چارچوبی برای مدیریت اختلافات رسید. در این چارچوب موضع برابر، احترام متقابل، اصول شناخته شده بین المللی باید مبنا باشد. البته انتظار ما از واشنگتن شنیدن صدای واحد است. در این مدت تنها این صدا شنیده شده است که گزینه نظامی روی میز قرار دارد.به نام جمهوری اسلامی ایران، در گام نخست پیشنهاد میکنم طرح "جهان علیه خشونت و افراطیگری" در دستور کار سازمان ملل متحد قرار گیرد و همه دولتها و سازمانهای بینالمللی و نهاد مدنی تلاشهای جدیدی را برای سوق دادن جهان به این سو سامان دهند."
بسیاری از تحلیل گران مطرح می کنند که بعد از آن که ایران با سیاست های مقتدرانه توانست جبهه های منطقه ای را به سود خود فتح کند اکنون احساس می کند برای حفظ جایگاه خود باید تغییری در رویکرد و سیاست های خود بدهد. یعنی حفظ اصول و ارزش های سیاسی در عین رویکرد نرم در تعامل با خارج. این چیزی است که از دیپلماسی نرمی که اکنون در ایران از آن صحبت می شود، می توان برداشت کرد.
در این میان و در حالی که ایران به دنبال فرصتی برای ابراز دیپلماسی جدید خود بود، مساله سلاح های شیمیایی سوریه پیش آمد. با کوتاه آمدن امریکا از حمله نظامی به سوریه به دلیل استفاده از سلاح شیمیایی در این کشور، مقام های ایران این مساله را درک کردند که اگر اوباما در کاخ سفید نبود، چنین تصمیمی در امریکا اتخاذ نمی شد. در همین چارچوب است که می توان پیام هایی که اوباما به همتای ایرانی اش فرستاد را درک کرد که خلاصه همه آنها این بود که بیایید با هم به تفاهم برسیم، این تفاهم دیگر صرفا مبتنی بر اراده قدرت امریکا و استراتژی های اوباما نیست. از این بابت به نظر می رسد ایرانی ها حضور اوباما در کاخ سفید را فرصتی طلایی قلمداد می کنند تا قبل از پایان دوران ریاست جمهوری اش بتوانند از حضور او استفاده کرده و حقوق خود به ویژه در زمینه هسته ای را تثبیت کنند. به ویژه که این احتمال وجود دارد که بعد از اوباما رئیس جمهوری به قدرت برسد که سیاست های سلبی بیشتری در قبال پرونده هسته ای ایران پیش ببرد تا از فضای انتقادی ای که در حال حاضر نسبت به عملکرد دیپلماتیک دولت اوباما وجود دارد، فاصله بگیرد. به معنای دیگر گشایشی که کاخ سفید در قبال ایران پیش گرفته است در حقیقت نیاز امریکا برای رسیدن به یک دستاورد بزرگ دیپلماتیک به سود خود است، که البته در آن طرف خواسته ایران نیز محسوب می شود. وجود این دو نیاز است که سبب شده دو طرف ایرانی و امریکایی این روزها نسبت به یکدیگر رویکرد آشتی جویانه ای اتخاذ کنند. و این دقیقا چیزی بود که روحانی در مقاله خود در واشنگتن پست نیز به آن اشاره کرد و به روشنی درباره دیدارهای سازنده و تحقق اهداف مشترک صحبت کرد.
سخنان اوباما کمابیش بر اساس صحبت ها و واکنش هایی بود که در چند هفته اخیر در محافل آمریکایی شنیده می شد. مسلم است که آمریکا می خواهد و مصمم است درماهیت رابطه خود با ایران تحول ایجاد کند. از بعضی جهات آن بخش از بیانات اوباما که به ایران مربوط می شد بر وجود چنین اراده ای تاکید داشت. به نظر می رسد آمریکا متوجه است که باید بین رابطه خود با اسراییل و ایران خط فاصلی رسم کند و به نحوی عمل کند که از تاثیر منفی یکی بر دیگر جلوگیری شود. ظاهرا آمریکا در جلوگیری از اقدامات نظامی اسراییل بر علیه ایران تاکنون موفق بوده و ایران نیز متقابلا باید با درک رابطه آمریکا و اسراییل قادر باشد حساب آمریکا را از اسراییل جدا کند. در این میان در عین حال که باید به اهمیت بهبود روابط دو طرف آگاه بوده و تاکیدات رهبری بر نرمش قهرمانانه را پیگیری نمود ، باید توجه داشت که واقعیت این است که رابطه ایران و امریکا کلاف سردرگمی است که ایران و امریکا تنها بازیگران ان نیستند بلکه بازیگران حرفه ائی دیگری که از این رهگذر سود کلانی می برند. در فرایند این روابط تاثیر گذار هستند .
بخشی از این بازیگران و عوامل را باید در داخل امریکا و برخی دیگر را درمناسبات منطقه ای و بین المللی جستجو کرد. تجربه سیاسی نشان میدهد که لابی کشورهای عربی و لابی اسلحه و لابی ایپک در کنگره امریکا هرگز به بهبود روابط ایران و امریکا تن نخواهند داد. اسرائیل و عربستان و دیگر کشورهای عرب منطقه از جدی ترین مخالفان بهبود روابط ایران و امریکا هستند یادمان نرفته که در تابستان سال 88 پادشاه عربستان از امریکا خواسته بود که تاسیسات هسته ای ایران را نابود کند .
ازسوی دیگر کشورهائی که از رهگذر تیرگی روابط ایران و امریکا بهره اقتصادی می برند هر گز راضی به بهبود این روابط نیستند .
لابی ایپک در کنگره امریکا بر این اعتقاد است که اگر روابط امریکا با ایران بهبود یابد، قدرت سیاسی ایران در منطقه بالا می رود و به موازات قدرت نظامی و زیر ساختهای اقتصادی که دارد قدرت برتر منطقه خواهد شد و این مسئله باعث خواهد شد توازان قوا در منطقه به نفع ایران و به ضرر اسرائیل و متحدان عرب امریکا تغییر یابد. از این رو انها به این روابط تن نخواهند داد. نکته دیگری که همواره از ان غفلت می شود این است که تصمصیم در ایجاد روابط خارجی امریکا با دیگر کشورها از اختیارات کنگره است و اصولا قوه مجریه در این مورد نمی تواند به طور جدی تاثیرگذار باشد و تنها نقش کاتالیزور و اجرائی دارد. مگر اینکه کنگره نیز به نتیجه رسیده باشد که روابط با ایران باید بهبود یابد. که هنوز در اثبات این ادعا نشانه جدی وجود ندارد و اظهارات اوباما و نامه پراکنیهای او بیشتر به ژست تبلیغات انتخاباتی و بهره گیری ازفرصتهای بدست شبیه است نه بر داشتن گامهای جدی در بهبود روابط.
پایان پیام/
خبرگزاری شبستان: حفظ اصول و ارزش های سیاسی در عین رویکرد نرم در تعامل با خارج. این چیزی است که از دیپلماسی نرمی که اکنون در ایران از آن صحبت می شود، می توان برداشت کرد.
کد خبر 296281
نظر شما