خبرگزاری شبستان: خوشبختانه مساجد پس از پیروزی انقلاب اسلامی، دوباره سامان یافته و به هویت دیرینه خویش بازگشتند؛چرا که مساجد سالهای بسیاری توسط شاهان و سلاطین از اهداف اصلیشان دور مانده و در غربت به سر می بردند؛ رونق اولیه به مساجد بازگردانده و به مثابه زمان پیامبر میعادگاه مسلمانان شد؛ افراد انقلابی، مردم را از اوضاع زمان و مشکلاتی که جامعه با آن درگیر بود، آگاهکردند و غیراز نماز و دعا، عبادات دیگری نیز در آن مکان معنوی برگزار میشد؛ عباداتی مانند رهانیدن مردم از نادانی، پرورش اندیشهها و مطلعکردن آنان از سیره نبوی با ایراد خطابه، تشویق و ترغیب مردم به شرکت پرشور در نماز جماعت، استفاده از امکانات متنوع مسجد ازجمله کتابخانه یا نوارخانه و غیره که در اختیار عموم قرار میگرفت، کلاسهای گوناگونی همچون آموزش قرآن و احکام اسلامی، مسائل عقیدتی ـ سیاسی، آموزشهای نظامی(تاکتیک، تکنیک و روش مقابله با حملات شیمیایی، میکروبی، رادیواکتیو)که توسط اشخاص تحصیلکرده حوزه و دانشگاه و افراد خبره برگزار میشد.
پیروزی انقلاب اسلامی در بهمن ماه1357موجب شد تا نقش روحانیت شیعه به عنوان نیروی سیاسی و بسیار مهم در مرکز تحلیلهای پژوهشگران قرار گیرد؛ البته روحانیت پیش از این و در یک قرن و نیم اخیر نیز بارها در صحنه سیاست و اجتماع و مبارزه با استعمار و سلطه بیگانگان پیشتاز و فعال بوده و همیشه بر حفظ استقلال و تمامیت ارضی کشورهای اسلامی تأکید کرده است؛ لیکن انقلاب اسلامی را میتوان نخستین حکومتی دانست که براساس آرمان و اهداف مطمح نظر روحانیت به نتیجه رسید؛ اسلامی و شیعی بودن ایدئولوژی انقلاب ایران، مهمترین دلیل این مدعاست؛ ازاینرو هرگونه شناخت و مطالعه درباره انقلاب اسلامی و پیامدهای آن بدون بررسی دقیق و همهجانبه نهاد روحانیت و نقش تحولی آنان ناقص و ناکافی خواهد بود. روحانیون ایران از اوایل دهه 60 با احراز پستهای مختلف مانند ریاست مجلس، ریاست جمهوری و فرماندهی کل نیروهای مسلح، مهمترین نقش را در ابعاد وسیع برنامهریزی استراتژی جنگ و نیز با حضور داوطلبانه و به صورت رزمی ـ تبلیغی در جبههها در ابعاد کوچکتر نقشی مهم در روند دفاع مقدس داشتهاند.«این مساجد است که نهضت را درست کرد؛ در عهد رسولالله هم و بعد از آن هم تا مدتها مسجد مرکز اجتماع سیاسی بود، مرکز تجیش جیوش بود، محراب یعنی مکان حرب، مکان جنگ، هم جنگ با شیطان وهم جنگ با طاغوت ...» (امام خمینی ره)
در 31شهریور1359رژیم بعثی عراق با تصمیم وطرح قبلی و با هدف برانداختن نظام نوپای جمهوری اسلامی ایران، جنگی تمام عیار را علیه این کشور (ایران) آغاز کرد؛ رئیس جمهور عراق با ظاهرشدن در برابر دوربینهای تلویزیون عراق و پارهکردن قرارداد 1975آن قرار داد را یکطرفه زیرپاگذاشت. از آغاز قرن نوزدهم، روحانیون به طور فعال در رویدادهای مهم سیاسی کشور مشارکت کرده و به پیشینه و تجربه سیاسی مهمی مجهز شدند؛ بنابراین صنفی دارای اشراف کامل به امور سیاسی کشور توانستند بسیاری از جنبشها را هدایت کنند.بلافاصله بعد از آغاز جنگ، روحانیون از یک سو با بیانیههای مختلف، مردم را به خونسردی و حفظ آرامش دعوت نموده و از سوی دیگر آنها را برای دفاع تشویق کردند. بسیاری از روحانیون از طریق جایگاههای نمازجمعه و با استفاده از سایر رسانههای جمعی، مردم را به مقاومت و همیاری در جبههها دعوت میکردند؛ اما مهمترین اثرگذاری روحانیت در صحنه جنگ، حضور پرشور روحانیون در مقام مبلغ و مبارز در جبهههای دفاع بود. حضور روحانیون در جبهه دفاع را می توان از دو بعد بررسی نمود: نخست، حضور رزمی و نظامی در کنار سایر اقشار مردم که به صورت داوطلبانه انجام میگرفت؛ دوم، حضور تبلیغی روحانیت و نقش آنها در افزایش روحیه رزمندگان در جبهه؛ بهیقین تعداد شهدای روحانی در جنگ بیانگر حضور گسترده این قشر در جبهه است.
با شروع تجاوز آشکار دشمن به خاک میهن و کشتار مردم بی دفاع مناطق غرب و جنوب کشور، روحانیان انقلابی و آگاه، با گرد هم آوردن مردم در مساجد، آنان را از نقشه شوم دشمنان باخبر می نمودند؛ همچنین از ملت دعوت میکردند که برای دفاع از میهن و اعزام به جبهه آماده شوند؛ در بیشتر اوقات خیل داوطلبانی که برای نامنویسی به مساجد میآمدند، با مدیریت روحانی و پیشنماز محل و همکاری جوانان دیگر سازماندهی شده و برای آموزشهای نظامی گسیل میشدند؛ امام خمینی (ره) در این باره می فرماید: «درهر نقطه که هستید مردم را برای جنگ و درگیری با آمریکا و اذناب خونخوارش، چون عراق، آماده کنید که جنگ، جنگ است و عزت و شرف میهن و دین ما در گرو همین مبارزات است و میهن از جان عزیزتر ما امروز منتظراست تا یکایک فرزندان خود را برای نبرد با باطل مهیا سازد؛ ما برای میهن عزیزمان تا شهادت یکایک سلحشوران ایران زمین مبارزه میکنیم و پیروزی ما حتمی است».
عبایی(ره) نماینده امام و سرپرست دفترتبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم پیرامون حضور گسترده و تأثیرگذار روحانیت در جبهه ها می گوید:« مکرراَ نامههایی از طرف فرماندهان سپاه و ارتش به ما رسیده است که نوشتهاند حضور روحانیون در جبههها باعث تقویت روحیه رزمندگان میباشد و ما وقتی خبر آمدن روحانیون را میشنویم، بیشتر خوشحال میشویم تا وقتی که خبر رسیدن تجهیزات را به ما میدهند؛ چون وقتی یک طلبه فعال و یک گوینده قوی در جبهه تبلیغ میکند، روحیه رزمندگان به نحو چشمگیری ارتقا مییابد و برروی کارایی نظامی آنها تأثیری بسزا میگذارد.» همچنین «طبق آمار موجود طی سال 1361 بیشاز سههزار نفر، سال 1363ششهزار و هشتصد نفر، سال 1364هشتهزار نفر و سال 1365هفت هزار نفر روحانی به جبهههای جنگ اعزام شدهاند».
مهمترین مسئله در بسیج نیروهای کشور برای دفاع آناست که نخبگان جامعه بتوانند ضرورت دفاع و نبرد را برای مردم بیان و آنها را به مشروعیت دفاع و نبرد قانع نمایند؛ چنانچه ملت به ضرورت جنگ و مشروعیت آن ایمان آورد، داوطلبانه برای دفاع به پا خواهد خاست و اگر ملتی به هردلیل استدلال نخبگان جامعه را برای جنگیدن نپذیرفت، تجهیزات دفاعی و جنگافزارها و سایر عوامل زور و تهدید نخواهد توانست مردم را وادار به جنگیدن نماید؛ درنتیجه مهمترین وظیفه نخبگان درگیر جنگ هر کشور آن است که مشروعیت دفاع را برای ملت خود ثابت کند؛ روحانیت نیز با توجه به ابزارهای احکام شرعی و احکام قانونی و نهادهای تبلیغی، خود نقشی مؤثر در روشنگری توده مردم و تشویق آنها به دفاع داشتند. در اغلب جنبشهای تودهای ایران، علما نقش کلیدی در برانگیختن تودههای مسلمان داشتهاند؛ علما بهصورت قهرمانان عدالت و مدافع فقرا بوده و مردم، آنان را به منزله افرادی به شمار میآورند که در مواقع لزوم می توانستهاند هم در برابر قدرت داخلی و هم در برابر نیروهای خارجی ایستادگی کنند.
روحانی مسجد، گاه با تقویت روحیه مردم از طریق آیات و روایات پیرامون جنگهای صدر اسلام و گاه با یادآوری مجاهدتهای امیرالمؤمنین (ع) و یاران ایشان و تبیین و تشبیه همه را به سوی وحدت و همکاری با یکدیگر دعوت مینمود؛ که البته تک تک افراد احساس تکلیف میکردند بهگونهای که همکاری و وحدت، یکی از مهمترین عوامل پیروزی بهشمار میرفت؛ همه اقشار از زن و مرد، کهنسال و خردسال در برابر وضعیت پیش آمده حس وظیفه داشتند و در همه کارها همیاری میکردند؛ آن که توان جسمی داشت در جبههها حضور پیدا میکرد، آن که توان مالی داشت کمک مالی، آن که هیچ یک را نداشت پشت جبهه کمکرسانی میکرد، همه اصناف از مکانیک، آشپز، پزشک، راننده، خیاط و ... بسته به مهارتشان همکاری میکردند و در رأس آنها روحانیون پیشتاز بودند.بدیهی است مساجدی که دارای امام جماعت باتقوا، دردآشنا و در رأس آن فعالیت خالصانه بوده و با اندیشه های خلاق و نو، فضا و امکانات را برای پیشبرد اهداف معنوی، دینی، فرهنگی و اجتماعی بهکار میگیرد، نقشی والا در موفقیت و پیشرفت آرمانهای مقدس جامعه اسلامی ایفا میکند؛ افزون بر این امام جماعتی که با برنامه و هدفمند، پروسههای ارزشمند فرهنگی را با علاقه و اشتیاق مدیریت کرده و برای گشایش کانونهای مختلف از نیروهای جوان، خلاق و مستعد جهت آموزش نسل نو کمک میگیرد، قادر است تا علاوه بر پرورش استعدادهای بالقوه و نهفته، آنها را در خدمت تعالی فرهنگ و اخلاق قرار دهد.
بنابراین با توجه به نقش ارزنده ائمه جماعات در ارتقای سطح اندیشهها و گسترش کردار نیک در بین مردم، تأمین آگاهیهای همهجانبه ائمه محترم جماعات و به روزگردانی دانش آنان از ضرورتهای اداره امور مساجد است؛ همچنین ایجاد توانمندی بایسته جهت آمادگی برای انجام رسالت خطیرشان در شکوفایی نهادی دارای شئون گسترده و ابعاد مختلف به رشد و تعالی افراد جامعه کمک شایانی مینماید؛ بیتردید شخصیتی که مسئولیت اداره اموری بنیادین را در مرکز دینی شهر اسلامی به عهده دارد برای جذب مردم، تشکیل حلقههای متنوع دینی، علمی، فرهنگی، هنری، سیاسی، اجتماعی و حتی نظامی، و سازماندهی آنها با بهرهگیری از نیروهای کارآمد، متعهد و منظم، نقش محوری و اساسی دارد؛ چنین شخصی از بینش عمیق مذهبی، دیدگاه وسیع و چندبعدی، بیان ساده و شیوا، تخصص کافی، توانایی علمی، آراستگی ظاهری و حتی سلامتی و توانمندی جسمی برخوردار است؛ او همراه، صمیمی و دلسوز مردم و به دوراز تکبراست.امام جماعت با پیشبینی آنچه برای شکوفایی اندیشه نسل نو و شوق و رغبت آنان به حضور در مسجد نیاز است؛ همچنین با شناسایی کارکردهای مختلف این مرکز معنوی و مردمی، ساماندهی امکانات و مدیریتی توانمند ترتیبی میدهد که آن مکان، مرکزی برای ترویج معارف اصیل اسلامی، خانهای برای رشد و پویایی جوانان و پشتوانه برادری آنان و عاملی برای ارتقای میزان آگاهی عموم باشد؛ چنان که سنت حسنه پیامبر (ص) و موجب خوشنودی ایشان و خداوند مهربان نیز هست.
وقتی آن مارش آشنا از منارههای مساجد پخش میشد، مساجدی که پایگاه و یار همیشگی اعزام بود، قلبها از شور شیرین رفتن وهیجان جانکاه چگونه ماندن آکنده بود و بسیار اتفاق میافتاد که پدر با فرزندش، دو یا سه برادر با هم یا چند نفر از یک خانواده عزم رفتن داشتند، لبها میخندید و چشمها میبارید؛ آنها که میرفتند، خندان و آنانکه باید میماندند،گریان. پیشاپیش افراد اعزامی روحانی مسجد قدم برمیداشت؛ بارها برای مردم از شجاعتها و فداکاریهای مبارزان صدر اسلام و همراهیشان با پیامبر (ص) و امیرالمؤمنین (ع) سخن گفته و کلام حق را که میفرماید: " والذین هاجروا وجاهدوا فی سبیل الله ...فلهم اجرا عظیما ولنهدینهم سبلنا..." تلاوت کرده بود، از ایمان به عقیده و جانفشانی در راه حق و عدالت، از حنظله، از مصعب بن عمیر، از یاران با اخلاص امام حسین (ع) و از حضور پیامبر (ص) در میان رزمندگان، راجع به کشتهشدن درراه دفاع از مقدسات واهداف بزرگ سخن گفته و آیه "ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون" را تلاوت کرده بود، و اکنون زمان عمل است، زمان رفتار به گفتار، زمان اثبات ایمان به عقیده، هنگام درنگ نیست، غیر از مسئولیت جهاد، تعهد ارشاد گردانهای اعزامی را نیز بر دوش خویش حس میکند، رسالت مساعدت روحی ـ روانی افراد با اوست، روحانی شأن روحانی دارد.
فضای روحانی و حماسی زمانی را به یاد میآورد که خیل جوانان و نوجوانان با شور و شوق از پایگاههای مردمی مساجد برای دفاع مقدس اعزام میشدند؛ تنها کسانی میتوانند این سخنان را درک کنند که لااقل در یکی از آن مراسم اعزام حضور داشتهاند؛ مادران و خواهران و همسران و فرزندانی که با چشمانی بیدار و اشکبار از غم برجاماندن و دستانی فداکار که خوراکیهای پاک برای مردم آورده بودند؛ عدهای عطر گل محمدی همراه با اصالت ایرانی را در فضا افشانده و جمعیت را صفا می دادند؛ گروهی نیز بر دستان نورستگان مشتاق رزم و شهادت گل نثارمیکردند؛ جمع یکی بود و یکی جمع، از خودگذشتگی در کردار معنا میشد. غمی که در چشمان مشایعتکنندگان دیده میشد، نه از جدایی و هجران بلکه از برجاماندن بود؛ غصه می خوردند که چرا آنان میروند و اینان میمانند؛ همان غمی که اکنون در چشمان بسیاری از جانبازان واقعی میتوان دید.
تاریخ چندصد ساله ایران، سرشار از فراز و نشیبهای فراوانی است که حاکی از مبارزه ملت غیور ایران در برابر ظلم و استبداد حکومتها و حضور بیگانگان در کشور بهمنظور استثمار کشور است. مسجد، پایگاهی مردمی و تنها رسانه ارتباطی میان مردم و روحانیت برای شکل دهی به حرکتهای انقلابی و تجهیز نیروی مردمی جهت مبارزه با ظلم و ستم است؛ یکی از دورانهایی که مردم ایران بار دیگر ایستادگی کرده و حضوری گسترده داشتند، زمان جنگ ایران و عراق بود؛ حضور یکپارچه مردم در صحنه جنگ و حتی پشت جبهه برای کمک رسانی به رزمندگان، نشان از وطن دوستی و صیانت از آیین و فرهنگ اسلامی دارد؛ البته نباید پیوند ناگسستنی روحانیت با سیل خروشان مردمی و تلاش ائمه جماعات مساجد در جهت ارتقای سطح فکری و تقویت باورهای دینی مردم را نادیده گرفت؛ اکثر آنان عمر خویش را برای دفاع از شرافت، انسانیت، آزادی اندیشه و عدالت ومبارزه با ستم و بی عدالتی گذرانده بودند؛ روحانیت در طول جنگ نیز با حضور در جبهه های حق علیه باطل و اشاعه فرهنگ ایثار و شهادت، روح معنوی را در جبهه حاکم نموده و در برخی مواقع با جانفشانی در این راه به حضور خود معنا بخشیدند. اکنون نیز با گذشت سالها از پایان جنگ، مساجد و روحانیت آن در جذب خانواده ها و جوانان و آگاهی به آنان از خطرات تهاجم فرهنگی و چگونگی مقابله با آن نقشی کلیدی و تعیین کننده دارند.
پایان پیام/
نظر شما