خبرگزاری شبستان: کسانى که مسئله گو هستند و کتاب هاى فقهى را خوانده اند، مىگویند جهاد سه قسم است: جهاد ابتدائى، جهاد دفاعى، و جهاد بُغات (قِتال اهل بغى). سه قسم جهاد است، نوع اول ابتدائاً به دستور امام انجام مىگیرد، براى این که موانع هدایت از سر راه ولىّ خدا برداشته شود و حکومت اسلامى بتواند اسلام را در پهنه جهان گسترش داده و تبیین کند، نه این که کفار را وادار و مجبور کند که مسلمان شوند، بلکه تا راه هدایت کردن باز شود، «فَقاتِلُوا أَئِمَةَ الْکُفْر».(1)
این جهاد ابتدائى است. قسم دیگرِ جهاد این است که به مسلمان ها حمله شده و آن ها در مقام دفاع برمىآیند. نوع سوم جهاد هم این است که بین دو دسته که هر دو در ظاهر مسلمان هستند جنگى پیش بیاید و راهى براى اصلاح نیست جز این که به کمک دسته اى که مظلوم است بشتابید. این «قتال اهل بغى» است، و یا این که حاکم دستور بدهد، که با اهل بغى مبارزه کنند. این سه قسم جهاد را همه مىدانند.
حال زمانى که ابى عبد الله (ع) مىفرماید من قیام کردم و جهاد فى سبیل الله را ادامه مىدهم: «لِتَکُونَ کَلِمَةُ اللّهِ هى الْعُلْیاء»، (2) این کدام قسم از اقسام سه گانه جهاد بود که در کربلا اتفاق افتاد؟
جهاد ابتدائى با کفار که نبود، دفاعى هم نبود، چون جهاد دفاعى نیز در مقابل کفارى است که به مسلمان ها حمله کرده اند و آن ها دفاع مىکنند. البته دفاع شخصى هم داریم که به آن جهاد نمىگویند. قتال اهل بغى هم نبود. چون در قتال اهل بغى مثل جنگ جمل حاکم اسلامى با آشوبگران مبارزه مىکند. پس این چه جهادى بود که انسان با زن و بچه اش به کربلا بیاید و بایستد، تا جایى که حتى طفل شیرخواره اش هم کشته شود. این چه نوع جهادى است؟
جواب این سؤال هم این است که «جهاد» نیز اصطلاحات مختلفى دارد. معناى جهاد از یک طرف آن قدر وسیع است که جهاد با مال، پول خرج کردن در راه ترویج اسلام و مبارزه با کفار و جلوگیرى از هجوم فرهنگى دشمن را هم شامل مىشود: «وَ جْاهِدُوا بِأَمْوالِکُمْ وَ أَنْفُسِکُمْ فى سَبیلِ اللّه»، (3)
بر اساس این اصطلاح، جهاد با مال هم نوعى جهاد مىشود. این نوعى توسعه در مفهوم جهاد است. البته معنى لغوى جهاد شامل همه این موارد مىشود. چون جهاد یعنى تلاش و کوشش کردن. اگر در معناى آن دقت کنیم، مجاهدت یعنى تلاش کردن در مقابل یک دشمن یا در مقابل یک مانع. چون «باب مفاعله» چنین اقتضا مىکند، اما در معناى لغوى آن، چنین نیست که حتماً آن مانع مانند شمشیر باشد. ممکن است مانع دشمن اقتصادى یا فرهنگى باشد. جهاد در آن جا هم صادق است. جهاد با مال یا با فعالیت هاى اجتماعى دیگر متناسب با دشمن نیز جهاد است، «فَضَّلَ اللّهُ الُْمجاهِدینَ بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ عَلى الْقاعِدینَ دَرَجَةً»، (4)
نوعى از آن، جهاد به وسیله نفس است، یعنى جان را در معرض کشته شدن قرار دادن، قسم دیگر آن نیز جهاد النفس است، یعنى مجاهده با نفس خود که نام آن جهاد اکبر است. کتاب جهاد اکبر درباره اخلاقیات و جهاد با نفس است. اتفاقاً به همین مناسبت است که در وسائل الشیعة مىبینید شیخ حر عاملى (قدس سره) بعد از این که مباحث جهاد را مطرح مىکند، جهاد النفس و مسائل اخلاقى را به دنبال جهاد و در «کتاب الجهاد» مىآورد؛ براى این که جهاد با نفس است.
پس مفهوم جهاد از یک طرف آن قدر گسترش پیدا مىکند که جهاد با مال، جهاد با تبلیغ، جهاد با زبان، با قلم و حتى جهاد با نفس خود انسان را هم شامل مىشود، بلکه آن جا جهاد اکبر است. این توسعه در مفهوم جهاد است. اما جهادى که در کتاب هاى احکام، شرعیات و تعلیمات دینى مىخوانیم شامل کارهایى که امام حسین (ع) انجام داد نمىشود، بلکه فقط همان سه قسمى را که گفتم در بر مىگیرد. این دو نمونه براى بیان این که مفاهیم گاهى دو گونه معنا مىشود، معنایى عام و معنایى خاص. «معناى خاص» یک مفهوم اصطلاحى خاص در فضایى خاص و جامعه اى خاص است و «معناى عام»، که ممکن است همان معناى لغوى آن باشد، و یا بر اثر تحولات اجتماعى مصادیق جدیدى پیدا کرده و گسترش پیدا کند.
پی نوشت ها:
برگرفته از کتاب آذرخش کربلا، آیت الله محمد تقی مصباح یزدی
1. توبه، 12.
2. بحارالانوار، ج 32، ص 608، باب 12، روایت 480.
3. توبه، 41.
4. نسا، 95.
پایان پیام/
نظر شما