خبرگزاری شبستان: ادبیات مقاومتی که روز گذشته رهبر معظم انقلاب اسلامی که حول مفهومی بدیع به نام «نرمش قهرمانانه» تولید کردند، واجد مبانی، مفاهیم، تبعات و توصیه های بسیار مهمی است. درک اینکه این سخن بر چه مبانی استوار است، در کجای منظومه فکری رهبر معظم انقلاب اسلامی قرار می گیرد و چرا در این زمان خاص مطرح شده است، پاسخ به این سوال که مقصود از این تعبیر دقیقا چیست، داشتن یک ارزیابی در این باره که تبعات این سخن در حوزه های مذاکراتی و دیپلماتیک و در طرح ریزی های امنیت ملی چه خواهد بود و نهایتا استخراج یک سلسله توصیه های دقیق که بتواند این مفهوم را در رفتار حاکمیت عملیاتی کند، اکنون فوری ترین و مهم ترین مسائلی است که باید برای تبیین آن وقت گذاشت.
نکات زیر تلاشی است برای تمهید مقدمات یک بحث سازمان یافته در این باره.
1- نخستین نکته این است که باید در نظر داشت این تعبیر در زمانی از جانب رهبر معظم انقلاب اسلامی مورد تاکید قرار گرفته است که ایران در یک اوج تاریخی هم به لحاظ مولفه های سیاست و امنیت داخلی و هم از لحاظ منطقه ای قرار دارد. به لحاظ داخلی انتخاباتی در ایران برگزار شده است که هم کیفیت برگزاری آن، هم نحوه حضور مردم در آن و هم نتیجه آن، برای دشمنان این کشور کاملا غیر منتظره بود و عمیقا در نقطه مقابل همه طراحی ها و انتظارات آنها قرار گرفت. در حوزه منطقه ای و بین المللی نیز ایران اسلامی موفق شد تقریبا یک تنه –و به روش هایی که عموما ناگفته است- بزرگترین و خطرناک ترین پروژه دولت امرکا در منطقه یعنی حمله نظامی به سوریه را منتفی کرده و امریکا را به یکی از تحقیرآمیزترین نرمش هایی که تاریخ به یاد دارد وادار کند. یک نگاه کاملا اجمالی به این صحنه نشان دهنده این است که ایران حتی اگر تصمیم به نرمش گرفته باشد از موضع یک قهرمان چنین تصمیمی گرفته است و این نکته ای است که دشمنان این کشور در 3 ماه گذشته آن را از نزدیک و با جزئیات لمس کرده اند. در واقع این هنر رهبر حکیم انقلاب اسلامی در مقام یک استراتژیست است که می تواند به سرعت پیروزی های راهبردی را از طریق مانورهای تاکتیکی مناسب و تولید ادبیات هوشمندانه به ابزار پیش برد دیپلماسی تبدیل کند. از این منظر نرمش قهرمانانه، به معنای استفاده درست از قدرت راهبردی و دادن علامت های صحیح به طرف های مقابل است در این باره که یک ایران پیروز، دارای روحیه تعاملی بیشتری هم هست. هرگونه تلاش برای ترجمه مفهوم نرمش قهرمانانه به اقدامی از موضع ضعف دقیقا از نشناختن جغرافیای بحث، شرایط شکل دهنده به آن و مبانی که این مفهوم از آن تغذیه می کند، نشئت می گیرد. اگر امریکایی ها یا مشاوران ضد انقلابشان دچار این سوء محاسبه شوند که در ایران تغییر محاسباتی رخ داده و نرمش قهرمانانه عبارت اخرای سازش است –اشتباهی که می بینیم در همین 24 ساعت گذشته از برخی منابع درز کرده- نتیجه ای که باید گرفت این است که یک بار دیگر ایران را نشناخته اند و ممکن است فرصتی گرانبها را که معلوم نیست بار دیگر چه زمانی رخ خواهد نمود، با بی تدبیری و غرور از دست بدهند.
2- نرمش قهرمانانه به این معناست که بده- بستان و شکل دهی به یک معامله برد- برد از دید ایران امکانپذیر است. در واقع این موضع جدید هم نیست. ایران همواره آماده بوده است که چیزی بدهد و در ازای آن چیزی بگیرد به این شرط که اولا آرمان ها و اصولش صدمه نخورد، ثانیا در ازای چیزی که می دهد ما به ازایی متوزان و شایسته ای دریافت کند و ثالثا آنچه طرف مقابل خواهان معامله بر سر آن می شود جزو خطوط قرمز ایران نباشد. اگر غرب خواهان استفاده از این فرصت تاریخی است باید خود را برای جفت وجور کردن یک «آورده بزرگ» در مذاکرات مهیا کند. ایران خطوط قرمزی دارد اما همه آنچه که دارد خط قرمز نیست. در آن مواردی که خط قرمز نیست معامله امکانپذیر است به شرط اینکه طرفی برای معامله و ما به ازایی منصفانه روی میز باشد. اگر طرف های غربی همچنان مصمم به تکرار حرف ها سابق خود باشند (که شواهد چنین نشان می دهد)، معنای آن این است که در واقع آداب معامله را نمی دانند یا بدتر از آن، اساسا قصد معامله ندارند و هدف واقعی آنها به هم زدن میز بازی است. سخنان دیروز رهبر معظم انقلاب اسلامی کاملا توپ را در زمین طرف مقابل انداخته است. حالا این امریکاست باید روشن کند به دنبال تفاهم بر اساس یک فرمول برد-برد است یا اینکه همچنان به عنوان مستعمره اسراییل و عربستان عمل خواهد کرد و این فرصت هم مثل بقیه فرصت های دیگر در این دو دهه از دست خواهد رفت.
3- نرمش قهرمانانه بخشی از راهبرد مقاومت و یکی از اجزاء درونی سیستم سیاست خارجی و اقتصاد مقاومتی است نه مفهومی در عرض یا در مقابل آن. نرمش قهرمانانه فقط وقتی معنا پیدا می کند که در چارچوب یک راهبرد مقاومتی کلان فهم شود. اساسا نرمش زمانی معنا دارد که تصمیم اصولی و راهبردی برای مقاومت از طریق خودکفایی درون زا، تکیه بر توان ملی و نداشتن سوء تفاهم در مقابل ماهیت واقعی دشمن اتخاذ شده باشد. نرمش در مقابل دشمن انجام می شود، اما معنای آن این نیست که ما فراموش کرده ایم دشمن دشمن است. تصمیم گیری درباره نرمش به معنای تصمیم گیری درباره دوست فرض کردن دشمن نیست. نرمش قهرمانانه یعنی کوتاه آمدن تاکتیکی در یک حوزه خاص برای موثرتر شدن و قدرتمند تر شدن مقاومت استراتژیک در حوزه هایی بسیار مهم تر و کلان تر. به این معنا نرمش قهرمانانه اساسا ماهیتی تاکتیکی دارد نه استراتژیک و یک طراحی کوتاه یا میان مدت برای محقق کردن هدف هایی بلند مدت است. درک این نکته از این رو اهمیت دارد که خط سازش نتواند این مفهوم را مصادره کند. دقت در عبارات دیروز رهبر معظم انقلاب اسلامی هم کاملا این مسئله را آشکار می کند که ایشان این مفهوم را به عنوان زیر مجموعه تفکر مقاومتی مطرح فرموده اند نه به عنوان یک مفهوم بدیل که بناست جایگزین مقاومت شود.
4- از منظر اجتماعی، فرمایشات رهبر معظم انقلاب اسلامی یک تدبیر بسیار به موقع است و پروژه های خطرناکی را خنثی می کند.
از یک سو امریکایی ها در ماه های گذشته انرژی فراوانی صرف القاء این موضوع کرده اند که ایران اساسا مایل به هیچ گونه تفاهمی نیست و رهبری در ایران تفاهم نکردن را جزو ماهیت انقلاب اسلامی می داند! سخنان دیروز رهبر معظم انقلاب اسلامی آشکارا و از منظری کاملا اصولی و مبنایی نشان داد که چنین القائاتی بیشتر ریشه در ماهیت غیر قابل اعتماد و مزورانه امریکا دارد تا اینکه یک توصیف واقعی از دلایل به نتیجه نرسیدن مذاکرات باشد.
از سوی دیگر، ظرف ماه های گذشته باز هم بسیاری تلاش کرده بودند تا به جامعه القا کنند که راه حل واقعی برای مشکلات اقتصادی را باید در سیاسست خارجی جست وجو کرد و تا وقتی در رفتار سیاست خارجی ما –که تصمیم گیرنده اصلی در آن فراتر از دولت است- تغییری حاصل نشود، نمی توان به یک علاج پایدار برای مشکلات اقتصادی دست یافت. اگرچه رهبر معظم انقلاب اسلامی بارها و به تفصیل این منطق را رد کرده اند که منشا اصلی مشکلات اقتصادی در فشارهای بیرونی است؛ ولی سخنان روز گذشته ایشان آخرین شانس های خط سازش برای بهانه جویی و کم کاری در راستای حل مشکلات مردم و مقصر نشان دادن این و آن را هم از دست آنها گرفت و اکنون گوی و میدان مهیای هنر نمایی کسانی است که تا امروز بیشتر در پی بهانه آوردن و پوشاندن نابلدی های خود بودند تا به خرج دادن خلاقیت و ابتکار برای محقق کردن اهدافی که مردم و نظام برای آنها تعریف کرده اند. کاهش امکان بهانه جویی صحنه را شفاف خواهد کرد: یا توان پیدا کردن راه حل های هوشمندانه و مانورهای تاکتیکی هنرمندانه وجود دارد یا اینکه مردم به سرعت متوجه خواهند شد که سرچشمه اصلی خط سازش ناتوانی از حل مشکلات است نه نداشتن اختیار یا امکان مانور. فرمایشات دیروز رهبر معظم انقلاب مذاکرات تیم دولت یازدهم در نیویورک را هم کاملا معنادار خواهد کرد. می ماند اینکه هنر مذاکراتی این تیم تا چه حد است و می تواند از این سرمایه عظیم که در اختیار آنها نهاده شده برای بیشینه سازی منافع ملی استفاده کنند یا نه. فراموش نکنیم که سرمایه به خودی خود کار نمی کند. این هنر سرمایه گذار است که تعیین می کند سرمایه بر باد خواهد رفت یا بدل به سودی ماندگار خواهد شد.
مهم تر از اینها، یک جریان خاص در کشور در ماه های گذشته جهد نمایانی کرده است تا به افکار عمومی بقبولاند که در حوزه مذاکرات، مشکلی هم اگر هست از ماست و طرف مقابل نگرانی های بر حقی دارد که اگر رفع شود از شکل گیری یک تفاهم استقبال خواهد کرد. باب جدیدی که رهبر معظم انقلاب اسلامی دیروز گشودند یک بار دیگر فرصت به آزمون گذاشتن ماهیت امریکا و نیات حقیقی آن را ایجاد خواهد کرد. چند ماه دیگر خواهیم فهمید که امریکا واقعا در پی حل مسئله بوده یا اینکه هدف های اصلی خود از جمله جلوگیری از پیشرفت و الگو شدن ایران را در لفافه مسئله سازی از موضوعاتی مانند پرونده هسته ای پنهان می کرده است.
5- نکته آخر این است که فرمایشات دیروز رهبر معظم انقلاب اسلامی بی شک هرگونه توهم در ذهن طرف خارجی درباره دو پاره شدن حاکمیت در ایران، بروز شکاف میان نظام و جامعه و خارج شدن کار از دست تفکر انقلابی و مقاومتی را خواهد زدود. مهم ترین پیامی که امریکای ها اکنون باید دریافت کنند این است که همچنان این رهبر معظم انقلاب اسلامی است که با قدرت و با پشتوانه بی نظیر مردمی و توان بسیار بالای کنترل و هماهنگ سازی دستگاه های حاکمیتی از جمله دولت، پروژه های کلان امنیت ملی و سیاست خارجی را تعریف و هدایت می کند و در این حوزه امکان هیچ نوع موازی کاری یا تحمیل پروژه به ایشان وجود ندارد.
منبع: ایران هسته ای
پایان پیام/
نظر شما