چرا زنان پیامبر(ص) از ازدواج مجدد منع شدند؟

اسلام عنایت خاصی داشته است که زنان پیغمبر چه در زمان حیات آن حضرت و چه بعد از وفات ایشان ، در خانه‏های خود بمانند و در این جهت بیشتر منظورهای اجتماعی و سیاسی در کار بوده است .

خبرگزاری شبستان: می‏دانیم که در قرآن کریم درباره زنان پیغمبر دستورهای خاصی وارد شده‏ است . اولین آیه خطاب به زنان پیغمبر با این جمله آغاز می‏شود : " یا نساء النبی لستن کأحد من النساء " یعنی شما با سایر زنان فرق دارید. اسلام عنایت خاصی داشته است که زنان پیغمبر چه در زمان حیات آن حضرت و چه بعد از وفات ایشان ، در خانه‏های خود بمانند ، و در این جهت بیشتر منظورهای اجتماعی و سیاسی در کار بوده است . قرآن کریم صریحا به زنان‏ پیغمبر می‏گوید : « و قرن فی بیوتکن »یعنی در خانه‏های خود بمانید . اسلام‏ می‏خواسته است " امهات المؤمنین " که خواه ناخواه احترام زیادی در میان مسلمانان داشتند از احترام خود سوء استفاده نکنند ، و احیانا ابزار عناصر خودخواه و ماجراجو در مسائل سیاسی و اجتماعی واقع نشوند .

 

چنانکه‏ می‏دانیم یکی از " امهات المؤمنین " ( عایشه ) که از این دستور تخلف‏ کرد ، ماجراهای سیاسی ناگواری برای جهان اسلام به وجود آورد . خود او همیشه اظهار تأسف می‏کرد و می‏گفت دوست داشتم فرزندان زیادی از پیغمبر می‏داشتم و می‏مردند اما به چنین ماجرائی دست نمی‏زدم . سر اینکه زنان پیغمبر ممنوع شدند از اینکه بعد از آن حضرت با شخص‏ دیگری ازدواج کنند به نظر من همین است . یعنی شوهر بعدی از شهرت و احترام زنش سوء استفاده می‏کرد و ماجراها می‏آفرید . بنابراین اگر درباره زنان پیغمبر دستور اکیدتر و شدیدتری وجود داشته باشد بدین جهت است .
 

فلسفه پوشش اسلامی چند چیز است . بعضی از آنها جنبه روانی‏ دارد و بعضی جنبه خانه و خانوادگی ، و بعضی دیگر جنبه اجتماعی ، و بعضی‏ مربوط است به بالا بردن احترام زن و جلوگیری از ابتذال او . حجاب در اسلام از یک مسأله کلی‏تر و اساسی‏تری ریشه می‏گیرد و آن اینست‏ که اسلام می‏خواهد انواع التذاذهای جنسی ، چه بصری و لمسی و چه نوع دیگر به‏ محیط خانوادگی و در کادر ازدواج قانونی اختصاص یابد ، اجتماع منحصرا برای کار و فعالیت باشد . برخلاف سیستم غربی عصر حاضر که کار و فعالیت‏ را با لذتجوئیهای جنسی به هم می‏آمیز دل ، اسلام می‏خواهد این دو محیط را کاملا از یکدیگر تفکیک کند . استاد شهید مرتضی مطهری در کتاب مساله حجاب به شرح چهار قسمت فوق پرداخته است:


1 - آرامش روانی
نبودن حریم میان زن و مرد و آزادی معاشرتهای بی بندوبار ، هیجانها و التهابهای جنسی را فزون می‏بخشد و تقاضای سکس را به صورت یک عطش روحی‏ و یک خواست اشباع نشدنی در می‏آورد . غریزه جنسی ، غریزه‏ای نیرومند ، عمیق و " دریا صفت " است ، هر چه بیشتر اطاعت شود سرکش‏تر می‏گردد ، همچون آتش که هر چه به آن بیشتر خوراک بدهند ، شعله ورتر می‏شود . برای‏ درک این مطلب به دو چیز باید توجه داشت :
1 - تاریخ همانطوری که از آزمندان ثروت یاد می‏کند که با حرص و آزی‏ حیرت‏آور در پی گرد آوردن پول و ثروت بوده‏اند و هرچه بیشتر جمع‏ می‏کرده‏اند حریصتر می‏شده‏اند ، همچنین از آزمندانی در زمینه مسائل جنسی یاد می‏کند . اینها نیز به هیچ وجه از نظر حس تصرف تملک زیبا و یان در یک‏ حدی متوقف نشده‏اند . صاحبان حرمسراها و در واقع همه کسانی که قدرت‏ استفاده داشته‏اند چنین بوده‏اند .


کریستن سن نویسنده کتاب " ایران در زمان ساسانیان " در فصل نهم‏ کتاب خویش می‏نویسد :
" در نقش شکار طاق بستان فقط چند تن از سه هزار زنی که خسرو ( پرویز ) در حرم داشت می‏بینیم . این شهریار هیچگاه از این میل سیر نمی‏شد . دوشیزگان و بیوگان و زنان صاحب اولاد را در هر جا نشان می‏دادند ، به حرم‏ خود می‏آورد . هر زمان که میل تجدید حرم می‏کرد ، نامه‏ای چند به فرمانروایان اطراف می‏فرستاد و در آن وصف زن کامل عیاررا درج می‏کرد . پس عمال او هرجا زنی را با وصف نامه مناسب می‏دیدند ، به خدمت می‏بردند " .


از اینگونه جریانها در تاریخ قدیم بسیار می‏توان یافت . در جدید این‏ جریانها به شکل حرمسرا نیست ، به شکل دیگر است ، با این تفاوت که در جدید لزومی ندارد کسی به اندازه خسرو پرویز و هارون الرشید امکانات‏ داشته باشد . در جدید به برکت تجدد فرنگی ، برای مردی که یک صد هزارم‏ پرویز و هارون امکانات داشته باشد میسر است که به اندازه آنها از جنس‏ زن بهره‏کشی کند .
 

2 - هیچ فکر کرده‏اید که حس " تغزل " در بشر چه حسی است ؟ قسمتی از ادبیات جهان عشق و غزل است . در این بخش از ادبیات ، مرد ، محبوب و معشوق خود را ستایش می‏کند ، به پیشگاه او نیاز می‏برد ، او را بزرگ و خود را کوچک جلوه می‏دهد ، خود را نیاز می‏برد ، او را بزرگ و خود را کوچک جلوه می‏دهد ، خود را نیازمند کوچکترین عنایت او می‏داند ، مدعی‏ می‏شود که محبوب و معشوق " صد ملک جان به نیم نظر می‏تواند بخرد ، پس‏ چرا در این معامله تقصیر می‏کند " از فراق او دردمندانه می‏نالد . این چیست ؟ چرا بشر در مورد سایر نیازهای خود چنین نمی‏کند ؟ آیا تاکنون دیده‏اید که یک آدم پول پرست برای پول ، و یک آدم جاه‏پرست برای‏ جاه و مقام غزلسرائی کرده است ؟ ! آیا تاکنون کسی برای نان غزلسرائی‏ کرده است ؟ چرا هر کسی از شعر و غزل دیگری خوشش می‏آید ؟ چرا همه از دیوان حافظ اینقدر لذت می‏برند ؟ آیا جز این است که همه کس آنرا با زبان یک غریزه عمیق که سراپای وجودش را گرفته است منطبق می‏بیند ؟ چه‏ قدر اشتباه می‏کنند کسانی که می‏گویند یگانه عامل اساسی فعالیتهای بشر عامل‏ اقتصاد است !


بشر برای عشقهای جنسی خود موسیقی خاصی دارد ، همچنانکه برای معنویات‏ نیز موسیقی خاص دارد ، در صورتی که برای حاجتهای صرفا مادی از قبیل آب‏ و نان و موسیقی ندارد . من نمی‏خواهم ادعا کنم که تمام عشقها جنسی است و هم هرگز نمی‏گویم که‏ حافظ و سعدی و سایر غزلسرایان صرفا از زبان غریزه جنسی سخن گفته‏اند . این‏ مبحث ، مبحث دیگری است که جداگانه باید بحث شود . ولی قدر مسلم اینست که بسیاری از عشقها و غزلها عشق و غزلهائی است که‏ مرد برای زن داشته است . همین قدر کافی است که بدانیم توجه مرد به زن‏ از نوع توجه به نان و آب نیست که با سیر شدن شکم اقناع شود ، بلکه یا به صورت حرص و آز و تنوع پرستی در می‏آید و یا به صورت عشق و غزل . ما بعدا در این باره بحث خواهیم کرد که در چه شرائطی حالت حرص و آز جنسی‏ تقویت می‏شود و در چه شرائطی شکل عشق و غزل پیدا می‏کند و رنگ معنوی به‏ خود می‏گیرد .


به هر حال اسلام به قدرت شگرف این غریزه آتشین توجه کامل کرده است . روایات زیادی درباره خطرناک بودن غریزه‏ای که مرد و زن را به یکدیگر پیوند می‏دهد وارد شده است . اسلام تدابیری برای تعدیل و رام کردن این غریزه اندیشیده است و در این‏ زمینه هم برای زنان و هم برای مردان ، تکلیف معین کرده است . یک وظیفه مشترک که برای زن و مرد ، هر دو ، مقرر فرموده مربوط به نگاه کردن است :
"قل للمؤمنین یغضوا من ابصارهم و یحفظوا فروجهم . . . قل للمؤمنات‏ یغضضن من ابصارهن و یحفظن فروجهن".
خلاصه این دستور اینست که زن و مرد نباید به یکدیگر خیره شوند ، نباید چشم چرانی کنند ، نباید نگاههای مملو از شهوت به یکدیگر بدوزند ، نباید به قصد لذت بردن به یکدیگر نگاه کنند . یک وظیفه هم خاص زنان مقرر فرموده است و آن اینست که بدن خود را از مردان بیگانه پوشیده دارند و در اجتماع به جلوه‏گری و دلربائی نپردازند . به هیچ وجه و هیچ صورت و با هیچ شکل و رنگ و بهانه‏ای کاری نکنند که موجبات تحریک مردان بیگانه را فراهم کنند .


روح بشر فوق العاده تحریک پذیر است . اشتباه است که گمان کنیم‏ تحریک پذیری روح بشر محدود به حد خاصی است و از آن پس آرام می‏گیرد . همانطور که بشر - اعم از مرد و زن - در ناحیه ثروت و مقام از تصاحب‏ ثروت و از تملک جاه و مقام سیر نمی‏شود و اشباع نمی‏گردد ، در ناحیه جنسی‏ نیز چنین است . هیچ مردی از تصاحب زیبا رویان و هیچ زنی از متوجه کردن‏ مردان و تصاحب قلب آنان و باعخره هیچ دلی از هوس سیر نمی‏شود .از طرفی تقاضای نامحدود خواه ناخواه انجام ناشدنی است و همیشه مقرون‏ است به نوعی احساس محرومیت . دست نیافتن به آرزوها به نوبه خود منجر به اختلالات روحی و بیماریهای روانی می‏گردد .


چرا در دنیای غرب اینهمه بیماری روانی زیاد شده است ؟ علتش آزادی‏ اخلاقی و جنسی و تحریکات فراوان سکسی است که به وسیله جرائد و مجلات و سینماها و تئاترها و محافل و مجالس رسمی و غیر رسمی و حتی خیابانها و کوچه‏ها انجام می‏شود .


اما علت اینکه در اسلام دستور پوشش اختصاص به زنان یافته است این‏ است که میل به خودنمائی و خودآرائی مخصوص زنان است . از نظر تصاحب‏ قلبها و دلها مرد شکار است و زن شکارچی ، همچنانکه از نظر تصاحب جسم و تن ، زن شکار است و مرد شکارچی . میل زن به خودآرائی از این نوع حس‏ شکارچیگری او ناشی می‏شود . در هیچ جای دنیا سابقه ندارد که مردان لباسهای‏ بدن نما و آرایشهای تحریک کننده به کار برند . این زن است که به حکم‏ طبیعت خاص خود می‏خواهد دلبری کند و مرد را دلباخته و در دام علاقه به‏ خود اسیر سازد . لهذا انحراف تبرج و برهنگی از انحرافهای مخصوص زنان‏ است و دستور پوشش هم برای آنان مقرر گردیده است .


اما درباره طغیان پذیری غریزه جنسی و اینکه بر خلاف ادعای افرادی مانند راسل ، غریزه جنسی با آزاد گذاشتن کامل و خصوصا با فراهم کردن وسائل‏ تحریک هرگز سیر نمی‏شود و اشباع نمی‏گردد و همچنین درباره انحراف " چشم‏ چرانی " در مردان و انحراف " تبرج " در زنان ، باز هم بحث خواهیم‏ کرد .
 

2 - استحکام پیوند خانوادگی
شک نیست که هر چیزی که موجب تحکیم پیوندخانوادگی و سبب صمیمیت رابطه زوجین گردد ، برای کانون خانواده مفید است و در ایجاد آن باید حداکثر کوشش مبذول شود . و بالعکس هر چیزی که‏ باعث سستی روابط زوجین و دلسردی آنان گردد به حال زندگی خانوادگی‏ زیانمند است و باید با آن مبارزه کرد . اختصاص یافتن استمتاعات و التذاذهای جنسی به محیط خانوادگی و در کادر ازدواج مشروع ، پیوند زن و شوهری را محکم می‏سازد و موجب اتصال بیشتر زوجین به یکدیگر می‏شود .


فلسفه پوشش و منع کامیابی جنسی از غیر همسر مشروع ، از نظر اجتماع‏ خانوادگی اینست که همسر قانونی شخص از لحاظ روانی عامل خوشبخت کردن او به شمار برود ، در حالی که در سیستم آزادی کامیابی ، همسر قانونی از لحاظ روانی یک نفر رقیب و مزاحم و زندانبان به شمار می‏رود و در نتیجه کانون‏ خانوادگی براساس دشمنی و نفرت پایه‏گذاری می‏شود .
 

علت اینکه جوانان امروز از ازدواج گریزانند و هر وقت به آنان پیشنهاد می‏شود ، جواب می‏دهند که حالا زود است ، ما هنوز بچه‏ایم ، و یا به عناوین‏ دیگر از زیر بار آن شانه خالی می‏کنند همین است . و حال آنکه در قدیم یکی‏ از شیرین‏ترین آرزوهای جوانان ازدواج بود . جوانان پیش از آنکه به برکت‏ دنیای اروپا کالای زن اینهمه ارزان و فراوان گردد ، " شب زفاف را کم از تخت پادشاهی " نمی‏دانستند . ازدواج در قدیم پس از یک دوران انتظار و آرزومندی انجام می‏گرفت و به‏ همین دلیل زوجین یکدیگر را عامل نیکبختی و سعادت خود می‏دانستند ، ولی امروز کامجوئیهای جنسی در غیر کادر ازدواج به‏ حد اعلی فراهم است و دلیلی برای آن اشتیاقها وجود ندارد .


معاشرتهای آزاد و بی‏بند وبار پسران و دختران ، ازدواج را به صورت یک‏ وظیفه و تکلیف و محدودیت در آورده است که باید آن را با توصیه‏های‏ اخلاقی و یا احیانا - چنانکه برخی از جرائد پیشنهاد می‏کنند - با اعمال زور بر جوانان تحمیل کرد .
 

تفاوت آن جامعه که روابط جنسی را محدود می‏کند به محیط خانوادگی و کادر ازدواج قانونی ، با اجتماعی که روابط آزاد در آن اجازه داده می‏شود اینست‏ که ازدواج در اجتماع اول پایان انتظار و محرومیت و در اجتماع دوم آغاز محرومیت و محدودیت است . در سیستم روابط آزاد جنسی ، پیمان ازدواج به‏ دوران آزادی دختر و پسر خاتمه می‏دهد و آنها را ملزم می‏سازد که به یکدیگر وفادار باشند و در سیستم اسلامی به محرومیت و انتظار آنان پایان می‏بخشد .


سیستم روابط آزاد اولا موجب می‏شود که پسران تا جائی که ممکن است از ازدواج و تشکیل خانواده سر باز زنند و فقط هنگامی که نیروهای جوانی و شور و نشاط آنها رو به ضعف و سستی می‏نهد ، اقدام به ازدواج کنند و در این‏ موقع زن را فقط برای فرزند زادن و احیانا برای خدمتکاری و کلفتی بخواهند ، و ثانیا پیوند ازدواجهای موجود را سست می‏کند و سبب می‏گردد به جای‏ اینکه خانواده بر پایه یک عشق خالص و محبت عمیق استوار باشد و هر یک‏ از زن و شوهر همسر خود را عامل سعادت خود بداند بر عکس به چشم رقیب و عامل سلب آزادی و محدودیت ببیند و چنانکه اصطلاح‏ شده است یکدیگر را زندانبان بنامند . وقتی پسر یا دختری می‏خواهد بگوید ازدواج کرده‏ام ، می‏گوید برای خودم‏ زندانبان گرفته‏ام . این تعبیر برای چیست ؟ برای اینکه قبل از ازدواج‏ آزاد بود هر کجا بخواهد برود ، با هر کس بخواهد بر قصد ، بلاسد ، هیچکس‏ نبود که بگوید بالای چشمت ابرو است . ولی پس از ازدواج این آزادیها محدود شده است ، اگر یک شب دیر به خانه بیاید مورد مؤاخذه همسرش قرار می‏گیرد که کجا بودی ؟ و اگر در محفلی با التهاب با دختری بر قصد ، همسرش به او اعتراض می‏کند . واضح است که روابط خانواده در چنین سیستمی‏ تا چه اندازه سرد و سست و غیر قابل اطمینان است .
 

بعضی‏ها مانند برتراند راسل پنداشته‏اند که جلوگیری از معاشرتهای آزاد صرفا به خاطر اطمینان مرد نسبت به نسل است ، برای حل اشکال ، استفاده‏ از وسائل ضد آبستنی را پیشنهاد کرده‏اند ، در صورتی که مسأله ، تنها پاکی‏ نسل نیست . مسأله مهم دیگر ایجاد پاکترین و صمیمی‏ترین عواطف بین زوجین‏ و برقرار ساختن یگانگی و اتحاد کامل در کانون خانواده است . تأمین این‏ هدف وقتی ممکن است که زوجین از هرگونه استمتاع از غیر همسر یا همسران‏ قانونی چشم بپوشند ، مرد چشم به زن دیگر نداشته باشد و زن نیز در صدد تحریک و جلب توجه کسی جز شوهر خود نباشد ، و اصل ممنوعیت هر نوع‏ کامیابی جنسی در غیر کادر خانواده حتی قبل از ازدواج هم رعایت گردد . به علاوه ، زنی که تا اینجا پیش رفته است که به پیروی از امثال راسل و تقلید از صاحبان مکتب " اخلاق نوین جنسی " با داشتن همسر قانونی ، عشق خود را در جای دیگر جستجو می‏کند و با مرد مورد عشق و علاقه‏ خود همبستر می‏شود ، چه اطمینانی هست که به خاطر همسر قانونی که چندان‏ مورد علاقه‏اش نیست وسائل ضد آبستنی به کار برد و از مرد مورد عشق و علاقه‏ خود آبستن نشود و فرزند را به ریش همسر قانونی نبندد . قطعا چنین زنی‏ مایل است که فرزندی که به دنیا می‏آورد از مرد مورد علاقه‏اش باشد نه از مردی که فقط به حکم قانون همسر او است و الزاما به حکم قانون نباید از غیر او آبستن بشود . همچنان مرد نیز طبعا علاقه‏مند است که از زن مورد عشق‏ و علاقه‏اش فرزند داشته باشد نه از زنی که با زور قانون به او پیوند کرده‏اند . دنیای اروپا عملا نشان داده است که با وجود وسائل ضد آبستنی ، آمار فرزندان غیر مشروع وحشت‏آور است .

 
3 - استواری اجتماع
کشانیدن تمتعات جنسی از محیط خانه به اجتماع ، نیروی کار و فعالیت‏ اجتماع را ضعیف می‏کند . برعکس آنچه که مخالفین حجاب خرده‏گیری کرده‏اند و گفته‏اند : " حجاب موجب فلج کردن نیروی نیمی از افراد اجتماع است " بی حجابی و ترویج روابط آزاد جنسی موجب فلج کردن نیروی اجتماع است . آنچه موجب فلج کردن نیروی زن و حبس استعدادهای او است حجاب به‏ صورت زندانی کردن زن و محروم ساختن او از فعالیتهای فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی است و در اسلام چنین چیزی وجود ندارد .


اسلام نه می‏گوید که زن از خانه بیرون نرود و نه می‏گوید حق تحصیل علم و دانش ندارد - بلکه علم و دانش را فریضه مشترک زن و مرد دانسته است - و نه فعالیت اقتصادی خاصی را برای زن تحریم می‏کند . اسلام‏ هرگز نمی‏خواهد زن بیکار و بیعار بنشیند و وجودی عاطل و باطل بار آید . پوشانیدن بدن به استثناء وجه و کفین مانع هیچگونه فعالیت فرهنگی یا اجتماعی یا اقتصادی نیست . آنچه موجب فلج کردن نیروی اجتماع است آلوده‏ کردن محیط کار به لذتجوئیهای شهوانی است .


آیا اگر پسر و دختری در محیط جداگانه‏ای تحصیل کنند و فرضا در یک محیط درس می‏خوانند دختران بدن خود را بپوشانند و هیچگونه آرایشی نداشته باشند بهتر درس می‏خوانند و فکر می‏کنند و به سخن استاد گوش می‏کنند یا وقتی که‏ کنار هر پسری یک دختر آرایش کرده با دامن کوتاه تا یک وجب بالای زانو نشسته باشد ؟ آیا اگر مردی در خیابان و بازار و اداره و کارخانه و غیره‏ با قیافه‏های محرک و مهیج زنان آرایش کرده دائما مواجه باشد بهتر سرگرم‏ کار و فعالیت می‏شود یا در محیطی که با چنین مناظری روبرو نشود ؟


اگر باور ندارید از کسانی که در این محیط کار می‏کنند بپرسید . هر مؤسسه یا شرکت یا اداره‏ای که سخت مایل است کارها به خوبی جریان یابد ، از این‏ نوع آمیزشها جلوگیری می‏کند . اگر باور ندارید تحقیق کنید . حقیقت اینست که این وضع بی حجابی رسوا که در میان ما است و از اروپا و آمریکا هم داریم جلو می‏افتیم از مختصات جامعه‏های پلید سرمایه‏داری غربی‏ است و یکی از نتائج سوء پول پرستی‏ها و شهوترانیهای سرمایه‏داران غرب است ، بلکه یکی از طرق و وسائلی است که آنها برای تخدیر و بی حس کردن اجتماعات انسانی و در آوردن آنها به صورت مصرف کننده اجباری کالاهای خودشان به کار می‏برند .


" اطلاعات " 47 / 9 / 5 گزارشی از اداره کل نظارت بر مواد خوردنی ، آشامیدنی ، آرایشی نقل کرده است . درباره لوازم آرایش چنین می‏نویسد : " تنها در ظرف یک سال 210 هزار کیلو مواد و لوازم آرایش از قبیل‏ ماتیک ، سرخاب ، کرم ، پودر ، سایه چشم برای مصرف خانمها وارد شده‏ است . از این مقدار 181 هزار کیلوگرم آن انواع کرم بوده است . در این‏ مدت به 1650 قوطی و 2500 دوجین پودر صورت و 4604 عدد روژلب ، 2280 عدد صابون لاغری ، 2280 آمپول آرایشی اجازه ورود داده شده است . البته باید 3100عدد سایه چشم و 2400 خط چشم را نیز به آن اضافه کرد " . آری باید زن ایرانی به بهانه " تجدد " و " تقدم " و " مقتضیات‏ زمان " هر روز و هر ساعت با وسائلی که در دنیای سرمایه‏داری تهیه می‏شود خود را در معرض نمایش بگذارد تا بتواند چنین مصرف کننده لایقی برای‏ کارخانه‏های اروپائی باشد .
 

اگر زن ایرانی بخواهد خود را فقط برای همسر قانونی و یا برای حضور در مجالس اختصاصی زنان بیاراید ، نه مصرف کننده‏ لایقی برای سرمایه‏داران غربی خواهد بود و نه وظیفه و مأموریت دیگرش را که عبارت است از انحطاط اخلاق جوانان و ضعف اراده آنان و ایجاد رکود در فعالیت اجتماعی ، به نفع استعمار غرب انجام خواهد داد . در جامعه‏های غیر سرمایه‏داری با همه احساسات ضد مذهبی که در آنجا وجود دارد کمتر شنیده می‏شود که چنین رسوائیها به نام‏ آزادی زن وجود داشته باشد .


4 - ارزش و احترام زن
قبلا گفتیم که مرد به طور قطع از نظر جسمانی بر زن تفوق دارد . از نظر مغز و فکر نیز تفوق مرد لااقل قابل بحث است . زن در این دو جبهه در برابر مرد قدرت مقاومت ندارد ، ولی زن از طریق عاطفی و قلبی همیشه تفوق‏ خود را بر مرد ثابت کرده است . حریم نگه‏داشتن زن میان خود و مرد یکی از وسائل مرموزی بوده است که زن برای حفظ مقام و موقع خود در برابر مرد از آن استفاده کرده است . اسلام زن را تشویق کرده است که از این وسیله استفاده کند . اسلام مخصوصا تأکید کرده است که زن هر اندازه متین‏تر و با وقارتر و عفیفتر حرکت کند و خود را در معرض نمایش برای مرد نگذارد بر احترامش افزوده می‏شود .


بعدا در تفسیر آیات سوره احزاب خواهیم دید که قرآن کریم پس از آنکه‏ توصیه می‏کند زنان خود را بپوشانند می‏فرماید : " « ذلک ادنی ان یعرفن فلا یؤذین »" . یعنی این کار برای اینکه به عفاف شناخته شوند و معلوم شود خود را در اختیار مردان قرار نمی‏دهند بهتر است ، و در نتیجه دور باش و حشمت آنها مانع مزاحمت افراد سبکسر می‏گردد .


بنا بر این گزارش کتاب مساله حجاب، اثر به جا مانده از متفکر شهید استاد مرتضی مطهری است.
 

پایان پیام/


 

کد خبر 294118

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha