به گزارش خبرنگار ادبیات خبرگزاری شبستان، داوود امیریان در سلسله نشستهای عصر تجربه که هر هفته در بنیاد ادبیات داستانی ایرانیان برگزار می شود، از تجربیات خود از داستان نویسی گفت.
وی در این نشست، درباره نیازسنجی مخاطبان در داستانهایش بیان کرد: من هم مثل همه نویسنده به نیاز مخاطبانم توجه میکنم و سعی میکنم راوی صادقی باشم.
امیریان در پاسخ به سوالی درباره کارکرد نماد در داستان گفت: در آثارم معمولاً کمتر از نماد استفاده میکنم، چرا که قائل به انتقال پیام صریح نیستم. جهان داستان جهان نماد است و فکر میکنم اگر قرار است در داستان از نماد استفاده شود باید پنهان باشد.
تصمیم گرفتم جنگ را به شیوه دیگری نشان دهم
وی با انتقاد از نمایش برخی داستانهای دفاع مقدسی در رسانه ملی، اظهار کرد: متاسفانه آنچه امروز درباره جنگ به ما گفته میشود از تریبونهای رسمی و از طریق تصاویر رسانهها است و از این رو تنها نماز و زیارت خواندن رزمندگان به مخاطب به نمایش گذاشته میشود به نحوی رزمندگان باباطاهر عریان هستند که لباس بسیجی پوشیدهاند، اما باید بگویم من هم رزمنده بودم و تمام خوبی و بدی در جبهه در کنار هم بود، امروز ناراحت میشوم این موارد را میبینم و دوست ندارم تخریب در مسائل رخ دهد. بر این اساس تصمیم گرفتم جنگ را به شیوه دیگری نشان دهم، البته تنها انسانها درگیر جنگ نبودند بلکه حیوانها هم سهمی داشتند.
نویسنده رمان «جام جهانی در جوادیه» در مورد این کتاب توضیح داد: چند دهه است که فوتبال در کشور ما ریشه دوانده و در محلات در گذشتههای دور مسابقاتی را شاهد بودیم که امروز کمتر دیده میشوند، این فوتبال محلات ماجراهایی در پی داشت. من هم ابتدا تصمیم گرفتم از اینها بنویسم اما در ادامه تیمهای خارجی هم وارد این کتاب شدند. هدف از کتاب یا داستان خواندن این است که اوقات فراغت خوب داشته باشیم و استفاده مفید ببریم و من معتقدم وقتی مخاطب کتاب مرا برمیدارد پس از خواندن باید از آن لذت ببرد. به هر حال باید مخاطب را در نظر گرفت و برای او نوشت زیرا قائلم کتاب باید پس از تألیف خوانده شود، البته دوستان نویسندهای دارم که شاید کتابشان را فقط خودشان میخوانند.
وی در این باره ادامه داد: باید در نوشتن یک داستان مخاطب را در نظر گرفت، اگر برای کودکان مینویسم باید آن اثر به زبان کودکانه باشد، اما امروزه شاهدیم که برخی خاطرات 50 سال پیش را به اسم داستان عرضه میکنند، ولی خاطرات فردی که 50 سال پیش میزیسته با امروز متفاوت بوده از این رو نویسنده باید دنیای کودک امروز را بشناسند.
ما هم میتوانیم خاطرات خود را مثل هری پاتر امروزی کنیم
امیریان با اشاره به آثار ایرج قادری و مخاطبشناسی خیلی خوب وی، بیان کرد: مخاطبشناسی در یک داستان بسیار مهم است؛ شاید برخی آقای قادری را مذمت میکردند اما او کاربلد بود و میتوانست مخاطب را 2 ساعت روی صندلی بنشاند. برای مثال داستان های هری پاتر کاملاً براساس اسطور و داستانهای غربی ساخته شده که تبدیل به افسانهها امروزی شده است؛ در این ارتباط ما هم میتوانیم خاطرات خود را امروزی کنیم به شرطی که از افراد روزآمد بهره بگیریم.
نگارش نسخه دراکولای ایرانی/ خواهش میکنم طنزنویس شوید
وی از نگارش نسخه دراکولای ایرانی خبر داد و گفت: باید افسانههای خود را به شکل امروزی به مخاطب ارائه دهیم، این اثری که مینویسم رویکرد طنز اجتماعی دارد. البته ما میتوانیم از خاطرات استفاده کنیم، من هم در کتاب جام جهانی در جوادیه از خاطرات فوتبالی خودم استفاده کردم.
این نویسنده از حضار درخواست کرد: از شما خواهش میکنم طنزنویس شوید، چون ما طنزنویس نداریم و این فاجعهای است که تنها از کتاب دایی جان ناپلئون به عنوان طنز یاد میشود، زیرا در حوزه بزرگسال کتاب طنز نداریم و این فاجعه است و واقعاً جامعه احتیاج به طنز دارد. در حوزه طنز باید لطایف و سایر کتابهای گذشته خوانده شود؛ بنابراین خواهش میکنم طنز موقعیت بنویسید. طنز از ظرافت میآید و باید به نحوی حرف زد که منجر به ناراحتی فردی نشویم. اکثر جکها طنز موقعیت هستند، معتقدم طنز موقعیت بسیار مناسبتر است، از اینرو به دوستان نویسنده توصیه میکنم که لحن و نثر کلامی خوبی داشته باشند. نثر جلال عالی بود اما ایرادی بر او میگیرند این که نثر داستان و مقالههایش به یک شیوه بودند.
وی در پاسخ به این سوال که رعایت انصاف در طنز چگونه باید باشد، گفت: طنز به نحوی انتقاد هم هست، نباید حرمتها را از بین برد، من در کارهایم حتی با روحانیون هم شوخی کردهام، شوخیهایی با موضوع نماز، اما باید ظرافت به خرج داد که در این حالت توهین صورت نمیگیرد. در تمام ژانرها میتوان طنز نوشت به شرط اینکه کنجکاو بود.
تالیف کتاب برای کودک و نوجوان سختتر از بزرگسالان است
امیریان در این خصوص به تفاوت کار طنز نوجوان و بزرگسال اشاره کرد و افزود: قائل به گروهبندی سنی در نوشتن طنز نیستم، اما وقتی نویسنده وارد عالم نویسندگی میشود خود میفهمد چه مواردی را رعایت کند، اما باید بدانید تالیف کتاب برای کودک و نوجوان سختتر از بزرگسالان است.
مدیران نمیتوانند برای ما تصمیمگیری کنند
وی در جواب سوالی با این مضمون که طنز امروز به کجا میرود، پاسخ داد: نویسنده باید زیرکی خاصی داشته باشد، هوشنگ مرادی کرمانی نویسنده خوبی است، اما «قصههای مجید» در برخی از مواقع به خاطره نزدیک میشود ولی نویسنده باید فرق خاطره و داستان را بداند، در داستان موقعیت و شخصیتپردازی صورت میگیرد، اما در خاطره اتفاق بدون کم و زیاد مطرح میشود، ولی در داستان دست نویسنده باز است و در خاطره لحن مهم است. برخی از طنز به عنوان پلوی زعفرانی و فرصت استراحت استفاده میکنند، اما نمیدانم طنز به کجا میرود، باید یادمان باشد مدیران نمیتوانند برای ما تصمیمگیری کنند. آنها تنها بیلان کاری میدهند و میروند، ما خود باعث هر کاری هستیم، اگر کار ضعیف بنویسم از یاد میرود، البته نباید از انتقاد ترسید انتقادهای خوب را انتخاب کنید و باقی را دور بریزد، این توصیهای است که آقای سرشار به من میکرد، ما همه باید طلبه باشیم و در حال فراگیری، اما اگر نویسنده فکر کند در قله ایستاده سقوط خواهد کرد از این رو همواره باید انتقاد را پذیرفت و کتابهای متعدد خواند.
پایان پیام/
نظر شما