به گزارش سرویس دیگر رسانه های خبرگزاری شبستان، هادی خانیکی، عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی در سرمقاله روزنامه شرق با عنوان «نماد «همپذیری» سیاسی، با تحلیل انتخاب احمد مسجد جامعی به عنوان رییس جدید شورای شهر تهران، نوشت:
1- مساله نخست، مساله قدرت تقدم فرهنگ در جامعه و جهان جدید است؛ یعنی اینکه فرهنگ سوددهنده و جهتدهنده اقتصاد، سیاست و زندگی روزمره و البته نحوه اداره هر جامعه کوچک و بزرگ به شمار میرود. این مساله را باید در جامعه ما نیز جدی گرفت که فرهنگ بستر و زمینهای است که به هر امر سیاسی و اجتماعی معنا میدهد و به همین دلیل، داشتن نگاه فرهنگی در هر نوع و مدیریت و کنشگری بر اساس آن، ظرفیتهایی فراتر از آن کنش یا مدیریت به وجود میآورد. یعنی سیاستمدار، اقتصاددان یا مدیری که دید فرهنگی دارد، جوانبی از کار را مد نظر قرار میدهد که اگر از این دید برخوردار نبود، آن جوانب مغفول میماند.
2- شوراهای اسلامی شهر و روستا که هم به لحاظ اجتماعی و هم قانونی، یکی از مهمترین مظاهر قدرت و حضور و مشارکت مردم هستند به میزانی که از این درک و رویکرد فرهنگی، برخوردار شوند دامنه تاثیرگذاری آنان در شهر و روستا افزایش مییابد و نوعی «ظرفیتافزایی» در مشارکت و اداره شهرها خواهند داشت. درست به اعتبار همین اصل است که وقتی شورایی «توانش فرهنگی» خود را نشان میدهد، میتوان گفت که چشمانداز تازهای را برای اداره شهر یا روستا نوید میدهد. انتخابی که شورای شهر تهران با برگزیدن احمد مسجدجامعی به ریاست شورا داشت و به منصه ظهور رساند، نوید این را میدهد که اعضای شورای شهر تهران در خلال بحث و گفتوگوهای مستمری که داشتند، در فرآیندی دموکراتیک دست به یک انتخاب فرهنگی زدهاند.
3- احمد مسجدجامعی هم به دلیل شخصیت حقیقی و هم شخصیت حقوقی که در طول سالیان اخیر به دست آورده، نمادی است از توافق اهالی اندیشه، دانش و فرهنگ کشور و متقابلا حرمتنهادن به دیدگاههای آنان. وی یکی از مظاهر اعتدال، آرامش و همگرایی در حوزه فرهنگ، اندیشه و هنر ایران بوده و هست. او در هر جایی که بوده و به هر کاری که اشتغال داشته در جهت ترمیم فاصلهها و شکافهای میان دیدگاهها و سلایق، حرکت کرده است. هرچند منش اصلاحطلبی وی همواره زبانزد بوده اما سایر گرایشهای سیاسی و فکری نیز، با رغبت و احترام در مجموعه تحت مدیریت او به فعالیت پرداختهاند. این باور، روز گذشته هم در تقدیر تحسینبرانگیز مسجدجامعی از همکاران اصولگرایش در شورای شهر سوم، ظهور و بروز داشت و خط بطلانی بود بر تبلیغ تقدم سیاست بر فرهنگ در منش اصلاحطلبی. حتی آنچه بهعنوان واقعیتهای اجتماعی، تاریخی، فرهنگی و سیاسی وجود دارد و تحت عنوان شکاف میان سنت و تجدد، شکاف میان ساحتهای مختلف از آن یاد میشود، در شیوه فعالیت مسجدجامعی، رنگ میبازد. او در توجهی که به حیات فرهنگی شهر تهران داشت و پیشینگی حیات فرهنگی بر حیات کالبدی آن را ترویج کرد، این باور را نشان داد. محوریت قرآن، معرفت، اندیشه، کتاب، مجله، هنر و... در زندگی فردی و اجتماعی، طبیعتا برای کلانشهری مثل تهران که بهطور مستمر در معرض گسستهای مختلف فیزیکی، اجتماعی، اقتصادی و نظایر آن قرار دارد، نیاز به چنین نگاهی را دوچندان میکند. به همین اعتبار است که میتوان گفت ریاست مسجدجامعی، یک انتخاب با تکیه بر جنبههای نمادین بوده و به رویکردها و پیغامهای این انتخاب، باید حتی بیش از ساختار و سازمان آن توجه کرد.
4- جوانب این انتخاب، برای جامعه ما نیز فرخنده است. این نوع جهتگیریها در جوامع در حالگذار - اصطلاحا دموکراسیهای شکننده- بیشترین تاثیر را در ترویج دموکراسی و بالابردن «همپذیری» دارد. یعنی اکثریتها و اقلیتهای نزدیک به هم، میآموزند که چگونه با هم کار کنند، نزدیک شوند و چگونه نظری را به نظر اجماعی تبدیل سازند و طبیعتا از این پس هم میتوان این انتظار را داشت که دو گرایش موجود در شورای شهر تهران، باعث بالندگی و بلوغ بیشتر شورای اسلامی شهر تهران بهعنوان نماد شورا در کشور شوند.
این همپذیری را میتوان در رفتار سیاسی و جهتگیری برخی چهرههایی که سابقه قهرمانی ملی و جهانی در ورزش دارند و رویکرد حمایتی آنان از اقدام نمادین ریاست یک چهره فرهنگی، مشاهده کرد و همین نگاه انسانی یک ورزشکار است که در کنار دیدگاههای اصلاحطلبانه، تجلی مضاعفی مییابد.
5- به هر حال از این پس باید ذیل رویکرد فرهنگی شورای شهر، انتظار داشت که رقابت و همکاری در درون شورای شهر، بهخصوص با محوریت فردی مثل احمد مسجدجامعی افزایش یابد. قطعا در این رویکرد است که نهتنها اعضایی که به ریاست ایشان رای ندادند بلکه نامزد آنان هم که خود شخصیتی علمی و دانشگاهی است، حتما در پیشبرد دیدگاه «پیشینگی فرهنگ» مددرسان تهران و مردم آن خواهند بود.
پایان پیام/
نظر شما