دخترانه ای که این روزها مادرانه سروده می شود...

مجموعه تلویزیونی "مادرانه" یکی از مجموعه های رمضان امسال است که به واسطه پخش در زمان مناسب، برای روزه داران بیشترآشناست، دخترانه ای که این روزها مادرانه سروده می شود...

خبرگزاری شبستان - قم:

ماه رمضان در کنار تمام برکات و آثارش فرصتی مناسب برای سیر در خلاقیات و مسائل معنوی است. چند سالی است که در کشورمان شاهد بهره مندی از این فرصت به شیوه ای نوین هستیم. تلاشی که برای عموم مردم و از سوی صدا و سیما صورت می گیرد. تلاشی که قابل احترام است و بعضا هم توانسته ماندگارترین خاطره ها و تصاویر را در ذهن روزه داران برجای گذارد. شبکه های مختلف رادیویی و تلویزیونی در این خصوص حضور جدی دارند که البته به علت گستره بیشتر مخاطبان تلویزیون به عنوان یک رسانه جمعی توانسته آثا خود را بیشتر برای مردم آشنا کند. این تلاش ها در قالب های مختلف برنامه ای تهیه و تدوین شده و در سبد مصرف ویژه رمضان ملت ارائه می شود و هر کسی بنا برسلیقه خود به یک یا چند مورد از این برنامه ها علاقه نشان می دهد. در این بین مجموعه های تلویزیونی یکی از پرمخاطب ترین برنامه ها هستن، مجموعه هایی که تلاش می شود چه در قالب طنز و چه جدی معنایی از مفاهیم بزرگ زندگی را به انسان ها گوشزد کند که البته در حوزه تاثیرگذاری این مجموعه ها طبعا انتظارها از مجموعه های غیر طنز به جهت رسالتی که دارند، بالاست و مردم حتما از چنین مجموعه هایی انتظار پیام رسانی دارند...


رمضان امسال تلویزیون با سه مجموعه متفاوت به استقبال از روزه داران رفته است که "مادرانه" به عنوان سریالی که در بهترین زمان یعنی دقایقی پس از اذان مغرب و عشاء پخش می شود به نظر پربیننده تر است. داستانی که قرار است از تاثیر پول حلال وحرام در زندگی دو دوست حرف بزند و بگوید که هر چقدر هم که پدر یا مادر خوبی باشی و در ظاهر و پیش روی فرزندانت خطایی نکنی ولی بالاخره اثر درآمد حرام و از همه مهم تر بی مهری به والدین در زندگی ات نمایان خواهد شد و آن هم در حساس ترین زمان.

تا اینجای قصه خوب است و اگر بخواهیم با انصاف نظر بدهیم، حتی تلاش های اردلان تمجید برای رهایی دخترش از بند غیراخلاقیاتی مثل مصرف مواد مخدر و یا ارتباط با پسری نامحرم قابل تامل است. تلاشی که پدری مقتدر انجام می دهد، پدری که فکر می کند، مالک دنیاست چون جیبش پرپول است و به همین خاطر است که عالم و آدم باید به او بگویند؛ "خب"


این فرد با تمام سختی ها و زمختی هایش از هر دری وارد می شود تا با فرزند صمیمی تر شده و از لغزش هر روز بیشتر از دیروز دخترش جلوگیری کند ولی به نتیجه نمی رسد. سعی خود را به جایی می رساند که جواب تمام عصیان گری ها، فرارها و شکستن های رها را با گذشت می دهد و به روایت داستان پس از شش سال دوری کردن از فرزندان و تنها تامین نیاز مادی آنها هر لحظه به تنها دخترش گوشزد می کند که من عاشق تو هستم!


پخش چنین رفتاری از سوی پدری همچون اردلان تمجید با آن ویژگی های شخصیتی از تلویزیون مطمئنا می تواند راه را به برخی از والدین که در برخورد با جوانان و نوجوانان خود به بن بست رسیده اند، روشن کند. روایتی که از پدر و مادرها می خواهد تا آستانه تحمل خود را بالا برده و عشق و محبت بیشتری را به فرزندان خود ببخشند چرا که ما انسانیم و انسان تنها تشنه محبت است...


این بخش از داستان مادرانه در نوع خود زیبا و تاثیرگذار است، شاید در نگاه اول حتی مخاطب را کمی دل آزرده کند که چرا یک پدر باید تا به این حد در مقابل دخترش نرمی به خرج داده و تلاش کند تا با محبت خود رها را پایبند خانه و خانواده کند و نه پابند خیابان و فرصت طلبانی که در این سریال نام "فرزاد" برای آنها انتخاب شده است. فرصت طلبانی که می دانند، چگونه یک دختر نوجوان را که وجودی سراسر محبت دارد را فریب داده و منبع عشق و علاقه، سرزندگی، زیبایی، مهربانی و نعمت یک خانواده را به کانون تشنج تبدیل کنند. اتفاقی که تنها با کمی محبت بیشتر والدین و مخصوصا پدران به دخترانشان کاملا قابل اجتناب است. در مسائل عاطفی همانگونه که مادر خانواده بیشتر می تواند مرهم آلام پسرش باشد، پدر خانواده هم بیشتر می تواند تکیه گاهی قدرتمند برای دختر خانواده باشد. تکیه گاهی که تنها با کمی محبت می تواند دختر خود را از دنیایی از محبت که با ظاهری فریبنده بیرون از کانون خانواده در انتظار اوست را بی نیاز کند و در قسمت هایی از مجموعه مادرانه که این روزها شاهد آن هستیم این مسئله به خوبی نمایش داده می شود.


ولی در کنار این خوبی متاسفانه یک اتفاق نه چندان دلچسب و همراه با تاثیرات فراوان نیز در جریان است که طعم این شیرینی را در کام بینده تلخ می کند و آن هم جسارت های دختر به ساحت پدر است. جسارت هایی که تنها به خاطر جذاب تر شدن فیلمنامه و یا بازی بازیگر نقش رها صورت می گیرد.اما نکته مهم این است که آیا به هر قیمتی باید به سراغ جذابیت رفت؟شاید در عالم واقع چنین دخترانی وجود داشته باشند اما خوشبختانه آنقدر نادر هستند که لزومی ندارد به سوژه ای برای رسانه ملی با این گستردگی تبدیل شود.


اینکه یک دختر دبیرستانی به صورت پدر خود ذل زده و همراه با نگاهی تحقیر کننده با بی ادبی تمام پدرش را مواخذه کند، تصویر زشت و زننده ایست که نباید به این صراحت در تلویزیون آن را پخش کرد، حالا به هر میزان هم که بخواهیم بد بودن این مسائل را گوشزد کنیم. این مسئله مصداقی از همان منکراتی است که در دینمان هم تاکید شده که زیاد در جمع ها و محیط خانواده به آن پرداخته نشود چرا که قبح موضوع از بین رفته و به امری عادی تبدیل می شود. مسئله بی احترامی به پدر و مادر و عواقب آن هم یکی از همین مسائل است که باید در عین نیاز به پردختن به این موضوع و گوشزد کردن آثار آن مراقب باشیم تا خودمان باعث باب شدن چنین رفتارهای زننده ای نباشیم.


حتما هدف نگارنده فیلمنامه ، سازنده فیلم و یا رسانه ای که آن را پخش می کند، رسانیدن پیامی خاص است ولی نکته مهم این است که باید بدانیم "گسترش دادن چنین موضوعاتی راه مبارزه با آن نیست" و برای مبارزه با رفتارها و یا هنجارهای غلط جامعه باید راه مناسب را در کنار بهره مندی از ظرفیت هایی همچون رسانه های سراسری برگزید. باید به نوعی داستان روایت شود که بعد از این شاهد کم تر شدن تنش ها و افزایش میزان احترام فرزندان به والدین باشیم و نه اینکه جوان و یا نوجوان در نتیجه همزاد پنداری با شخصیت هایی همچون رها در این فیلم به چنین حدی از جسارت و بی ادبی برسد که پدر یا مادر را در برابر خود مستاصل کرده و به غلط محبت و گذشت آنها را به معنای پیروزی خود برداشت کند...
 

 

پایان پیام/

عذری صفری

 

کد خبر 278827

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha