خبرگزاری شبستان: آغاز تصمیم گیری به تحریم ایران از سوی آمریکا مربوط به نخستین سالهای پس از انقلاب اسلامی ایران و رویکرد جدید آن نسبت به دنیای خارج است که این وضعیت منجر شد روابط سیاسی ایران و آمریکا به واسطه حمایت های افراطی آن کشور از پهلوی دوم تحت الشعاع قرار گیرد .
از زمان وقوع انقلاب اسلامی در ایران تاکنون ایران و آمریکا ،روابط سرد پر از تنش و خصمانه ای را سپری کرده اند. این مناسبات شکننده با شروع بحران گروگان گیری در سال 1981 منجر به قطع روابط دو کشور شد. در پی این اتفاق بسیاری از روزنامه نگاران و سیاستمداران غربی تلاش کردند ایران را به عنوان تهدیدی علیه منافع ملی آمریکا در منطقه معرفی نمایند. یکی از مهم ترین این متغیرها توسط افراد یاد شده ،تمرکز بر این موضوع بوده که ایران در تلاش است انقلاب و گفتمان جدید خود را به کشورهای منطقه صادر کند. این مطالب علاوه بر ایجاد یک ادعای جدی و سپس هشدار به دولتمردان کاخ سفید کشورهای محافظه کار منطقه خاورمیانه را به سوی هراسی سوق داد که موضوع تهدیدمحور نشان دادن ایران از طریق تقاضا از رئیس جمهور آمریکا برای محدود کردن اقدامات ایران در این مورد خاص گردید. متهم کردن ایران به دخالت نظامی در یمن جنوبی در سال 1981،حمایت از حزب الله لبنان که در سال 1981 به دنبال تجاوزات اسرائیل به جنوب لبنان تاسیس شده بود و بمب گذاری در ظهران عربستان ،ایران را به عنوان بازیگری که اگرچه در بلوک شرق قرار نداشت ولی به عنوان کشوری مستقل در سیاست خارجی که منافع غرب و در راس آن آمریکا را در منطقه به چالش کشیده است،معرفی نمود. آمریکا مواضع و عملکرد ایران را از همان آغاز در تقابل با منافع خود در منطقه و جهان می دید.اهداف منطقه ای ایالات متحده آمریکا در بیش از سه دهه گذشته عبارت بوده اند از:
الف: تضمین جریان یافتن انرژی منطقه به سمت دنیای صنعتی
ب: تامین و تضمین منافع اسرائیل
ج: مبارزه با اسلام سیاسی به عنوان مبارزه با تروریسم بنیادگرایی
د: مقابله با کشورهای مخالف منافع آمریکا
ه: گسترش فرهنگ آمریکایی در پوشش اقتصاد بازار آزاد و سکولاریسم در منطقه
ملاحظه می شود که صحبت از یک تقابل هویتی و منافع بنیادین است ، موضوع کلیدی در این میان آنست که ایالات متحده آمریکا نمی تواند ایران را به عنوان کشوری توانمند به توان هسته ای و غنی سازی اورانیوم بپذیرد . از دیدگاه دولت آمریکا این پارامتر قدرتی برای ایران نمی توان قابل قبول باشد چرا که جمهوری اسلامی لییران به عنوان یک کشور مستقل عمل کرده است و در سیاست های خاورمیانه ای خود دنباله رو واشنگتن نبوده است. یکی از سیاست های راهبردی آمریکا، سرشکن کردن هزینه های مهار و بازدارندگی جمهوری اسلامی ایران میان متحدان خود در گروه 5+1 است. در این راستا واشنگتن با هدف تداعی ایران به عنوان بازیگر مخالف حل و فصل مسالمت آمیز موضوع هسته ای، همواره از بسته پیشنهادی گروه 5+1 که یکی از پیش شرط های آن تعلیق غنی سازی است و براساس الگوی «چماق و هویج» تنظیم شده، حمایت می کند. نکته قابل تأمل این است که هر زمان خاویر سولانا مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا و نماینده گروه 5+1 بسته پیشنهادی را به جمهوری اسلامی ایران ارائه کرده، هم زمان لفاظی های واشنگتن و تل آویو مبنی بر احتمال حمله نظامی به ایران افزایش یافته، به عبارتی تفویض کارها به صورتی بوده است که آمریکا تهدید نظامی می کند تا اروپا با مقاومت کمتری از طرف ایران، دیپلماسی تهاجمی خود را تحمیل نماید. از این رو ایالات متحده انواع تحریم ها را در دستور کار خود قرار داده است.
لغو عضویت ایران در سازمان های بین المللی،ممنوعیت صدور روادید برای برخی از کارگزاران نظام، قطع و یا محدود کردن روابط سیاسی کنسولی با فراخواندن برخی از اعضاء هیأت دیپلماتیک، تحریم ایمیل های ایران مانند اعمال برخی محدودیت ها توسط دو شرکت گوگل و یاهو، حذف ایران از شبکه های ماهواره ای، لغو پخش و فروش برنامه های ماهواره ای به ایران،قطع ارتباط ایران با اینترنت، جلوگیری از پخش ماهواره های شبکه های برون مرزی سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران
تحریم انرژی ، جلوگیری از سرمایه گذاری شرکت های فراملیتی در صنایع نفت و گاز ایران، قطع واردات بنزین و قطع صادرات نفت و گاز را در دستور کار و اقدام خود قرار داده است.
نویسنده: حدیث اقبال
پایان پیام/
نظر شما