خبرگزاری شبستان:اعمال تحریم ها علیه ایران اگرچه این روزها به امری عادی برای سیاستمداران آمریکایی و اروپایی تبدیل شده اما گویا آنها از هزینه های سنگین این جنگ اقتصادی که اقتصاد دانان را به شدت نگران کرده آگاه نیستند.
روزنامه «فایننشال تایمز» درگزارشی به قلم «استیو هانک»،استاد اقتصاد در دانشگاه «جانز هاپکینز» و «گابریس ایرادین»،معاون بخش خاورمیانه-آفریقا در موسسه اقتصاد بین المللی در این زمینه آورده است:حسن روحانی،رئیس جمهوری منتخب مردم ایران هفته آینده به طور رسمی پست ریاست جمهوری ایران را احراز خواهد کرد.
بسیاری تاکید دارند که تحریم های بین المللی علیه ایران آنقدر به اقتصاد این کشور ضربه زده که فرماندهی این کشتی در حال غرق شدن بسیار سخت است و روحانی نمی تواند خیلی سریع این کشتی را به ساحل نجات برساند.
شکی نیست که تحریم ها شرایط اقتصادی و تجاری در ایران را تغییر داده اند و آشکارترین تاثیر آن بر روی ارزش ریال بوده است که نیمی از ارزش خود را در مقابل دلار از جولای 2010 میلادی از دست داده است.
این مسئله موجب تورم بسیار بالا شده که با ارزیابی ما در اکتبر 2012 به سطوح فراتورمی 62.8 درصدی در هر ماه رسیده است.
اگرچه اقتصاد ایران تحت فشار بسیار شدیدی است،اما شرایط قابل انعطاف تر از آن است که مردم گمان می کنند.
تهران دارای ذخایر خارجی کافی برای تحت پوشش قرار دادن وارداتش به مدت 10 ماه است که یکی از بهترین سطوح پوشش واردات در هر اقتصادی است.
در حقیقت این رکورد مالی ،نسبتا کوچک است و بدهی عمومی، کمتر از 10 درصد تولید ناخالص داخلی است.
اما شاید جالب ترین جنبه داستان تحریم های ایران این حقیقت است که با وجود تحریم های اعمال شده بر روی تجارت خارجی،حساب ارز خارجی هنوز دارای مازاد چشمگیری است.
اگرچه صادرات نفت ایران از زمان تازه ترین دور تحریم ها به شدت کاهش پیدا کرده اما صادرات غیر نفتی مانند سیمان،آهن،پسته،فرش ایرانی و غیره دارای افزایش 20 درصدی بوده است.
در واقع دیگر کشورها از جمله چین ،هند،مالزی و کره جنوبی توانسته اند تاثیر تحریم های غرب بر ایران را جبران کنند .
علاوه بر این،روسیه،ترکیه،عراق امارات متحده عربی توانسته اند تحریم ها را که اکنون پاشنه آشیل اقتصادی ایران محسوب می شوند تا حدی بی اثر کنند.
اقتصاد ایران تنها از طریق اعمال اقدامات مستقیم در بازارهای نفت می تواند به مرگ نزدیک شود زیرا این کشور سال هاست که در در آمدهای نفتی غوطه ور بوده است.
در سطوح تولید کنونی،حساب های مالی تهران در قیمت نفت خام برنت به ارزش 145 دلار در هر بشکه نیز دارای تعادل و توازن خواهد بود.
اما اکنون با قیمت های برنت که در حال حاضر حدود 105 دلار درهر بشکه است،جمهوری اسلامی ایران فقط کافی است حد متوسطی از کسری مالی را درمان کند تا هم دولت را حفظ کند و هم به برنامه هسته ای اش ادامه دهد.
اما چه اتفاقی می افتد اگر این قیمت به زیر 80 دلار در هر بشکه برسد؟ در ابتدا کسری بودجه از متوسط به زیاد می رسد و تعادل حساب ارز خارجی به طور چشمگیری به هم می ریزد.
این مسئله به همراه فرار سرمایه منجر به کاهش چشمگیر ذخایر رسمی،کاهش بیشتر ارزش ریال و احیای تورم می شود.
در حقیقت در این شرایط خیلی سریع حفظ اقتصاد و دولت سخت می شود.
ممکن است این یک سناریوی بعید به نظر برسد اما برای رقبای بین المللی ایران مرتفع کردن این شرایط کار بسیار راحتی خواهد بود.
ذخایر نفتی استراتژیک آمریکا ظرفیتی بیش از 4 میلیون بشکه در روز برای بیش از 90 روز را دارد.
عربستان سعودی نیز ظرفیت تولید حدود 2.5 میلیون بشکه نفت در روز دارد که نزدیک به تولید روزانه متوسط ایران یعنی حدود 2.7 میلیون بشکه در روز است.
کافی است تصور کنیم آمریکا و عربستان بازارهای نفت را به دست گیرند.شوک قیمتی حاصل به طور قطع محدودیت های اقتصادی ایران را مورد آزمایشی سخت قرار خواهد داد.
اما این اقدام هزینه هایی هم در بر دارد. به عنوان مثال،هر یک اعضای «اوپک» که سهمی در این ماجرا نداشته اند قطعا مبارزه سرسختانه ای با چنین تلاطمی در بازارهای نفت خواهند کرد که این مسئله می تواند ضربه ای محکم به صنعت نفت نوپای آمریکا واردکند.
در حقیقت احتمالا هزینه های جنگ اقتصادی با ایران همه منافع استراتژیک بالقوه را تحت الشعاع قرار خواهد داد.
در نتیجه اگر چه عواقب تحریم ها برای ایران تا کنون سنگین بوده است اما نتوانسته اقتصاد ارتجاعی و قابل انعطاف ایران را فلج کند.
به نظر می رسد که منافع همه کشورهایی که نگران مسئله ایران هستند تنها در یک گزینه خلاصه می شود:راه حل دیپلماتیک.
نظر شما